سلام عصر بخیر
خانوما شما ها چطوری هم به زندگی میرسید هم بچه داری؟
همه ی کارهانون همیشه سر وقت انجام میشه؟
من نمیدونم چرا همیشه خونم به هم ریختس غذا درست و حسابی درست نمیکنم با بچم هم خیلی بازی نمیکنم
خیلی اعصابم خورد میشه

گاهی پشت سرهم سعی میکنم تمیز کنم که خیییلی دیگ خونه بهم ریخته نشه ولی روزایی که بیحوصله یا مریضم همون یه روز کافیه که گند بخوره به زندگیم از اشپزخونه بگیر تا اتاقا.
غذا هم اکثرا بخاطر دخترم سعی میکنم درست کنم بیشتر هم درست کنم شب هم بخوره.
بازی هم هرموقع حوصلم شد
😞

برنامه ریزی درستش می‌کنه...کار هروقت و همون لحظه انجام میدم ظرف نمیزارم بمونه پشت سرش گاز و کابینت دستمال میکشم و جارو دستی ...تا سه روز برنامه غذایی دارم ازقبل وسایلش و آماده میکنم روزام ساعت هشت و نیم تا۹بادخترم بیدارمیشم صبونه و کنار همدیگه بازی و کارای خونه یه روز درمیونم بیرون‌.برا شوهرمم از تایم خواب و استراحت میزنم و همینطوری...🙃🤰

مگه قرار حتما همچی سروقت باشه خونه رو تو حین کار رفت وامد تمیز میکنم وسیله هارو جمع میکنم موقع تمیز کردن اشپز خونه غذامو بار میزارم لبایشویی رو روشن میکنم همزمان چند تا کارو باهم انجام میدم اتفاقا اکثر اوقات بیکارم حوصله ام سر میره

من در کنار همه اینا درسم میخونم باید هر کاریو سر وقتش انجام داد

منم تایم طولانی با پسرم بازی نمیکنم. صبحا همیشه حیلی کار دارم یعنی ظهر که پسرم میخوابه من جنازه ام. ولی عصرا سعی میکنم باهاش نیم ساعت یه ساعتی بازی کنم. هر روزم خونه رو جارو میکنم ولی بازم تمیز نیست تمام فرش و مبل لک غذاس
پسرم هرچی میخوره میریزه یا اسباب بازیغش ریخته. منم عین اسب دارم کار میکنم یک سره تمیز مبکنم. غذا اینا اوکیه بقیه خونه هم تمیزه فقط همین پذیرایی که میشینم همیشه نامرتبه

اینجوری ک‌ عملا خودمو نابود کردم
اصن کسی ب عنوان آرام (خودم) دیگه نمیشناسم
از صب بیدار ک بشم در حال بدو بدو کارای خونه کارای هیدا کارای بیرون رسیدگی ب خونه شوهر بچه
عملا خودم متاسفانه هییییییچ

من صبح ها زود بیدارمیشم تقریبا خونه رو مرتب میکنم ناهارمم میذارم بعدش دراختیار بچمم وقتی بیدارشد عصرا هم اگه با باباش بره بیزون دوباره مرتب کردن و شام و یه دور میزنم بیزون درکل تاحالا بهم ریختگی خاصی نبوده خونم

والا منم چتد وقت هست که شوهرم از کار بی کار شده همش خونم بهم ریختس
درست و حسابی ب کارام نمیرسم

ن والا سروقت کجا بود☹️
الان خونمو نگاه کنی انگار بمب ترکیده.
ولی غذام ب موقع درست میکنم.
با بچمم گاهی بازی می‌کنم و اکثرا هم ن.
همت کنم یه ساعت دیگه پاشم جمع کنم خونرو 😑الان خستم

من همیشه غذا درست میکنم خونه هم سرسری مرتب میکنم وقتی بخواد کسی بیاد اساسی مرتب میکنم

ماهم گاهی همینیم
یه روز خوبه یه روز نیس
ولی بازی با بچه رو ترک نکن
حتی شده باهاش یه رقص داشته باش
یه بازی حسی مثل اب بازی خاک بازی .ماست بازی.رنگ بازی و ...

همه همینن. من که حالا وقت پریودم بشه بدتر .حالت تهوع و دل‌درد.دیگه همه چیز فاتحه اش حونده