امروز با دوستم قرار داشتم و یهووویی تصمیم گرفتم دخترمم ببرم😅
اولین باری ک بدون باباش میرفتیم گردش و یکم استرس داشتم چون صد در صد مسئولیتش باهام بود.
صبح زود بیدار شدم ب زووور ۸۰ سی سی شیر گرفتم براش تو شیشه ک اونجا اذیتم نکنه
خلاصه رفتیم و تو رستوران خانم کلی گریه کرد نزاش من غذا بخورم🫥
دیگه بچه بغل بودم همش و نتونستم با دوستم درست حرف بزنم و کلیییی هم خسته شدم و انرژیم رفت🫠آخرش کلی پیاده روی کردیم تا تو کالسکه خوابش برد و ما دو دیقه نشستیم
خلاصه ک خوش گذشت اما سخت بود🥲احتمالا از این ب بعد بین هر پنج شیش باری ک بیرون میرم ی بار هیما رو ببرم🤣

عزیزم شیرخودت رو‌ همینجوری بردی؟چند ساعت تو دمای محیط بود؟

ماهم پنج شنبه تولد همسرم میخوایم بریم رستوران
نمیدونم کجا برم که راحت باشم
فکرکنم بریم فشم راحت ترم که روی تخت بشینم🤦‍♀️

منکه پسرمو بردم یکی دوبار مامانم دعوام کرد گف بچه اب شد توگرما از این ب بعد هرجا خواسی بری بیارش بزار پیش من برو😅😅😅😅 منم گفتم ی ۲۴ ساعت نگه دار من ی دل سیر بخابم

عزیزم میشه درخواستمو قبول کنی

من گ وووووووووووو ه بخورم با بچه جایی برم.
همین الان عروسی نوه عممه.
تالار هم درست دو دقیقه پیاده تا خونمون راهه.اونقد نزدیکیم که صدای آهنگ و جیغشون تا اینجا میاد.
دعوت بودم....نرفتم.
تو باز دل و جراتت خوبه

من بیرون میبرمش خیلی زیاد تنهایی حتی خودمو خودش با ماشین میریم میزارمش توی کریرش بچم عادت کرده دیگه گریه نمیکنه

همیشه به بیرون

😬😂من یبار دخترمو تنها بردم باخودم یواشکی سرویس شدم صداشم درنیاوردم

عزیزم 🥺هیما به چه معنی گلم؟

عزیزممم 😂😂🥹🥹