۷ پاسخ

اره رفت و امد با ادم های خوب حال ادمو خوب میکنه
من که خواهرم یه شهر دیگه است

چه خوب خواهر دارید. منکه دلم پوسید. فقط شده روزمرگی. شوهرم میگه برنامه امروز چیه. میگم جایی که نیست بریم. خونه ایم.. الاهم از دیشب بیقرار همش روپامه.

بله شما خواهرت خوبه گلم خدا برات نگهش داره
من خیلی از اطرافیانم درک ندارن متاسفانه و توقع دارن تا اخر شب بچه بیدار بمونه باهاش بازی کنن کلا انگار آدم فضایی ان

خوبه ک خواهرت پیشته منکه نه خواهرم اینجاست نه مامانم ،هرروزم شده کارای تکراری واقعا بعضی روزا خیلی خسته میشم

من ی بار دعوت کردم خواهر همسرمو یعنی خونه پوکییییید کل‌اتاق دخترم پخش شد تو کل خونه وسایلاش و ی عالمه ظرف جمع شد ک خودم شستم و خلاصه ک گفتم غلط کنم دیگ بگم کسی بیاد

من با بچه ۲ ماه مهمونی دادم حتی کمکم نداشتم خودم آشپزی کردم خودرو مرتب کردم. پسرمم همکاریش خوب بود. الانم که ۳ ماه و نیمشه بازم مهمون زیاد میاد خونمون و مهمونی زیاد میرم. دوست ندارم بخاطر بچه خودمو محروم کنم.‌میخوام اونم عادت کنه اجتماعی باشه تو جمع باشه. اگه همیشه خونه خودمون باشه عادت میکنه فردای روزگار یکی بیاد یا جایی بریم اذیت میکنه و خودشم اذیت میشه. من خیلی برام مهمه بچم اجتماعی باشه و بتونه با دیگران ارتباط برقرار کنه

چه خوبه خواهر دارید.خدا حظتون کنه.
خواهر خودش صاحب خونه مهمون نیست

سوال های مرتبط

مامان کاکل زری مامان کاکل زری ۱۲ ماهگی
بچه ها پسر من هر شب تقریبا ۲ و نیم می‌خوابه تا ۱۲ و نیم فرداش
یعنی ۱۰ ساعت
یه پشت

تجربمو باهاتون به اشتراک میذارم
اول اینکه یه شنل آبی داره تو بیمارستان دادن
ایشون عادت کرده تو این شنل بخوابه یعنی به محض اینکه بذارمش رو شنل میفهمه موقع خوابه قنداقش میکنم
پستونک سشوار و میذارمش رو پام تکونش میدم می‌خوابه

زیر سینه عادتش ندادم بخوابه
وقتی خوابش برد شیرش میدم و آروغشو حتما میگیرم
به یکی دو تا هم بسنده نمی‌کنم چون ریفلاکسیه تعداد آروغ هاش زیاده
بعد به پهلو میخوابونمش رو تشک شیب دار
۲ و نیم که بخوابه ساعت ۶ و نیم ۷
هر موقع کوچک ترین تکونی بخوره تو خواب میذارمش زیر سینه که هوشیار نشه از گرسنگی
باز ساعت ۹ شیر میخوره
و ساعت ۱۲ و نیم هم که بخوره دیگه بیدار میشه

در طول روز با فواصل یک ساعت و نیم بهش شیر میدم
تو روز پر و پیمون شیر میخوره
البته سینه نمیگیره و دهنمو سرویس کرده ها
ولی به زور پستونک و قنداق و سشوار میخوابونمش یک ربع زیر سینه خوابه شیر میخوره بیدار میشه
اگه تو روز شیر نخوره تو شب تلافی میکنه
در طول روز هم یه چرت دو ساعتی داره به شرط اینکه آروغشو گرفته باشم این چرت هر چقدر سیر باشه ادامه داره یعنی حین این چرت هم میذارمش زیر سینه بدون اینکه بیدار بشه
مامان رز🌹 مامان رز🌹 ۱۰ ماهگی
چه خبر؟بیاین به قول یه خانمه که بهم کفت براتون رمان بگممن اشتباه کردم گفت دوران کولیک بهتر بود...حداقل اونموقع دوسه ساعت مشخص دردش میگرفت...باقی رو راحت مبخوابید.نه که مثه امروز طفلی نه خواب درست داشت نه بیداری...دوسه بار با گریه بیدار شد میخوابید به زور تا میذاشتم سرجاش گریه میکرد...چنان غر و گریه و جیغ که جیگرم کباب میشد...دارو دلدردشو هم ظهر دادم هم شب، استامینوفن به لثه ش زدم قطره به بینیش....بغل باباش هم غرغر میکرد...تازه خانم یاد گرفته یکم دیرتر بغلم که اماده شده برا شیر سینه بره دهنش قهر میکنه...
خلاصه نمیدونم چش بود...بعد چهارماه ماکارونی خوردم با خودم میگم شاید از اون بوده...با اینکه ماساژ میدادمش خودش هم شکمش طبق معمول کار میکرد...حتی خونه رو هم گرم نکرده بودیم...😢
بعد جالبه که بچه ای که تو تاریکی میخوابید تا برق خاموش بود کلی گریه میکرد...فکر کنم از شبی که باغ بودیم تاریک بود مادرشوهرم بغلش کرد ترسیده بود دیگه انگار ترسش باهاش مونده...
امروز هم مادرشوهرم زنگید که فردا میخوایم دور هم یکی از غذاهای محلی رو بپزیم بیا، گفتم اگه تونستم میام.تو بی قراری رز با خودم فکر کردم حتما کولرشو راه ننداخته اونجا هم شلوغ و جایی نیست که ببرم رز بخوابه پس نرم بهتره حداقل فردا استراحت کنه.