۴ پاسخ

عزیزم خدا را شکر که الان کنارتههه

خدا برات نگهش داره خواهر
خدارو شکر که الان پیشته الهی همیشه سالم باشه

انشاالله که همیشه سالم و سلامت در کنار هم باشید.

عزیزم چقدر اذیت شدی🥺🥺
خداروهزار مرتبه شکر که الان دختر نازنینت بغلته کنارته ان شا الله همیشه به شادی بگذره برات عزیزدلم❤️‍🔥🫂

سوال های مرتبط

مامان فاطمه سادات مامان فاطمه سادات ۷ ماهگی
مامان فاضل🥺❤️ مامان فاضل🥺❤️ ۵ ماهگی
تجربه ی زایمان
پارت 4
هر دم به دقیقه میومدن آزمایش میگرفتن و من جایی نمونده بود واسم که خون بگیرن 5 روز تو آی سی یو موندم
دکتر مال مغز و اعصاب اومد و گفت که باید ام آر آی بگیری تا ببینم مشکلت چیه بعد بری بخش یا مرخص میشی، شوهرم برام نوبت میگرف اما وقتی که آزمایش گرفتن ازم اچ بی خونم شده بود 8 که دکترم گف تا 10 یا بالاتر نشه اجازه ی رفتن به ام آر آی رو نداره و باز معطل شدم و دو کیسه خون گرفتم باز اومدن آزمایش گرفتن ولی بازم اچ بی خونم پایین بود و بالا نرفته ولی بازم دو کیسه خون گرفتم که جمعا میشه 4 کیسه، بعدش آزمایش گرفتن که گفتن خداروشکر اچ بی خونش شده 12 و نیم و میتونه بره ام آر آی اینجا خوشحال شدم که به اینجا رسید. زنگ زدن به دکترم بهش گفتن وضعیتش اوکیه میتونیم بفرستیم بخش و اجازه داد بفرستن بخش بعد 5 روز.
منو صبح ساعت 9 فرستادن بخش و گفتن میتونی همراه داشته باشی و زنگ زدم مامانم و اومد همراهم باشه تو بخش روز دومش با آمبولانس عصر ساعت 6 منو بردن ام آر آی انجام دادم و فردا صبحش دکترم اومد و گف که مشکلی نداره فقط یه قرصی هس اینو بخور انشاالله خوب میشی و امروز مرخصی و دیگه زنگ زدم مادرشوهرم اومدن مرخصم کردن و رفتم خونه. کلا 8 روز بیمارستان بستری بودم 5 روز آی سی یو و 3 روز بخش که روز سومش مرخص شدم
مامان آتوسا💕 مامان آتوسا💕 ۳ ماهگی
پارت ۲ #
رسیدم بیمارستانو شرایطمو به مامای بخش توضیح دادم اونم گفت باید معاینه بشی منم که به شدت از معاینه میترسیدم با اینکه قبلشم یه دوباری معاینه شده بودم ولی خب بازم ترس داشت..‌
وقتی معاینه کرد با تعجب بهم نگاه کرد گفت تو اصلا کیسه آب نداری بعد یه مامای دیگه رو صدا کرد اونم اومد معاینه کرد همین حرفو زد بازم با اینکه دیده بودن کیسه آب ندارم منو فرستادن دنبال آمنیوشور که تست بگیرن
به بدبختی تستو پیدا کردم بردم بالا برام گذاشتن مشخص شد که کیسه اب ندارم ان سی تی به شکمم وصل کردن ضربان قلب بچه خوب بود ولی چون حرکاتش کم بود بهم گفتن بستری میشی ولی چون از روز قبل نشتی کیسه آب داشتی فقط ۴ ساعت فرصت داری طبیعی زایمان کنی و اگه از ۴ ساعت بگذره سزارین میشی و اگه خودت بخوای طبیعی زایمان کنی باید امضا کنی که تمام عواقبش به گردن خودته
خلاصه که خودم رفتم پایین تشکیل پرونده دادم بعد زنگ زدم به شوهرم که وسایلای بچه رو بیار طفلک تعجب کرده بود نمیدونست که رفتم بیمارستان😂
مامان دل آرا delara مامان دل آرا delara ۵ ماهگی
بیایید اگه حال دارید خاطره زایمانتونو بگید منکه خودم پنج صبح تقریبا کیسه آبم ترکید تو ۳۶هفته پنج روز اگه دخترم عجله نمیکرد چهار روز میموند جزو نوزادای نارس نبود و تا بستری بشم شد شش صبح دردام از نه و ده شروع شد تا پنج بعدازظهر دکترم هفته قبل از روشکم گفت بچم سرش پایینه ولی تو لگن نیست و من ۱۲ساعت درد کشیدم نشد طبیعی زایمان کنم و به دلیل اینکه سرم فشار میزدن دخترم حساسیت داشت ضربان قلبش میرفت بالا و خودم بدنم داشت تب میکرد و بیشتر از سه سانت پیشرفت نمیکردم بردنم سزارین و وصل کردن سون که میترسیدم خیلی آسون بود بدون درد بود وسزارین بخاطر مصرف آسپرین تو بارداری بیهوش شدم ودخترمو تا دوروز ندیدم😓یه فیلم کوتاه باباش تو بخش نوزادان گرفته بود دیدم ودخترم با وزن ۲کیلو۲۰۰بدنیا اومد و پنج روز بستری بود و من بعد دوروز چه دردا که نکشیدم تو بخش نوزادان وبچم تو دستگاه تمیزش میکردم شیر میدادم و از دور نگاش میکردم پشت ستون قائم میشدم که پرستارا نبیننم وبیرونم نکنن خودمم چهار روز بستری بود بخاطر عفونت بدن گذشت اون چند روز ولی سخت شد بدترینش دوری از بچم ندیدنش موقع زایمانم بود