مامانا تجربه ي زايمانم (سزارين ) كه نوشتم بهم گفتيد از درد بعدشم براتون بيام بگم.
تاچند ساعت كه اثر بيحسي هست و درد و حس نميكني من وقتي كه تو اتاق عمل بودم به دكترم گفتم زمان بيحسي شكممو فشار بديد بعدش ديگه فشار نديد ، دكترم گفت ما تو بيحسي قشنگ شكمتو فشار ميديم ولي بعدشم كه رفتي تو بخش بايد بيان برات ١/٢ بار فشار بدن چون خون لخته بشه داخل شكم خطرناكه.
وقتي اومدم تو بخش برام شياف زدن پمپ دردم كه داشتم دردش قابل تحمل بود پرستارا ١/٢ بار اومدن شكممو فشار دادن ولي نه اونجوري كه فكر كني يه كوچولو كه قابل تحمل بود .
بهم گفتن تا زماني كه خوب بيحسيت نرفته اصلا تكون نخور حتي سرتم تكون نده با چشمات اينور اونور و ببين . بعد ٦ساعت هم گفت ميتوني مايعات بخوري
تا ميتونيد نسكافه ومايعات زياد بخوريد .
بعد ٨/٩ ساعت هم گفتن بلند شم راه برم من از خدام بود كه هرچي زودتر بلند بشم چون احساس ميكردم كمرم داره خشك ميشه اينقدر كه تكون نخوردم. از اولين درد راه رفتن بخوام بگم من قبلش شياف زدم پمپ دردم كه داشتم
وقتي از رو تخت بلند شدم يه كوچولو سخت بود ولي قابل تحمل بود . بعد اونم هر دفعه كه بلند ميشدمو راه ميرفتم بهتر ميشد
كلا هرچي سعي كنيد بيشتر راه بريد زودتر خوب ميشيد .
ايشالا همتون زايمان خوبي داشته باشيد و نينيتونو به سلامتي بغل بگيريد ❤️

۶ پاسخ

عزیزم منم ۶ روزه سزارین شدم ولی هنوز موقع ادرار شکمم از داخل انگار جای بخیه میسوزه خیلی درد دارم طبیعیه؟

عزیزم برای اولین شیردهی چون نمیتونستی تکون بخوری چطور شیر دادی

عزیزم منم نیکان غربم میشه از بیمارستان بگی،دکترا عملت اتاقت چجوری بود؟و اینکه کلا چقد هزینه در اومد برات؟اسم دکترتم بگو مرسی

قدمش مبارکه گلم
خونریزی بعدش زیاد بود؟از همین پوشک بچه ها گذاشتن برات؟پس نمیداد؟

چقدر خوبه تجربه هاتون میگین ❤️

قدمش مبارککککک ❤❤ممنون از توضیحاتتون

سوال های مرتبط

مامان اورهان 👼🏼💙 مامان اورهان 👼🏼💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من ( سزارین ) پارت چهار
که لحظه شیرینی بود و به همه مانانای باردا و همه کسایی که بچه دار نمیشن از ته قلبم آرزو میکنم ، و بچه رو دادن بیرون و منو بردن ریکاوری و چون هنوز بیحسی داشتم اومدن شکممو تمیز کردن که من به شدت نگران اینم بود زیاد نفهمیدم فقط چون از زیر دلم داشتن فشار میدادن اون اذیتم میکرد که از اونجا به بعد دردام شروع شد که با شیاف کاملا قابل کنترل بود سخت تمرین بخشش فقط راه رفتن و بلند شدن بود ولی تجربه من این بود که هر چقدر که میتونید راه برید چقدر بیشتر راه برید همون قدر زود بهتر میشد چون یه نفرم با من سزارین شده بود من با کلی درد راه میرفتم ولی بعد راه رفتن بهتر میشدم من چهار بار پیاده شده بودم اون فقط یه بار و تا صبح کلی درد کشید و این که منتظر شیاف نباشین که هر هشت ساعت یه بار بیمارستان بده خودتون هر کجا که دردتون گرفت یدونه استفاده کنید خیلی کمک بود و من متاسفانه همون سر دردی که تو اتاق داشتم بعد از سه روز بازم همچنان دارم و این به شدت اذیتم می‌کنه درسته همینقدر سخت بود ولی بازم خدارو شکر که بچمو تونستم صحیح و سالم بغل بگیرم و برای شما هم این حس رو آرزو میکنم
مامان رادمهر مامان رادمهر ۷ ماهگی
سلام . منم دیروز زایمات کردم .سز ارین دومم بود .با بیحسی . سخت بود ولی الان یه روز گذشته 🫠 .پسر کوچولوی ناز اومد بغلم که عاشقش شدم 🥰🥰ممنون برام دعا کردین دوستان.ساعت شش و نیم صبح رفتم. بیمارستان هشت و نیم عمل کردم. یه سرم زدن برای جمع کردن رحم .مزخرف بود .بیحسی بودم اینبار اینقدر استرس داشتم که وقتی بیحس شد پاهام مثل اینگه عضلات پام گرفته باشه یهحال بدی داشت دوست داشتم یکی پامو ماساژ بده حسش بد بود اینقدر نق زدم😅 . بعد بچه رو که در آوردن بهم آرام بخش زدن آروم شدم ولی بازم نتونستم بخوابم .یه لحظه نینیو نشونم داد بردش. 🥰تو ریکاوری تا بیحس بودم دو بار شکممو چک کردن با فشار که درد نداشت..ولی بیحسی که رفت دردام شروع شد و قابل تحمل بود آخرش اومد دوباره فشار بده ک همون اول یه درد بدی گرفت نذاشتم فشار بده😅 میگفت حالا دم در اتاق عمل فشارت میدن گفتم تو فشار نده اونجا هم نمیزارم 😅 خلاصه دم در خانمه خواست فشار بده گفتم همن الان فشار دادن عمرا نمیزارم 😁 اونم خیلی اروم چک کرد رفتم بخش .اون سرم کوفتی برای جمع کردن رحم روزدن درد داشتم تا ساعت ۳ که وقت ملاقات بود سرمو قطع کرد .زایمان قبلیم این سرم رو نزدن .فشار هم ندادن .تنها دردم بلند شدن از تخت بود .ولی ایندفعه دردم بیشتر بود .وقت بلند شدن دفعه قبل فقط جای بخیه اذیتم کرد ولی اینبار کل شکمم درد میکنه .نمیدونم اثر اون سرمه هست یا چون سز دومم
.در کل بیحسی خوب بود بهتر از بیهوشی بود .هنوزم بیمارستانم و با اینکه درد داشتم .ولی چند بار راه رفتم به امید اینکه زودتر خوب بشم. اتاق خصوصی گرفتم که خیلی راضی بودم آرامش داشتم.
مامان تربچه مامان تربچه ۶ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۶:
همون موقع لباسای تمیز تنم کردن کلا تمیزم کردن یکم سخت بود چون باید خودمو راست میکردم ولی حس خوبی داشت که تمیز شدم
بقیه دردش هم قابل تحمل بود
یه فشار دبگه تو اتاق دادن که نسبتا ارومتر بود و پرستاره باهام راه میومد دعوام نمیکرد و با مهربونی اروم شکمو ماساژ داد
راستی من دلم پمپ درد میخواست ولی اجازه ندادن گفتن بچه بیحال میشه نمیزنیم
دیگه با شیاف دردمو کنترل کردم
در حدی نبود بخوام از پرستارا مسکن بگیرم با شیاف تحملش میکردم
تا شب که موقع راه رفتن شد
اونم سخت نبود 👌🏻
قبلش سوند و کندن که اصلا متوجه نشدم
کلا اولین قدمارو که میخوای برداری سخته ولی قابل تحمله در حدی نیست که جیغت در بیاد ازش نترسین منکه دلم میخواست زودتر راه برم چون بعدش سبک تر شدم
بیشتر تکون میخوردم
تا صبحش سه بار برای سرویس بلند شدم راه میرفتم
فرداش هم که کلا سرپا بودم اصلا نمیخوابیدم
اینکه میگن سزارین افتاده میشی دروغه
کاملا خوب میشی درد داری با احتیاط راه میری یکم سخته ولی اینطور نیستی کلا نتونی
دیروز هم که روز سوم بود از ساعت ۳ رفتم دکتر تااااااا ۹ درگیر بودم همش راه رفتم و پله بالا پایین کردم
اخر شب خیلی درد داشتم شیاف گذاشتم ولی خب میگم اصلا افتاده نشدم
نگران نباشین از پس خودتون و کاراتون بر میاین👌🏻
مامان دیان مامان دیان ۸ ماهگی
#تجربه سزارین🌷🌻پارت سوم
بعد بهم نشونش دادن خیلی کوچولو بود ۲۶۰۰ بود و وقتی صداشو شنیدم به قدری حالم بد بود که فقط چشممو بستم بعد تکنسین بیهوشی بهم گفت خوبی مامان گفتم حالت تهوع دارمو آممول زد توسرمم و بعدش چندتا تکون و فشار حس کردمو بعد گفتن تموم شد و منو از روی تخت جابه جا کردن به قدری میلرزیدم و حالم بد بود که هیچی متوجه نمیشدم مسئول اتاق عمل میگفت نترس از عوارض بی حسیه و بعد بردنم توی ریکاوری و حتی هیتر جوابگوی لرز من نبود تا انتقالم به بخش هم لرز داشتم توی ریکاوریم شکممو فشار دادن اما من اتقدر حالم بد بود که متوجه اون نشدم حتی بعد از انتقال به بخش بازم میلرزیدم بعدش اومدن کلی سرمو اینا زدنو پمپ درد هم داشتم و خیلیم درد داشتم من دردم از تو ریکاوری شروع شد با وجود پمپ درد پس حتما پمپ بگیرید الانم خیلی کمر درد دارم و یکمی سردرد از اولین راه رفتنم که من فشارم افتاد با وجود خرما خوردن و نشستن قبلش و از درد حالم بهم خورد الانم سخت راه میرم و ولی چاره ای نیست پسرمم بستریه برام دعا کنید ممنون از همه دوستای خوبم ولی نگران نباشید اتقدر خدا به آدم قدرت میده که قابل تحمله همه چی
مامان نخود مامان نخود ۷ ماهگی
تجربه زایمان
من پریروز سونو بیوفیزیکال دادم تنفس نمره نگرفت بردم زایشگاه گفتن ان اس تی خوبه چیزی نیست ولی گفتم زنگ بزن دکترم زنگ زدن دکتر گفت براش تکرار سونو بنویسید بفرستید اینسری زد حرکت نمره نگرفت برگشتم زایشگاه دکتر گفت بستری کنید برا زایمان بستری شدم گفتن سزارین اصلا نداریم اختیاری قبول نمی‌کنیم
دیگه بستری شدم معاینه کردن کاملا بسته بود
سروم زدن و آمپول فشار نزدیک دوساعتی موندن نه درد داشتم نه باز شدم گفتن ببرن سزارین که من گفتم با دکتر شیفت عمل نمیشم با دکتر خودم عمل شدم و موقع زایمان متوجه بندناف دور گردن بچه شد
خلاصه ساعت سه و چهلدوپپنج دقیقه ظهر پسرم به دنیا اومد خداروشکرر و من تو اتاق عمل فقط گریه میکردم و خداروشکر میکردم
از سوند براتون بگم درد آنچنان بدی ندارد و یه لحظس
تو اتاق عمل هیچ دردی متوجه نمیشین من تا چهار پنج ساعت بعدش هم هیچ دردی نداشتم و بعد هم باز جای عمل درد نمی‌کرد به خاطر زیاد به پشت خوابیدن کمردرد خیلی شدیدی گرفتم و کمردرد اذیتم کرد که با اولین راه رفتن از بین رفت ولی خب بعدش درد جای عمل یه مقدار داشتم که با شیاف خوب بود قابل تحمل بود فقط یکم راه رفتن درد داره الان هم بیشتر سوزش جای عمل دارم تا درد
و از فشار دادن شکم بگم که شکم منو سه بار فشار دادن که یه بار تو اتاق عمل و دوبار تو‌ریکاوری که هرسه بار بی حس بودم و متوجه نشدم
همینا فعلا تو‌ ذهنم بود
مامان کوروش مامان کوروش ۹ ماهگی
سلام خانما،در مورد زایمان سزارین و تجربه ام ،اکثرا خانما تجربشون رو نوشتن تا کمکی به بقیه بشه،دوتا نکته ی کوچیک بود که من توی زایمانم انجام دادم شاید زیاد به چشم نیاد اما واقعا کمکم کرد خواستم باهاتون درمیون بزارم شاید به درد خورد.
اول اینکه توی سزارین دوتا قسمت بد داریم که همه ازش مینالن،یکی فشار دادن شکم و یکی راه رفتن و در اصل پایین اومدن از تخت ..
من توی زایمانم کاری که کمکم کرد این بود که پمپ درد گرفتم .و توصیه میکنم بگیرید و حتما هم با خودتون شیاف اضافه ببرید چون بهتون فقط هر ۸ساعت میدن و زودتر از اون نمیدن .پمپ دردم خودشون تنظیم میکنن که چه مقدار وارد بدنتون بشه اما هر وقت دردتون اومد دکمش رو فشار بدید تا مواد بیشتری وارد بدنتون بشه.اما در مورد فشار دادن شکم ،زمانی که میومدن شکمم رو فشار بدن بهشون میگفتم میشه ۵ دقیقه دیگه بیای، و بعدش دکمه پمپ دردا میزدم تا ۵ دقیقه بعد که پرستار بیاد کلی دردم کم میشد و درد فشار دادن قابل تحمل میشد.برای بلند شدن از روی تخت هم حتما این کارو بکنید چون اون لحظه ادم یادش نمیمونه اما سر تخت رو به کمک دکمه هاش بالا بیارید کامل که حالت نشسته بشه و اینجوری راحت تر میتونید بلند شید و فشار کمتری به بخیه هاتون میاد.
مامان دوقلوها ❤️❤️
❤️❤️ مامان دوقلوها ❤️❤️ ❤️❤️ ۷ ماهگی
پارت سوم

وقتی اومدم از ریکاوری چندین بار ماساژ رحم شدم و قبلش تا زمانی که بیحس بودم اصلا اون فشار نمیفهمیدم ،
ولیییییی بعد اینکه بیحسی رفت اینقدر درد میگرفت که جیغ میزدم ، واقعا نفسم میموند از درد .چقدر وحستناک بود ،
بلاخره بیحسی رفت سوند و سرم هارو قطع کردن گفتن پاشو راه برو ، خیلی بد بود نمیشد بلند شد با هر ضرب و ضوربی بودبلند شدم ، احساس کردم روده هام یهو ریخت کف شکمم و درد شدیدی داشت و راه رفتن واقعا سهل بود ولی قدمهامو برداشتم ، چون حین بی حسی سرمو زیاد تکون دادم فرداش درد کل بدنمو گرفته بود، درمورد پمپ درد بگم :::که به من گفتن بیمارستان داره ولی زمانی که زایمان کردم به هرکی گفتم گفتن نداریم بعد از کلی شکایت گفتن باید قبل عمل هماهنگ میکردین درنهایت جواب درستی ندادن متاسفانه ، و اخرش ساعت ۳ مرخص شدمو با نی نی ها اومدم خونه ، و چالش های بعد عمل که بلندشدن و نشستن که همش با درده .

اینا تجربیات من بود و میدونم مادرشدن بی درد و گرفتاری و استرس نیست ،
ولی از جایی که من طبیعی هم تجربه کردم واقعا طبیعی تو زایمان بیشتر پیشنهاد میدم ،
جمله اخر انشالله هر مدل زایمان کنین بعد کلی سختی فقط سالمو سلامت باشین هم خودتون هم بچتون .
مامان لیان مامان لیان ۲ ماهگی
(پارت سوم)وقتی رفتم تو اتاق ریکاوری گفتم برام پمپ درد بزارن ولی نمیشد ازش استفاده بکنم و مسکن هم نمیزنن تا زمانی که حس به پاها برگرده و ببرن بخش
ومن اینجا حس شکمم و کمرم کامل برگشت ولی حس پاهام برنگشت یعنی نمیتونستم حتی ی انگشت پام رو حرکت کنم واینجا دردام شروع شد خیلی بد بود من ساعت ۷ونیم تو اتاق ریکاوری بودم موندم تا ساعت ۱۱صبح
۷بار شکمم رو فشار داد وحشتناک بود
خیلی بد بود ولی دردش همون موقعس که فشار میده ولی دستاشو برمیداره درد ماساژ رحمی میرفت ولی خب کلا چون حس شکمم برگشته بود کلا درد داشتم
لرز هم داشتم سردم نبود ولی میلرزیدم که ی لوله گذاشت هوای گرم میورد گذاشتن رو شکمم که تمام لرزا همون موقع رفت بد بود ولی مهربون بودن پرستارا واینجوری دردا قابل تحمل میشد
ولی به محض اینکه رفتم بخش حالم خوب بود و مسکن میزدن وشیاف ومنم پمپ درد داشتم
پمپ درد عاااااالیه من تا تموم نشد قدرش رو ندوستم خیلی عالیه ولی سعی کنید کم کم بزنید که زود تموم نشه تا زمان ترخیص بمونه چون روزی که قراره مرخص بشید دیگه مسکن نمیزنن مگر شما شیاف بخرید بزارید
خلاصه بگم براتون همچی خیلی عالی بود
وخیلی خیلی خیلی اسونتر از تصوراتم
حتی اولین راه رفتنم خوب بود وهمچی خیلیی قابل تحمل
حسی که وقتی بچه به دنیا بیاد اصلا قابل وصف نیس به محض اومدن شد تمام دنیام وقتی گریه میکرد باهاش گریم میگرفت تحمل دیدن اشکاش رو ندارم
برای همه چشم انتظارها دعا کردم
فقط تنها مشکل الان بچم پاهاش انحراف دارن گفتن که با ماساژ خوب میشه(دعا کنید برام) انشالله همینطور باشه و اینکه بچم سینمو نمیگیره چون نوک ندارن🥲 مجبورم شیر خشک هم بدم کمکی
توصیه هام برای اونایی که میخوان سزارین بشن رو میزارم تایپیک بعدی
مامان آنیا🫀 مامان آنیا🫀 ۵ ماهگی
پارت دوم تجربه سزارینم 🤱
چند دقیقه که گذشت اون پرستاری که کنارم بود گفت دارن بچه رو بیرون میارن ممکنه بدجور تکون بخوری و بالا و پایین شی نترس و بعدش صدای نی نی 😍قشنگترین حس دنیا 🥺❤️بعدم هم برام یه خواب آور زدن که خوابیدم تو ریکاوری بیدار شدم که دخترمو آوردن پیشم و بهش شیر دادم 🥰بعدش ظکممو فشار دادن با این که بی حس بودم ولی کمی دردو حس کردم 🤔ولی قابل تحمل بود . تو بخشم دو بار فک کنم فشار دادن که بازم قابل تحمل بود .ساعت نه صبح اومدم بخش ساعت تقریبا پنج شروع به مایعات خوردن و سوپ کردم و بعدش یواش یواش راه رفتم که اونم بنظرم با وجود درد و رفتن بی حسی بازم اونقدرام اذیت کننده نبود ،فقط حواستون باشه یواش یواش پاشید که سرتون گیج نره. تنبلی هم نکنید هم اتاقی های من مقاومت کردن تا شب تکون نخوردن اذیت شدن ولی من تحمل مردم زودترم سرپا شدم . ولی امان از خوابیدن روی کمر برای شب من واقعا از این مورد اذیت شدم ولی هم اتاقیام قشنگ خوابیدم خروپف هم می کردن😐من پمپ درد نگرفتم واقعا هم نیازی نبود تو کل زمان بیاریم چهارتا شیاف فقط استفاده کردم واقعا می تونم بگم اونا هم برا پیشگیری بود نه که درد زیاد بکشم شیاف بذارم😐من تو اتاق عمل سرمو زیاد تکون دادم بعد عمل کردن و کتفم درد گرفت به این موردم دقت کنید حتما .خلاصه که سزارین واقعا تجربه سختی نبود اصلا و ابدا نترسید 😍الهی که همه ی کسایی که تو دلی دارن به خوبی و خوشی این لحظات رو تجربه کنن😍❤️