داستان زایمان 🩷
چون خیلی درخواست کردین میگم وگرنه هرکس تجربه خودشو داره و شاید بهتر باشه نگیم چون شاید باعث بشه کسی نظرش عوض شه ، من ۴۰ هفته و ۲ روز بودم که رفتم بیمارستان چون دکترم گفت بیا چکم کرد گفت خبری از انقباض و باز شدن دهانه رحم نیست و ادامه بارداری برام رو خطر میدید چون میگفت ممکنه پی پی کنه من نباشم و هزار مشکل دیگ منم مدت نظرم طبیعی بود خلاصه با مامای همراهمم صحبت کردیم و قرار شد پس فرداش برم بیمارستان و به روش القا زایمان کنم یعنی قرص یا امپول فشار انقباص مصنوعی و دردش و شدتش خیلییی بیشتر از انقباض های خود بدن هست ک طبیعی ، انقباض های طبیعی بدن تایم استراحت داره و شدت دردش کم کم بالا میره ولی قرص و امپول تایم استراحت نداری و پشت سرهم انقباض ها با شدت بالا میان سراغت 🤦🏻‍♀️ خلاصه من اینجوری بودم رفتم بیمارستان و قرص با دوز بالا بهم دادن و از ساعت ۸ که رفتم ۹ قرص اثر کرد و یهو دردم شروع شد با درد زیاد

۵ پاسخ

وای این قرص هارو منم تحمل کردم ولی بازم سز اورژانسی شدم

بقعه گذاشتی لایک کن

منم باامپول فشار زایمان کردم خیلی زیادبود دردا😭😭

عزیزم لاراجان دوست نداشته ببادبیرون،اونقدرکه اونجا بهش خوشمیگزشته،اکامبعدارمدتی کوتاه متوجه میشه کناراین مادرعالی زندگی هرروزقشنگترمیشه

بقیششش

سوال های مرتبط

مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۲ ماهگی
مامان های گل سلام ..
شکر خدا منم زایمان کردم ..
خواستم بگم من بعد از شروع شدن دردهام ، تخم‌شوید و به کم زعفرون دم‌کردم و خوردم چون همین جا خونده بودم که باعث نرم شدن دهانه ی رحم‌ میشه 🥲
حالا اینکه چقد موثر بوده رو نمیدونم ولی برای من کاری کرد که انقباض های وحشتناکی رو تجربه کردم که کادر بلوک زایمان گفتن بگو چه دمنوشی خوردی..این حد از انقباض غیر طبیعیه
اینم بگم هرچی انقباض بیشتر، درد بی نهایت بیشتر 😓
خلاصه بگم که اینقد درد بود که به ملت امپول‌ فشار میزنن که دردهاشون شروع بشه، به من باید مورفین میزدن که انقباض هام کم بشه ..
بعدش هم یه ماما گفت تخم‌شوید فقط انقباض ها رو زیاد می‌کنه و ربطی به نرم شدن دهانه ی رحم‌ نداره..یعنی شما به شدت انقباض داری ولی دهانه ی رحم‌ بسته است و فایده ای نداره
خلاصه بگم، ورزش کنید ..ورزش برای سلامتی خوبه 😅
استفاده از داروهای گیاهی و دمنوش ها رو هم به خودتون میسپارم
🌱ولی دقت کنید که تجربه ی افراد از استفاده از اونا با توجه به فیزیک بدن متفاوته
مامان گیسو مامان گیسو ۳ ماهگی
پارت ۱
خب خانوما بیاین از تجربه زایمانم بگم❤️ سزارین شدم
من در طول بارداری کلییی ورزش و پیاده روی و پله نوردی و اسکات و هرجی فکر کنی داشتم که بتونم طبیعی زایمان کنم ولی هیچ کدوم اثر نداشت بنظرم الکی خودتون اذیت نکنین چون دکترم گفت دهانه رحم بخاد باز بشه اصلا کاری به ورزش و تحرک نداره خود ژنتیک بدنته خلاصه من ۴۰ هفته و سه روز با وجود کلی ورزش ولی بدون درد رفتم بیمارستان سینا مشهد که عالی بود بستری شدم من ساعت ۸ صبح بستری شدم و شروع کردن به من قرص زیر زبونی میدادن هر چهار ساعت یه بار که تا ۶ دوز مجاز هستن بدن بهت ولی من همچنان رحمم باز نشد ساعتای ۶ بعدازظهر ان اس تی انقباض نشون میداد و من درد پریودی داشتم ولی هر بار معاینم میکردن رحمم بیشتر از یکسانت رشد نمیکرد خلاصه من ۶ دوز قرص خوردم ولی باز نشدم فقط بدنم و صورتم باد کرده بود از فشار قرص ها من از دکترم خاستم آمپول فشار بهم بزنه ولی گفت من آمپول درصورتی میزنم که رحمت حداقل سه چهار سانت بازشده باشه ولی وقتی الان یه سانتی آمپول بزنم فقط الکی درد میکشی ولی رحمت باز نمیشه
مامان نی نی مامان نی نی ۶ ماهگی
مامان نورا مامان نورا ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت ۱
سلام من سحرم ۱۹ سالمه و میخام تجربه خودمو درباره زایمان طبیعی براتون بگم

من صبح ۵شهریور تو سن حاملی ۳۹ هفته و ۵ روز احساس کردم ازم اندازه ته لیوان آب ریخت و شک کردم کیسه آبم باشه و بلافاصله خودمو رسوندم بیمارستان و نوار قلب گرفتن و معاینم کردن ک دهانه رحمم اندازه یه نیم انگشت باز شده بود و بعد فرستادنم سونو ک معلوم شد آب دور جنین کم شده و رفتم پیش دکتر و برام ختم بارداری زد و قرار شد شب ساعت ۹ برم بستری بیمارستان بشم
رفتم خونه و لوازم خودم و گل دختر رو آماده کردم رفتم بیمارستان و کارای بستری رو انجام دادیم

من چون هیچ دردی نداشتم وارد بلوک زایمان که شدم بهم قرص زیر زبونی دادن و آمپول بهم زدن تا دردام شروع بشه و من بعد نیم ساعت انقباض های خیلی شدید و درد های هر ۵ دقیقه گرفتم و خوشحال ک به زودی زایمان می‌کنم اما هر بار ک اومدن معاینم کردن دهانه رحمم کلن بسته بود من اون شب رو تا فردا شبش تو همون وضعیت بودم هیچ تغییر نکرده بودم و اونموقع شروع کردن مسکن زدن بهم ک دردام کم بشه تا دوباره بتونن قرص و آمپول بزنن بهم وقتی هم ازشون پرسیدم چرا اینکار میکنید گفتن انقباض هات انقد شدیده ک ممکنه رحمت پاره بشه و من دو شب درد داشتم بدون اینکه دهانه رحمم باز بشه
مامان 🩵Arad مامان 🩵Arad ۳ ماهگی
سلام خانم ها پسر من ۲۵مرداد ساعت ۱۱ شب بدنیا اومد و این حس قشنگ واسه همه آرزو میکنم
صبح روز پنجشنبه با نامه پزشک بیمارستان بستری شدم بدون درد با اینکه من یکماه ماه درد داشتم ولی دریغ از یک درد
ساعت ۹صبح رسیدم بیمارستان معاینه کردن بسته بودم کاملا 🥲
دیگه تا رفتم تو اتاق خودم قرص زیرزبونی دادن ساعت ۱۱ شد ولی انقباض نداشتم دوباره دادن بی فایده
ساعت ۲ونیم ظهر ک شد یکی از پرستارهای بخش اومد معاینم کرد ک ب عمرم همچین دردی رو نکشیده بودم انقدر وحشتناک معاینه کرد ک بازم کرد گفت ک ۲سانتی هر یک ربع ماما بخش میومد واسه معاینه ک وقتی دوباره اومد کیسه آبم پاره شد از معاینه وحشتناکش
خلاصه روند زایمانم و انقباض هام خیلی خوب پیش می‌رفت بلاخره رسیدم ب ۶سانت ماماهمراه اومد و بهم ورزش ها رو گفت و بعدش از آمپول اپیدرال استفاده کردم ک تزریقش وحشتناک بود و واقعا پشیمونم زدم چون بعد زایمان نفسم بالا نمیاد از دردش فقط یک ساعت بهم آرامش داد و ساعت ۱۱شب دکترم اومد معاینه کرد گفت ۹سانتی سریع باید زایمان کن واااای بعد اون همه عذاب تازه شروع شد
مامان محمدصدرا مامان محمدصدرا ۵ ماهگی
تجربه زایمان من

من زایمان دومم بود زایمان اولم طبیعی با بی حسی بود و فوق العاده عالی و لذت بخش بود تنها مشکلش سردرد و کمردرد بعد زایمان که بخاطر بی حسی بود

زایمان دومم خودم خیلی دوست داشتم طبیعی باشه از 36 هفته کپسول گل مغربی می‌خوردم و از 37 هفته شیاف استفاده می کردم پیاده روی کم و بیش داشتم رابطه و دوش آب گرم و...
چون مسمومیت بارداری داشتم دکتر میخواست زودتر زایمان کنم بهم تایم داد که اگه تا 39 هفته زایمان نکردم خودم برم بیمارستان بستری بشم
از شانس من هفته آخر پام در رفت بخاطر همون پیاده روی نمیتونستم زیاد برم پاهامم خیلی ورم داشت
خلاصه 39 هفته شدم اما صبح نرفتم بیمارستان عصری رفتم معاینه شدم که گفت یک سانت دهانه رحم بازه برای 39 هفته و دو روز نامه بستری داد
رفتم بستری شدم دکتر گفت اول با قرص واژینال شروع کنن که دهانه رحمم نرم بشه داخل واژنم قرص گذاشتن و ماما تلاش کرد دهانه رحمم یکم بکشه پایین خیلی بالا بود این درد داشت برام
تا ظهر منتظر موندم نه دردی بود نه چیزی ساعت 12 اومدن سرم فشار رو بهم زدن همچنان درد نداشتم ساعت 3 یکم درد های کم شروع شد دیگه بهم توپ دادن و شروع کردم به ورزش با توپ همه چی اوکی بود خودمم با دردام اوکی بودم می‌گرفت ول میکرد