۵ پاسخ

منم یوقتای عصبی میشم اجازه نمیدم بچم حرفشو بزنه خیلی عذاب وجدان نیگیرم بچه ای ک من خودم خاستم ب این دنیا پا بزاره😥

درکت میکنم منم غیر از این کوچولو یه کلاس چهارمی دارم الان سوال ریاضی براش مینویسم از محیط و مساحت و کسر و نمودار و کوفت و زهرمار چون تابستون ریاضی کار نکنه تا اول مهر اون کوچیکه هم امروز ختنه ش کردیم دیگه فکر کن الان اون چجوریه خودمم انگار کمرم از وسط دوتاست بسکه درد میکنه کاش میشد از مادر بودن چند روز مرخصی گرفت میدونی امثال ما که دست تنهاییم از مادر بودن فقط خستگیش میمونه به تنمون لذت آنچنانی نمیبریم امروز تو بیمارستان همه با مامانشون بودن فقط من تنها بودم میدیدم چه قِری درست کردن اومدن برا ختنه همه کارا هم مادراشون میکردن اون وقت من بی مادر این دو سه ماه اندازه چندسال پیر شدم گفتم ببین چقد کمک دارن و خیالشون آسوده ست من خودم که به فنا رفتم دارم تند تند کار خونه و دوتا بچه تنهایی انجام میدم به زور وقت کنم یه حموم برم اون وقت اینا کی وقت کردن برن مژه و ناخن بزارن و مو رنگ کنن. تنهایی خیلی سخته خیلی آدم لذت هیچیشو نمیبره

منم شیره ب شیره دارم ولی مادر شوهرم و خواهر شوهرم کمکم میکنن خداییش اگ نبودن معلوم نبود چی ب سرم میومد

عزیزم منم مثل تو هستم ناراحت نباش همه مادرا کم میارن خسته میشن ولی میگذره روزا

په من چی بگم با۳تا

سوال های مرتبط