مامانا کیا مث منن من موقعی که بچم خیلی گریه میکنه و خیلی اذیت میکنه باهاش بد رفتار میکنم چون خیلی خسته و کلافه میشم ولی بعد ده دیقه نگاش که میکنم همش خودمو سرزنش میکنم و میشینم گریه میکنم با خودم میگم من اصن مامان خوبی نیستم راستش من هنوز اونطور حسی به بچم ندارم کیا اینجور بودن بعد چن روز به بچشون حس پیدا کردن ؟؟

عزیزم این فکرو بکن که اون ضعیف هست وجزتوپناه وکسی رونداره وتوتمام حامی اون هستی و سریع خاسی عصبی بشی برو اب بخور ونفس عمیق بکش بعدبرو پیشش

گلم همه مثل همیم منم دادمیزنم گریه میکنم هی میگم میکشمت😁😁ولی همش حرفه وقتی نگاش میکنم میخام بخورمش بااینکه الانم کولیکش گرفته منم ازبی خوابی داغون شدم

منم مثل شما هستم
ولی چیزی نمی گم به بچه ام
ولی خیلی دوستش دارم اما از استرس مسئولیت مادر شدن و دلشوره و استرسش باعث می شه نتونم محبت کنم به بچه ام
چون همش با استرس نگاه می کنم به بچه ام🥲

دلم برای اون بچه که فقط ۱۹ روزشه سوخت🥲🥲🥲🥲بزرگ بشه چیکارش میکنی

وای من روزای اول همش تکونش میدادم دستام‌کمرم خشک میشد درد میکرد شب تا صبح بیدار گریه میکرد ولی اون صورت مظلوم رو‌که میدیدم بوسش میکردم آروم می‌گرفتم

چون تنهایی همه کاراشو میکنی سختته،منم همینطورم از موقعی که اومدم خونه خودم صبح ۴و۵ به بعد که بیدار میشه منم مجبوری بیدار میشم تا ۱۰ شب که دوباره بخوابه،کارای خونه هست بچه هم که همش اذبت میکنه واقعا نمیدونم چیکار کنم پوست استخون شدم از کار زیاد و خستگی

حس میکنم همدردیم،گاهی که خسته و کلافم و پسرم اذیت میکنه خیلی عصبی میشم ولی خیلی سعی میکنم خودمو کنترل کنم،خیلی بده واقعا

حقیقتا وقتی بچم بدنیا آمد منم همین حس و داشتم فکر میکردم دستو پا گیرمه رفلاکس داشت همش بالا می‌آورد بدم می‌آمد گریه میکرد کولیک داشت عصبی میشدم دقیقا مثل شما فکر میکردم اما الان ک بزرگ شده بهتره برام دوسش دارم

این حالت بعد زایمانت هس عزیزم بچه 18روزه چه میفهمه باهاش بد رفتاری کنی