خانوما من دخترم دیگه کاملا شیرخشکی شد و انقد سینمو نگرفت که شیرم خشک شد من همه تلاشمو کردم ولی نشد😞من خیلی حس بدی دارم حس میکنم من اصلا مامان خوبی براش نیستم حس ناکافی بودن تمام روانم بهم ریخته همین الان دارم با اشک مینویسم من اصلا حالم خوب نیست و افسردگی که تو بارداری داشتم بعد از زایمان بیشتر شده همش غمگینم رو بچم بشدت حساس شدم هی نفساشو چک میکنم هی میترسم بچم خدای نکرده چیزیش بشه اصلا حال و حوصله ی هیچی رو ندارم و فقط کارم شده گریه حتی حال ندارم برم دکتر با اینکه شوهرم خیلی خوبه خیلی هوامو داره خیلی دلداریم میده و همش داره سعی میکنه از این حال درم بیاره ولی بازم من حالم خوب نمیشه و حس میکنم ن میتونم مادری خوبی برای بچم باشم ن همسر خوبی واسه شوهرم و اینکه دیگران هی نظر میدن که چرا داری ب بچت شیرخشک میدی چرا تو اینجوری میکنی مگه فقط تو مادری و بچه اوردی و.... این درک نشدن از طرف دیگران هم بیشتر کلافه م میکنه و حس بوچی میکنم ولی بخدا که دست خودم نیست کاش یکی بود درکم میکرد😔

۱۲ پاسخ

میفهممت اصلا نمیدونم چجوریه.وقتی شیر ادم خشک میشه خودبه خود یه حس بد میاد سراغ آدم.اصلا دست خودت نیست.ذهن اینجور تفسیر میکنه.یمدت بگذره بهتر میشی

عزیزم پسرمنم سینه امونگرفت وشیرم خشک شدتابیست روزدوشیدم خیلی هم تلاش کردم بگیره اماوقتی گریه هاشومیشنیدم بیشتردلم میسوخت وتحمل گریه هاشونداشتم،شیرخشک هم واسه همین روزاست چاره چیه به دلم موندیه بارسیرازسینه ام شیربخوره ولی نخوردونشدانتخاب خودش بوددیگه منم نخواستم بیشترازاینااذیتش کنم
باخودم گفتم اگرمن مامان سرحال وشادی باشم میتونم پسرخوبی تربیت کنم وسعی میکنم بیشترخودمودرگیربچه داری کنم تاجواب پپس دادن به دیگران موضوع شیرمادریاشیرخشک فقط به خودت مربوطه ازمن هرکی پرسیدچراشیرتوندادی اشتباه کردی درجوابش گفتم اتفاقااگرشیرخودمومیحوردراحتتربودبرام وبچه شیرخشکی واقعاسختیاش بیشتره امابچه ام اذیت میشدونخوردمنم ندادم همین دیگه هم مهم نبودی بگن بعدازیک ماه هم متوجه شدم حساسیت به پروتئین گاوی داره واگرشیرخودمومیحوردمجبوربودم رژیم خیلی سختی بگیرم وشیرم دیگه قوت خوبی نداشت براش پس بهترین تصمیم همین شیرخشک بود

زیادگفتم ولی چون تجربه نزدیک بهم داشتیم خواستم بدونی تنهانیستی

واای منم مثل شمام پسرم سینمو نمیگیره شیرمو میدوشم بهش میدم کنارشم کمکی میدم
ولی شیرم داره کم میشه 😣
منم انقد استرس و نگرانی واسه پسرم دارم که روزایی که نگرانیم زیاد شیرم کلا دیگه نمیاد

به این فکر کن بچت صحیح ‌و سالم بغلته به حرف بقیه هم اهمیت نده منم بچه اولم شیرخشک می‌خورد همه یه جوری به بچم با ترحم نگاه میکردن انگار از من مادر بیشتر به فکر بچمن بیخیال بابا حرف بقیه همیشه هست اگه شیر خودتم میدادی بازم یه حرفی داشتن برای زدن الان که سزارین کردم هم میگن خوبه درد زایمان طبیعی رو نکشیدی نمیدونی چیه منم میگم خوبه شما هم کمردرد و درد بخیه و دردای بعد زایمان جوری که نمیتونی تکون بخوری ر‌ نکشیدی بدونی یه سزارینی چی میکشه ما هم همون درد طبیعی رو بعد زایمان میکشیم شما دردشو یه جا میکشید ما ذره ذره

عزیزم منم دخترم سینه هامو‌نمیگیره الان دارم ب زور کاری میکنم دوباره سینه هامو بگیره وگرنه خشک میشه و اینکه این حسی ک میگی به نظرم همه مامان اولی ها دارنش و سعی کن زیاد به خودت سخت نگیری چون افسردگی زایمان بگیری و شدید بشه سالها باهات میمونه و اگه افسرده بشی اونموقه س ک نمیتونی مادر و همسر خوبی باشی فداتشم به اینا هم فکر کن و خودت رو از این حال در بیار به این فکر کن ک خدا چه نعمت قشنگی بهت داده و باید براش بهترین بشی همه چیز ک به شیر دادن نیست

پسرم منم شیر خشک میخوره اصلا سینه ام رو نگرفت و شیرین خیلی کم بود اصلا به حرف دیگران اهمیت نده تو مادر بچه ای و هر کاری تونستی کردی به اطرافیان اصلا مربوط نیست دخالت کنن و اگه شیر خشک بد بود تولید نمیشد بچه مادر قوی و سالم میخواد زود خودتو با اوضاع وقف بده

درمورد عفونت ادراری تو تاپیکم نوشتم،جهت اگاهی بیشتر بخونید

هروز کلی مطلب برای نوزاد ها میزارم، هم بازی کلی مطالب مفید

عزیزم منم وقتی بچم شیرخشکی شد خیلی ناراحت بودم کلی گریه کردم الان ولی هیچ حس بدی ندارم چون فهمیدم مادری کردن فقط شیردادن نیست

همین که داری اینا رو مینویسی اونم با اشک بدون تو بهترین مادر دنیا هستی ..

عزززیزدلم درکت میکنممم اصلا ناراحت نباش۹۰درصد بچه ها شیرخشک میخورن خیلی ام‌خوبن منم شرایط تورو دارم ولی باهاش کنار اومدم چون داشتم خودم داغون میشدم تو باید سرپا باشی تا به بچه ات بتونی برسی

نه عزیزم این فکرو نکن اشکال نداره

بچه منم شیر خشکی سینه نگرفت

سوال های مرتبط