من قبل بارداری افسردگی داشتم ولی خفیف بود که خودم مراقب بودم تشدید پیدا نکنه، تو بارداری یکم شدت گرفت مخصوصا از وقتیکه مجبور شدم آزمایش آمینو سنتز بدم. بعد زایمانمم خیلی حال روحیم افتضاحتر شد به حدی که خودمو مقصر زایمان زودرسم میدونم حتی خودمو مقصر تمام حال بدیای بچم میدونم.
خودمو لایق مادری نمیبینم😔
هرچی تلاش میکنم حالم خوب بشه ولی دارم بیشتر فرو میرم تو حال و هوای افسردگیم.
اوایل همسرم درک میکرد و همراهم بود ولی از یکماهگی دخترم به بعد اصلا رعایت نمیکنه کلا براش مهم نیست
الانم که شبکار سده و من شبا تنهام تو خونه با دخترم از شدت حال بدم همش تو تنهاییم گریه میکنم.
امشبم واقعا دلمو شکست جوری دلم ازش رنجید که جامو ازش جدا کردم کنار دخترم خوابیدم.
الان طوری شده که به بچه همسایه که هفت پشت غریبس بیشتر از منی که زنشم و همسرشم توجه میکنه.
دوس دارم تحت نظر روانشناس باشم ولی واقعا وقت ندارم حتی غیرحضوری یا آنلاین چت کنم.

تصویر
۹ پاسخ

منم مثل شما ۳۵هفته زایمان کردم خیلی حال روحی و جسمیم خرابه دقیقا خودمو مقصر زود اومدن بچه میدونم یا اینکه نمیتونه شیرمو بخوره هرکاری میتونی انجام بده تا حال خودتو روبراه کنی

اهل کتاب خودن هستی؟

من ی مدته همش فکرای منفی میزنه ب سرم انقد حس ناکافی بودن دارم حس میکنم هیچ جذابیتی دیگه ندارم . دائم تو تنهاییم گریه میکنم یوقتا هم ک شوهرم میفهمه دارم گریه میکنم میگه چته و با ی گفتگوی عادی تمومش میکنه . اما قلب من پر از درده انگار . حتی بخدا ی آهنگ گوش میدم یهو میبینی زدم زیر گریه

چقدر تو منی
از آمینو گرفته تا زایمان زودرس و جدا کردن جا خواب و مقصر دونستن خودمون

ببین همه اینا بخاطر اینه که فشار روحی زیادی رو تحمل کردیم آدم از خوشی دچار زایمان زودرس نمیشه
ما مقصریم اما نه بخاطر اینا
مقصریم چون توسط اونی که باید درک نشدیم و زجر زیادی رو کشیدیم و میکشیم

شما برو پیش روانپزشک من دهم بچم بود رفتم چون قبل بارداریم افسردگی داشتم تو بارداری داروهامو قطع کرد دکتر حالم بد بود تحمل کردم تا زایمان کنم اگه صبرکرده بودم که الان تیمارستان بودم فکرکردی مردا چقد تحمل میکنن

من کاملا درکت میکنم ،خودم تو همین شرایطم،این مردا وفاندارن،خودمون باید به فکرخودمون باشیم،هرجورکه فکرمیکنی حالتو خوب کن،بامسافرت یا مثلایه مدت برو خونه مامانت بذاردلش تنگ شه

عزيزم به خاطر تنهايي سعي كن بري بيرون در روز قدم بزني حتي تا كوچه و پارك سر كوچه يا بگي دوست و فاميل بيان پيشت يا خودت برو خونشون همه جوره خودتو سرگرم كن كه يادت بره خود خوري نكني

عزیزدلم چقدر درکت میکنم منم دقیقا همین بودم
فقط و فقط خودت میتونی حال خودتو خوب کنی تا خودت نخوای نمیشه
کاری انجام بده که دوس داری یه تغییری به خودت ظاهرت پوشتت دکوراسیون خونت انجام بده من همش این کارا رو میکنم بلکه آروم شم
منم همش خودمو مقصر می‌دونم میگم مادر لایقی نیستم برای بچه هام مخصوصا وقتی که مثل قبل اصلا اصلا برای بزرگه حوصله ندارم همش دعواش میکنم

عزیزم بهتره که هرطور شده بخاطر خودت تحت نظر باشی ، چون حساس و زودرنج شدی هرچیزی آزارت میده و اینا روز به روز روی هم جمع میشه و بدتر میشه..

سوال های مرتبط

مامان ملورین😍🦪 مامان ملورین😍🦪 ۳ ماهگی
حالم از خودم بهم میخوره شدم عین فیل😭 من قبل بارداری خودمو کشتم تا لاغر کنم هفت ماه باشگاه رقتم یک ماه ورزش ems هم رفتم ،هفته ای دوبار استخر میرفتم چهارمتری شنا و ورزش میکردم ،دمنوش لاغری میخوردم، گن میبستم، رژیم فست میگرفتم ....رسیدم به 73 قدم 175 با این وزن خیلییی خوب شده بودم انقدررر خودمو دوست داشتم جوری که خودمو تو آینه میدیدم کیف میکردم...به شددددت استعداد چاقی دارم تو بارداری حتی تا 6ماه اول اونقدر چاق نشدم تو جشن تعیین جنسیتم همه میگفتن اصلا معلوم نیست بارداری ، اخراش دیگه ترکیدم روز زایمان 98 کیلو شدم🥴 همه هی میگفت بعدش شیر میدی لاغر میشی ولی کو؟؟ بعد زایمان به ۸۹ هم رسیدم ولی الان انقدرررر اشتهام زباد شده که شدم 93 کیلو😭😭😭 هیچ اراده ای برای لاغری ندارم دلم نمیخواد دیگه تو اینه نگاه کنم یا عکس بگیرم... دقیقا شدم مثل زمان چاقیم😭 فدا سر دخترم ، قبلا همش میگفتم بعدش دوباره اراده میکنم لاغر میکنم ولی انگار دیگه توان و جونشو ندارم اون همه تلاش کنم برای لاغری....خوش به حال کسایی که ژن لاغر دارن و بعد زایمان سریع به وزن قبل برمی‌گردن😔
یکی الان به من بگه چکار کنم 😭 شیر خودمم میدم نمیتونم با بچه هم برم پیاده روی با این آلودگی هوا وزنمم روز به روز داره بیشتر میشه....😭
مامان آوین🪷🩷 مامان آوین🪷🩷 ۲ ماهگی
بعضیا یجور میگن وایی شب بچت نمیخوابه رشد نمیکنه انگار من بیدار نگهش میدارم که نخوابه، بخدا منم دوس دارم بخوابه که منم یکم بیشتر بخوابم ولی متاسفانه همکاریش صفر تو این مورد.
یا مثلا میگن چون بچت شیر مادر نخورده بدنش ضعیف شده و بستری شده بیمارستان.
بچه من زود به دنیا اومد انقد کوچولو بود که ۶ روز تو دستگاه بود مهم ترین روزای عمرش که باید کنار من میبود با سرنگ غذا خورد برای همین وقتی اومد پیشم مکیدن بلد نبود از طرفیم فکش ضعیف بود چون نارس بود خون دلها خوردم تا تونستم به شیر خودم عادتش بدم که از سینم بخوره ولی متاسفانه اصلا همکاری نمیکرد تا اینکه ۴۰ روزگیش که رد شد دیگه نخورد جیغای شدید میکشید وقتی میومد زیر سینم کلا پس زد منم ترجیح دادم شیر خشک بدم بهش تا گرسنه بذارم بمونم ولی خب تاالان دست از تلاش برنداشتم که سینمو بازم بگیره ولی خب اینکه همه منو مقصر این میدونن که بچم شیرمو نخورده حالم بد میشه. بخدا بچه شیر خشکی خیلی سخته اینکه خوابالو شیر آماده میکنم براش حاضرم برگردم به عقب فقط شیر خودمو بخوره ولی خب اطرافیان جای دلگرمی دادن فقط آدمو خسته و زده میکنن از خودشون.
مامان آیلین وآیهان مامان آیلین وآیهان ۳ ماهگی
مامانا به شدت. اعصابم خورده دخترم ۵سالشه به شدت حساس هست قبل این که بچه بیاد خیلی خوب بود حرف گوش میکرد الان از وقتی بچه اومده کلا عوض شده منم که یکم این روزا اعصابم خورده یکم از زندگی شخصی یکم بچه که شبو‌روز گریه داره نمی‌خوابه کلا از لحاظ روحی ذهنی درگیرم. بد چون آیهان شبا نمی‌خوابه دخترمم عادت کرده نمی‌خوابه تا ۳همش شلوغ می‌کنه هی بهش میگم نکن همسایه میاد دعوا می‌کنه حرف گوش نمی‌ده طبقه دوم هستیم طبقه پایین خیلی رو سرو صدا حساسه سریع گیر میده منم درک میکنم اما بخدا بخواطر این که دخترم سرو صدا نکنه همه کار کردم نشد به خاطر شلوغ کردنش همش داره کتک میخوره 😭😭😭😭😭😭😭😭دارم روانی میشم من اعصابم خورده همینطوری کلافه هستم دخترمم رو مخ می‌ره همه چی بد تر میشه من دلم نمیاد بزنم بچس اما دیگه داغون شدم بچمم کتک میخوره بیشتر داغون میشم آیلین به شدت زیاد لجبازی می‌کنه اصلا انگار نه انگار وسایل آرایشی خیلی دوست داره براش خریدم اما فقط همون هفته اول خوب بود بد کل خونه رو یا اون به گند کشید 😭 ما که کلا شبا نمیتونیم بخوابیم شوهرمم از سرکار میاد خستس دیگه نمیتونه با آیلین وقت بزارع منم که فقط بچه رو پام آیلین تمام عوض شد. اصلا نمی‌دونم چیکار کنم دارم دق میکنم 😭😭😭😭😭😭😭