میدونی حس میکنم از وقتی بچه دار شدم کلا از پوسته درومدم و یه فاطمه جدید ازم اومده بیرون چند ماه طول کشید این فاطمه ی الان رو بشناسم و باهاش ارتباط بگیرم ... خیلی خونسرد شدم و برای اینکه شیری که به بچم میدم جرصی نشه سعی میکنم بیخیال باشم نسبت به موضوعاتی که قبلا جسابی عصبیم میکرد ... رفتارام پخته تر شده ... فکر نمیکردم انقد نسبت به بچم ضعف داشته باشم ولی دارم شدیدا کوچکترین چیزی میشه مث مرغ سر کنده بال بال میزنم گریه میکنم اعصابم خورد میشه که نکنه من‌کم کاری کردم ... خیلی مستقل شدم و فهمیدم من از پس خیلی کارا برمیام که قبلا فکرشم نمیکردم ... دیگه بجز خانوادم هیچ کس برام اونقد مهم میس که بتونه ناراحت یا اذیتم کنه با حرف و رفتاراش ...از دوران بارداریم تاحالا خیلی ادم شناس شدم جوری که کافیه یه نفر یه کلمه حرف بزنه تا کل هویتش برام فاش بشه ... دیگه از هیچکس هیچ توقعی ندارم چون از کسی که فکرشو نمیکردم (خواهرم و نامزدش ) کلی اسیب روحی بهم وارد شد از بارداریم تاحالا و فهمیدم به هیچکس اعتماد نکنم جز‌خودم
خلاصه که این یکسالو سه ماه اندازه بیشت سال منو بزرگ کرد 🥰منه جدیدمو دوست دارم

۴ پاسخ

چه قد قشنگ گفتی منم تو بارداریم فهمیدم هیچکسو ندارم به دردم بخوره کلی جوش زدم موهای سفید در اومده تو سرم از بس که چیزای عجیب دیدم دور و برم

عزیزم افرین بهت
مادر شدی🥺

منم همین حس دارم ی آدم جدید شدم اما باید پخته تر شدم هنوز خیلی کار دارم

منم همین حسو دارم انگار ‌چندسال بزرگتر شدم

سوال های مرتبط

مامان گردالی مامان گردالی ۸ ماهگی
نمیدونم دیگه چیکار کنم😬😐
به یه ثبات شخصیتی رسیده بودم که واقعا حرفای چرت برام بی اهمیت بود ولی بعد به دنیا اومدن زینب برام حرف هرکسی شده یه غول 😑واقعا دوست ندارم حرفای چرند مردم و دورو وریام برام خیلی مهم باشه و ذهنمو درگیر کنه ولی تاالان منو بیدار نگه داشته این افکار و حرفا🙃🤕
احساس میکنم دارم کم میارم در مقابل حرفاشون و زانوهام داره سست میشه در مقابل این حرفا
مخصوصا که مادر بودنم رو زیر سوال میبرن
نگید از اینجور آدمای سمی دوری کن چون از نزدیکامن و نمیشه خیلی ازشون دور شد🥲
حرفاشون واقعا داره آزار دهنده میشه مثلا میگن خیلی بچه اتو لوس کردی (بچه ی ۵ماهه😑)بخور بابا چیزی نمیشه در صورتیکه زینب به شدت حساسه و سریع بدنش به چیزی که حساسیت داره واکنش نشون میده یا مثلا آره تو خیلی چیزا میخوردی تو بارداریت بخاطر همینه بچت هوشش بالاس😐 درصورتیکه کلا بچه های نسل جدید با توجه به حرف مشاوره های کودک هوششون بالاتر از ماست که برای نسل ها و دهه های قبلیم🫤بعدشم من چیز خاصی نخوردم تو بارداریم که😫یا چقدر بچت ریزه می‌زه است در صورتیکه الحمدالله وزن بچم خوبه
اصلا دوست ندارم به این آدما توضیح بدم ولی دارم اینکارو میکنم😑🥲
چیکار کنم به حالت قبل برگردم و حرفاشون برام مهم نباشه؟؟؟
مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ ۵ ماهگی
وقتی که اروم خوابیدی و از زمین و زمان خبری نداری، من فقط نگاهت میکنم و هی با خودم میگم تو پسر منی‌... تو واقعا پسر منی و من مامانتم....
یه حس خیلی عجیبیه... وقتی که فکر میکنم یا به عکس اون روز ها نگاه میکنم، میگم یعنی من باردار شدم؟ ۹ ماه یه موجود کوچولو تو شکم من بزرگ شده و تبدیل به یه انسان شده؟ من زایمان کردم؟ چطور در مقابل استرس سزارین و عمل و دوره نقاهتش دوام اوردم؟ چطور با اون زخم شدید سینه ام به پسرم شیر دادم؟ و الان که ۵ ماه و نیمشه داره از وجود من تغذیه میکنه و قد میکشه‌....نمیدونم شما هم همچین حسی دارین یا نه.... ولی من بعضی وقتا واقعا همه اینا یادم میره...
حس میکنم یک چیز خیلیییی ارزشمندی دارم و خدا بهم داده که باعث ارامشمه...
یه اتفاق شیرین، یه معجزه بزرگ، که شده مال من....
اخ اخ از خنده ها و قهقه زدن هاش که انگار وارد یه دنیای دیگه میشم....
روز به روز هم که بزرگ میشه و یه شیرین کاری جدید یاد میگیره، قند تو دلم اب میشه... یه حسی میاد سراغم که میخوام داد بزنم و به همه بگم این فرشته کوچولو مال منه...
قربون‌ مدل خوابیدنت🥰🥺😍
خدا از این معجزه کوچیک ولی بزرگ با حال خوب به همه بده...

۵ ماه و ۱۷ روز
۳۰ ابان ماه ۴۰۳
الهی امین
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۱۰ ماهگی