۱۱ پاسخ

من ترسو بودم ترسو تر شدم الان ولی بیشتر برای خواب مشکل دارم تنها باشم خونه نمیتونم بخوابم باید حتما یکی پیشم باشه تا خوابم ببره صبح شوهرم۴رفته سرکار از همون موقع بیدارم امشبم شیفته نمیاد خونه مامانمم نیست که برم خونشون موندم چیکار کنم چجوری بخوابم

منم دقیقا اینجوری شدم🙃
حس می‌کنم بخاطر اینه که فکرم ناخودگاه خیلی مشغوله
بالاخره آدم دغدغه زایمان و بچه داری و اینا رو داره همش🥹

من ترسو بودم برعکس الان دیگه اصلا نمی‌ترسم کاش همینطور بمونم البته فقط شبها میترسیدم که تنها نمونم الان چندبار بابچم موندم نمیترسم

اون بدلیلی استرس واضطرابی هستش که از مواظبت کودک منشا میگیره چون اوایل بارداری خیلی حساسه نباید تنها باشی که بترسی یا دچار ترس بشی چون روی بچه تاثیر داره ودیدم بخاطر یه ترسیدین بچه رو سقط کردن

من ترسو بودم بدتر شدم😅😑

منم شوهرم صبا پپچ و نیم می‌ره سرکار من یه قرآن می‌زارم بالا سرم راحت میخابم

منم همینم

حالا من ترسو بودم الان بهتر شدم خیلی

وااای خیلی بده منم مثل شما شدم

من شوهرم ی هفته شب کاری داره موندم حال هر سری کیو ببرم پیش خودم خونمون هم با خانواده سه ساعت فاصله داره

منممممم من همونی بودم ک تنها تو خونه شب و صبح فیلم ترسناک میدیدم تو خونه تاریک . بعد الان چه ازین بابت چه اینکه تا بیرون تنهایی میترسم برم . البته روزا تو خونه میخوابم تنها عصرا اینا میترسم یکم

سوال های مرتبط