ای خدا این چند روز دیگه دارم روانی میشم دلم کباب برا دخترم چند روز خونه مادرشوهر م بودیم اونجا یبوست گرفت دوشب با جیغ زیاد گریه کرد یه ده دقیقه صداش کل خونه پیچید عموش اینا هم بودن دیدید همه هم متخصص میشن و راه حل میدن گذشت دخترم ترسیده بود عصر نگه داشته بود پی پیشو گریه می کرد دیگه به زور بردم بعد کلی گریه دفع شد موقع شام ساعت نه دیدم خوابید باباش هم اصلا انگار نه انگار تو فاز خودش رفتم بچه بیدار کردم گریه میکرد که نمی خورم خیلیگرسنه بودا بعد بیدار شد همش جیغ داد دیگه من رد دادم به بچه چهار ساله کلی حرف زد طفلی اولین بار بود منو اونجوری دید هنگ کرده بود من اصلا سر ریخت پاش شلوغیو... دعواش نمی کنم ولی این چند روز مریض شدم از دستش بهش گفتم مادرت نیستم و دوستت ندارم محکم گرفتمش تکونش دادم گفتم چرا حرصم میدی گفتم حرصم بدی این جوری دیوانه میشما بعد فرار کرد پیشباباش به خدا تا حالا اینقدر دعواش نکرده بودم نمی دونم چی سرم اومد سر دستشویی نرفتن بیشتر دیوونم کرد بعد میوه میدم نمی خوره پی پی اش سفت میشه نمی فهمه که خیلی بد غذاس دلم خیلی سوخت بغلش کردم آوردم اتاقش بازی کردم یکم بعد غذا خورده خوابیده خودمم چند تا محکم زدم چون زده بودم رو پای دخترم گفتم خودمم بزنم که دیگه از این غلطا نکنم دفعه دیگه برام دعا کنید صبورتر باشم

۸ پاسخ

عزیزم منو اگه از خواب بیدار کنن بگن بشین غذا بخور نه تنها نمی‌خورم بلکه اونیم ک بیدارم کرده تیکه تیکه میکنم
نباید بیدار میکردی تازه خوابیده
پسر منم یبوست بود هروقت اذیت میشد و بعدش پپی پی میکرد میخابید چون موقع دفع درد داشت بعدش که دردش آروم میشد انگار خسته میشد دوس داشت بخوابه آرامش پیدا می‌کرد

می‌دونم چقدر اعصابت خورد بوده ولی نباید برای غذا خوردن بیدارش میکردی ، این بچه تازه بعد از دفعش یکم آرامش گرفته بوده ، اگر کذاسته بودی یه خواب درست و حسابی می‌رفت بعد که بیدار می‌شد غذا هم میخورد

ببخشید خودتم وسط خواب بیدارکنن بلند میشی یهویی غذا بخوری بچه رو خواب زده کردی

عزیز جان خودتو کنترل کن بچه های ماهم همینن.
برای یبوستش حتما دکتر ببر و روزی ۱قاشق روغن زیتون بده و سعی کن سبزیجات و مایعات بهَش بدی

دخت پنم اصلا غذا نمی خوره
برای یبوست قطره پروکید پویا بگیر عالیه من روزی ۷ قطره می دم
بستگی به بچه دار روزی چند بار یا یکبار
تویخچال نگهداری کنی نا چند ماه قابل استفاده است
لواشک. و آلوچه خانگی یا بهداشتی هم اگه دوست داره بهش بده

نمیخوام فاز دانایی بردارم
همه ی مادرا یه وقتی کم میارن از کوره درمیرن
ولی اون یبوستی که گفتی واقعا به بچه فشار آورده انرژیشو گرفته که خوابش برده
چون دخترمنم یه مدت شدیدا گرفتار یبوست بود میدونم چه داستانیه
ولی هیچوقت بیدارش نمیکنم حتی وقتی بدونم خیلی گرسنشه
خودش هروقت احساس کنه غذا میخواد بیدارمیشه میخوره
الانم دیگه عذاب وجدان نگیر بجاش بیشتر باهاش وقت بگذرون❤️

بهش شربت انجیر بده
و حتما دکتر ببرش
بچه واقعا اذیت میشه

فکر کنم بیشتر ازینکه جلوی جمع این مشکل پیش اومده و بقیه دکتر شده بودن ناراحت بودی!؟

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا می دونم سوالم دیگه خیلی تکراری شدم ولی دیگه واقعا در موندا شدم از دست ماهلین همه بهم میگن صبور باش درست میشه ولی آخه چقدر هسته شدم از دست این ماهلین یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش دیگه جیشش رو که خیلی کم پیش میاد بهم بگه یا خودم سر ساعت می برمش یا دلوین که میره اینم بدو بدو میره دمه در شورت و شلوارشو در میاره دوتایط میرن جیش می کنند تو مهد به مربی هاش میگه ولی تو خونه به من نمیگه پی پی رو هم که اصلا اصلا به من نمیگه همش تو خودش می کنه فقط یه بارش شورهم دید داره به خودش میپیچه گفت راحله بدو این دستشویی داره بردمش کارشو کرد ولی دیگه بقیشو همش تو خودش میشینه یه گوشه می کنه بدشم میادا اینقدر که از جاش تکون نمی خوره ما می فهمیم پی پی کرده دیردز خونه خواهرم دوبار تو خودش پی پی کرد یه سری هم جمعه باغ خواهرشوهرم بدریم پی پی کرده بود سر تا پاش با پی پی یکی شده بود که من و مادرشوهرم بردینش تو حمام شستیمش به خدا آبرومو برده دیگه الکی هم به مادرشوهرم گفتم بلده میگه حالا یادش رفته 😫جایزه و تشویق و تنبیه هر راهی که بگید رفتیم فایده نداشته حتی چیزی خواسته درخواستی داشته بهش گفتیم تا وقتی تو خودت پی پی می کنی نمی تونم بهت بدم ولی فایده نداره که نداره این بچه قراره تا کی تو خودش پی پی کنه 😒😥؟؟اگه خیابون برم یکی دوساعت از ترسم پوشک شورتی پاش می کنم ولی خونه ی کسی برم نه هی میگن دخترا زودتر یاد میگیرن 😒😒کجاش ،؟
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
حالا فکد کردید تموم شد نخیر سختی های من سر بچه هام همچنان ادامه داشت 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️دوباره تو سن ۱۸ ماهگی ماهلین بودیم که مریض شد تب کرد و به محض اینکه تبش خوابید داشتم بهش غذا میدادم یهو جلو چشمام غش کرد و رنگش سیاه شد و دندوناش قفل کرد و کلی تنش لرزید وای من و شوهرمم مثل چی بال بال پی زدیم بچم بیهوش شد با آمبولانس رسوندیم ریمارستان گفتن تشنج کرده حالش خیلی خیلی بد شد و الانم که این اتفاق تلخ براش افتاد می خوام اینو بگم‌مکه یه آدم چقدر می تونی قوی باشه 🥺🥺من واقعا دیگه بیشتر از این نمی تونم دیگه اصلا دیگه نه روحم کشش داره نه جسمم الان از کمر تا پایین ضعف شدید پیدا کردم پریودم شدم اینجام یه مریض بدحال هست رفته تو کما مامانش کلی گریه می کرد روح و روانم داغون شده و صدای بوق بوق دستگاه ها هم تو گوشمه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️نمی دونم واقعا ولی تحمل کردن این همه درد خیلی سخته تازه این یه بخشش بود 😥😥😥دوران بارداریشونم کلی چالش داشتم انگار آدم هرچی مظلوم تر باشه بیشتر اینجور چیزا سرش میاد قربون خدا برم الله اکبر چه میشه کرد🥺🥺
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام صبحتون بخیر قشنگا 🥰🥰
چه کارا می کنید؟؟من رفتم بچه هارو گذاشتم مهد و بعدش پیاده روی کردم الانم اومدم خونه یه کم استراحت کنم صبحانه بخورم و برسم به کارام و غذا درست کردن امروز که روز سوم رفتن بچه هاس چقدر همه چی خوب پیش رفت بچه ها میان خونه ناهارشون رو سیر می خورن و بعدش می خوابن یه دوساعتی بعدشم که بیدار میشن میرن دنبال بازی و تمرینات گفتار درمانی شبم دوباره زود شامشون رو میدم می خوابونم دیگه فعلا از اون همه غر غر و جیغ و داد خبری نیست 😍😍اینقدر خوشحالم که ثبت نامشون کردم پیش ۱ به کارهای خودمم راحت می رسم 🥰امروزم به مربیشون گفتم ماهلین دیروز اومد خونه هیجی نخورده بود گفت به خدا خیلی تلاش کردیم ولی یه لقمه هم نخورد😥بعد گفتم این لیستی که دادین نمی خورن زیاد گفت اشکال نداره هرچی می خورن بزارید بهتر از اینه که بچه گرسنه بمونه خداروشکر از این مهدشون راضی ام رسیدگیشون خوبه از لحاظ امنیتی هم که فول فولن درجه ۱ 🤗
از لحاظ دستشویی هم ماهلین با اینکه به من جیش و پی پیشو نمیگه ولی به اونا میگه 😀😂خیلی هم بهشون تاکید می کنم حواستون باشه هررموقع دستشویی داشتید بگید به خاله 😀
من از همین جا از اون مامانایی که خیلی کمک و تشویقم کردن تو این راه خیلی ممنونم 😘😘دوستتون دارم🥰😘
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مهد بچه ها یه مشاوره ی خیلی خوب داره من واقعا ازش راضی ام خیلی خوب راهنمایی می کنه امروز باهاش جلسه داشتم دررابطه با ماهلین همین پی پی کردناش و اعتماد به نفس پایینش و خجالتی و کم حرف بودنش در رابطه با همش باهاش صحبت کردم کفت قضیه ی پی پی که همش از سر لجبازیه نه ترس چون اگه ترس بود که کلا نمی کرد یا با گریه می کرد گفت وقتی پی پی می کنه بزارید به حال خودش یه خورده تا کم کم دست برداره از اینکار گفت چند بار اینکارو تکرار کن زمان می بره ولی درست میشه راجب اعتماد به نفس پایینش و خجالتی بودنش هم گفت اول باید تست بگیرم ازش و بعدشم چند جلسه رفتار درمانی بیاد تا درست بشه و همین محیط مهد هم خیلی عالیه براش
بعد کفت حتما تست هوش هم بده واسه سنجش کلاس اولش خیلی به درد پی خوره هم برای ماهلین هم دلوین گفت همه ی بچه ها تو این سن انجام بدن کمک می کنه بهشون واسه سنجش ورود به مدرسه یک ساعت و نیم ازشون تست گرفته میشه ۷۰۰ ولی ما چون از طرف مهد هستیم ۵۰۰ میگیره اینجا مطرح کردم صرفا به خاطر اینکه ممکنه یکی مثل من با بچش چنین مشکلاتی داشته باشه البته به من گفت واسه درماتش باید بیاد کلینیک ولی گفت رو دقت و تمرکز تو خوده مهد باهاش کار میشه ولی گفت کاردرمانی فقط رو دقت و تمرکزش بیشتر کارمیشه تا موردای دیگه‌ گفتم کاردرمانش عوض شده بعد این یکی به من میگه بچت رابطه ی چشمی نداره 😐گفت خوب جلسه ی اولش بوده بچه یه چیز طبیعیه خجالت کشیده گفت این برچسب زدن ها خیلی اشتباهه اینو که گفته مربوط به بچه های اتیسمه این بچه سالم سالمه چیزیش نیست
مامان شازده 🐻 مامان شازده 🐻 ۳ ماهگی
می‌خوام بدونم کیا اینجوری شدن : من بعد زایمانم (سزارین) زیاد خون ریزی نداشتم. نوار بهداشتی اصلا کثیف نمیشد در حد لک بینی. به پرستارا هم گفتم ، گفتن طبیعیه چند بارم شکمم رو فشار دادن. چند روز بعدش که دیگه اصلا نوار نزاشتم . ( اینم بگم بخیه هام عفونت کرد و دکتر باز کرد که هر روز فشار بدم و عفونت رو خارج کنم )
۱۶ روز از زایمانم می‌گذشت که یهو احساس کردم با فشار خون ازم خارج شد دویدم رفتم حموم ، و همینطوری شر شر ازم خون می‌رفت. یکی دو دقیقه ای ادامه داشت و کف حموم پر خون شد با چند سانت کف روش. دیدم سر گیجه گرفتم و شوهرم رو صدا کردم کمک کرد اومدم بیرون و نسشتم رو زمین و از حال رفتم و غش کردم. بعدش دیگه رفتیم بیمارستان و سونو و آزمایش . همه چی خوب بود فقط کم خونی شدید گرفتم و الان روزی دو تا قرص آهن میخورم. الان دیگه خون ریزی ندارم و در حد لک بینیه که میرم دستشویی.
می‌خوام بدونم کیا اینجوری شدن.؟؟؟ من چرا اینجوری شدم ؟؟؟ با اینکه سونو دادم و رحمم تمیز بود بازم میترسم. اصلا از حموم دیگه میترسم برم.