۸ پاسخ

عزیزم شما ب همسرت اقتدار بده و بعد در طول اقتدار دهی ازش بخواه مثلاً بگو چون آقایی رابطه میخواد حتما چی بهتر از این بعد کم کم درخواست خودتم بگو حتی شده بعد رابطه مثلاً بگو وقتی نوازشم میکنی خیلی حال روحم بهتره

خدمات یعنی چی مگه ما خدمه ایم خدایا این مردا چقد بیشعورن🤨

حرف های بین خودت و همسرت و ازش رد بشو.. ولی تو رابطه جنسی ناز و عشوه چیه.. مگ دوست پسر هست.. نسبت ب هم تعهد داریم. و رابطه ی جنسی یک رابطه ی خدایی هست. و هردو باید پیشنهاد رابطه بدن. و دنبال ناز و عشوه نباش.. در خاست داده شد از هردو طرف. شرايط ایجاد کنید همین ولذت ببرید

خدمات😮🤣

عزیزم اشکال نداره مردا
همینن
شوهر منم بعضی وقتا میگه از خدات باشه ولی من اینقدر خستم میخوام هیچ وقت نباشه

خدایا این مردایابمیرن یاادم بشن تاپیک های منوبخون سر۱ماه نزدیکی نکردم مادرش جلوهمه آبروی منوبرده

بزارپای خستگی....

خدمات واه 😵‍💫😵‍💫😵‍💫

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۳ سالگی
سلام خانوما میخوام باهاتون مشورت کنم لطفا کمکم کنید، ۱ ماهه که خواهرم با دوتا بچه هاش ( دخترش ۱۵ ساله و پسرش ۱۴ ساله ست) با مامانم اومدن خونه من توی این یکماه خیلی ناراحتم کرده ی سری هم با شوهرم بد صحبت کرد که خیلی ناراحت شد کلا توی همه چیز دخالت میکنه منم به خاطر اینکه میگم مهمونه چیزی نمیگم ناراحت نشه خیلی با بچه م کل کل میکنن به شوخی هم شده بچه مو میزنه پسرم دیروز عصبی شده بود یاد گرفته خواهرم جایی نشسته باشه میاد میزنتش و فرار میکنه دیروز میگفت من تا حالا بچه این مدلی ندیدم چرا میاد میزنتمو فرار میکنه منم گفتم خب تو اذیتش میکنی بهش برخورد میگفت نه بچه ت بی ادب و لوسه پسرشم گفت بچه نباید جواب بزرگترشو بده منم گفتم هیراد هنوز بچه ش وقتی اذیتش میکنید اینجوری رفتار میکنه پسر خودش چند روز پیش به شوهرم بی احترامی کرد اما من دیروز حرفی نزدم قراره تا ۱۰ روز دیگه هم بمونن خواهرم دیشب قهر کرده میوه نخورده پیش خودشون میگن زینب دوروئه چون خونش هستیم اینجوری رفتار کرده درصورتی که خدا شاهده اصلا رفتار بدی نداشتم شوهرم میگه هر چند تا تماسی که میگیره یکیشو جواب بده من همین ی دونه خواهرو دارم دوقلو هستیم شما جای من باشید چیکار میکنید؟ شرمنده طولانی شد
مامان محمد و ماهلین مامان محمد و ماهلین ۳ سالگی
تو این چند روز ملین بهش زیاد دادم مثل طالبی و اینا که راحت پی پیش بیاد بعد سه روز ناخودآگاه تو شلوارش پی پی کرد و کلی گریه و اینا که چرا کثیف شدم من بهش تو ضیح دادم و خیلی باهاش صحبت کردم که اشکال نداره و سریع تمیزت میکنم روز بعدش خیلی شدید پی پی داشت من بردمش سرویس نیم ساعت کامل شعر و دست و نقاشی ولی نمیذاشت پی پیش بیاد هی جلوشو می‌گرفت منم اومدم یه لیوان برداشتم با نی توش آب و مایع دستشویی ریختم هی فوت میکردم حباب میومد بیرون انقد خوشحال بود انقد محو این حبابا شده بود که نفهمید و پیپیش اومد خیلی تعجب کرد گفت عههه عههه شروع کرد باهاشون دعوا کردن منم زدم به شوخی و خنده و گفتم باهاشون بای بای کن میخوان برن پیش مامانشون بازی کنن بازی دانلود کنن دیگه همین شد دوبار دیگه هم همین حباب بازی باعث شد پی پی بیاد و ترسش ریخت و فقط شش روز سختی داشت اونم نفس گیییر و خیلی فشار روم بود ولی از روز ششم به بعد هیچ خطایی نداشت خیلی آروم و ریلکس میاد میگه مامان جیش یا پی پی
فقط یه نکته که به مدت پنج روز به هیچ عنوان از خونه بیرون نرفتم مهمونی و بازار و خونه خاله عمه نرفتم فقط خونه خودمون
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
مامانا امشب حنابندون پسر عموم بود بعد سر یه دلخوری از شب چله از پارسال شوهرم میگفت نمیریم عروسی پسر عموت و خیلیم محکم به همه هم گفته بود دوهفتس بحث داریم ظهر مامانم بهش پیام داده بیاد گفته نه مادر شوهرم بهش گفت گفت نه اصلاااا خلاصه که منم زورش نکردم گفتم هر جور راحتی بعد عصر با دخترم رفتیم پارک ساعت ۷ زنگ زده که برین خونه اماده شین برین به خاطر تو میریم حالا از اون اصرار و از من انکار گفتم من اصن دوست ندارم برم جایی که شوهرم دوست نداره( الکی مثلا🤪) هی گفت نه برا تو میام خلاصه رفتیم اونجا انقدر بابا و مامان و عمه هام خوشحال شدن هی تشکر کردن اومدیم 😁 شوهرمم که با پسر عموم خوب نیود اخر کار رفته بود غذا میکشید کمکشون خلاصه که سیاست زنانه داشته باشید 🤪😁 شوهرم تو بحثای اخیر میگه نکنه پسر عموت میخواسته بیاد بگیرتت که انقدر سنگش و به سینه میزنی😑اخه پسر عموم از من کوچیکتره از بچگی باهم بزرگ شدیم هیچ وقتم حرفی نبوده بینمون بعد ببین چه برداشتی میکنن شوهرا