۱۷ پاسخ

من زاییدم

ببین کی گفته بودم
نه خودتو زجر بده نه اون بچه رو
سزارین بهترین و قشنگترینه
بی دردسر قرار بود خوشگل و خوشتیپ کنی
بری بچه ب بغل بیای
نه اینهمه عذاب بکشی نه اینقد انتظار و بلاتکلیفی
بهترین خاطره ی زندگیت میشد
من خیییییلی هارو دیدم ک چندین روز درد طبیعی کشیدن در نهایت سزارین شد

اون زجر و عذاب رو هم دیدم یشب حالم بد شد مجبوری رفتم الزهرا برا اکو قلب جنین حالم بد میشد میدیدم دخترای کم سن و سال گریه میکنن از درد در حد مرگ کادر هم خیلی بیخیال میگن برو خونه ت هنوز وقتت نیس...
حیفه بخدا این لحظه های قشنگ با زجر طبیعی بگذره...

منم بچه دومم اینطور بودم اخه ۱۰ روز بعد از روز که تو سنو زده برام زایمان کردم

عزیز دلم میدونم خیلی سخته، زیادش رفته کمش مونده یه چند روز دیگه انشالله بسلامتی نینیتو بغل بگیری،نگران نباش و آرامش خودتو حفظ کن، باور کن از جیبت میره این ناراحتیا،بالاخره مادر شدن صبوری میخواد، منم ۲۰روز بعد زایمان بخاطر فشار عصبی سه روز بیمارستان بستری بودم، داشتم از ناراحتی دق میکردم،مرخص که شدم گفتم خدایا شکرت بهم صبر بده درد جسمی و فشار روحی رو تحمل کنم و به خودمو بچم خوب برسم، باور کن خدا کمک میکنه، دستتو بزار رو قلبت وسوره عصر بخون

منکه با گریه زاری رفتم ۴۰ هفته گفتم حرکات بچه را نمیفهمم بستریم کردن.هر چی هم حرکت می‌کرد بچه دکمه را داخل ان اس تی نمیزدم

سلام عزیزم خوبی
منم همین مشکل تورو داشتم ولی اصلن ن ورزش رفتم ن پیاده روی ..
۴۰هفتم تموم شد روز اخر نیم ساعت رفتم پیاده رویی شبش هم رابطه داشتم از همون بعد رابطه درد ریز زیرشکم گرفتم تا صب ک بیدارشدم یه چیزی انگار زیر شکمم فشار میورد دیگ نشستم کار خونه کردم پله بالا پایین رفتم تا کم کم بیشتر شد ولی بازم خیلی نبود دراز میکشیدم درد نداشتم کلن درد شکمی نبود حس میکردم دهانه رحمم باز شده تا عصر ک دیگ رفتم بیمارستان ساعت ۷ونیم بود معاینم کرد ۷ساااانت بودم😐😂خود ماما هم تعجب بود تا دیگ دردام شدید شد امپول فشارم نزدن خودم دردم شدید شد کیسه ابم ترکید ساعت ۹ب دنیااومد

برو سزارین شو خودتو خلاص کن حوصله داریا اینهمه استرس بکشی

عه نزاییدی هنوز🫤 چند روز بود نبودی فک کردم بچت دنیا اومده

مامان بزرگت راست میگه عجله نکن ورزشایی که لگن رو باز میکنن ادامه بده دیگه امروز فردا باز میشه من این اشتباه رو کردم سر دخترم و چقدر پشیمونم هی میگم کاش صبر میکردم

منم یه درد شدیدی داشتم چند روز پیش رفتم دوش گرفتم ورزش کردم آماده شدم خونه رو جمع کردم وسایل رو گذاشتم دم در شب شد اومدم دراز کشیدم دردم تموم شد🥲😐

حالا انقد نگران نباش منم سزارینی ام ولی تا ۴۰ هفته موندم
ولی خیلییییی خستم خدایا

عزیزم به خودت عذاب نده چه کاریه چرا زود بیاد خب😐 از روزای اخر بارداری لذت ببر اینجوری میکنی یکی از دلایل بزرگی ک نمیذاره بزایی همین استرس که به خودت میدی نمیذاره دهانه رحم باز بشه،
ذهنتو مشغول کن سعی کن ریلکس کنی انشالله بسلامتی میاد

دکترت چی میگه ورزش میکنی

واقعا بهت حق میدم منم بعضی وقتا به دور و وریام میگم خسته شدم میگن ناشکری نکن .هروقت خدا بخواد میاد .میگم بابا ناشکری نمیکنم فقط واقعا دارم اذیت میشم و از یه طرفم دل تو دلم نیست ببینمش.دیگه مغزم نمیکشه

یکم دیگه صبوری کن😔

کلی هم غلط نوشتم🤣🤫

دقیقا مشکل منم همینه

سوال های مرتبط

مامان جوجو ممد💜🤰🏻 مامان جوجو ممد💜🤰🏻 ۱ ماهگی
#زایمان طبیعی پارت اول


روز چهار شنبه ساعت ۱۱صبح از کلاس آمادگی زایمان اومدم تا اومدم خونه بخوابم حس کمر درد داشتم گفتم هیچی نیس و خوابیدم ساعت ۴بعد از ظهر شد دیدم داره بیشتر میشه گفتم بزار برم بیمارستان یه دوش گرفتم و رفتیم معاینه کردن گفتن ۲فینگر ولی درد داشتمااا بعد ان اس تی گرفتن خوب بود بعد بهم تا ۶سانت بستری میکنیم برو پیاده روی دردت بیشتر شد بیا منم ۳ساعت پیاده روی رفتم دردم دیگه زیاد شد رفتم معاینه گفتن ۴فینگری برو خونه دوش آب گرم و پیاده روی منم اومدم خونه دوش آب گرم و پیاده روی کردم خیلیاااا زیر دوش آب گرم کمرمو ماساژ میداد زن عموم که هم دردو کمتر میکنه هم دهانه رحمو باز میکنه واقعا عالی بودم دردام اونقدر زیاد شده که نمیتونستم راه برم رفتم معاینه گفتم ۹فینگری زود بستری کردن منم فول شدم بعد گفتن هرموقه درد داشتی زور بده نداری زور نده تا خودتو خسته نکنی بعدش من درد داشتم خرما میخوردم تا ضعف نکنم اینم خوب بود.... ادامه دارد 🥲
مامان الین مامان الین ۱ ماهگی
خب خانما اومدم براتون تعریف کنم ک چیکار کردم که زایمان کردم
من روز سه شنبه ک ۳۸ هفته کامل بودم دکترم برام معاینه تحریکی انجام داد و گفت دو سانت پنجاه درصد بازم و برم خونه ورزش و پیاده روی اینا انجام بدم
منم معاینه تحریکی ک شدم بعدش رفتم دو ساعت با قدم های تند پیاده روی کردم و ۶ طبقه پله بالا رفتم و پایین اومدم و بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم ۵۰ تا اسکات زدم و بشین پاشو رفتم و حالت چرخشی و کششی کمرمو تکون دادم
بخاطر معاینه تحریکی ب خونریزی افتاده بودم ک خیلی زیاد نبود و یکسره ترشحات ژله ای زرد و قهوه ای داشتم
خلاصه اون شب دردام شروع شد و تا ۴ صب درد شدید و انقباض هر ۵ دقیقه یکبار داشتم که رفتم بیمارستانی ک قرار بود زایمان کنم ک معاینه کرد و گفت هنوز همون دو سانت پنجاه درصدی برو خونه هروقت دردات شدید تر شد بیا
منم رفتم خونه و خوابیدم و دیگه بیخیال شده بودم چون صبحش ک بیدار شدم دیگه دردای شدیدم رفته بود و ی ذره درد داشتم فقط تا شب ک یعنی چهارشنبه شب
چهارشنبه رو هیچ کاری نکردم کل روز رو دراز کشیده بودم و امیدی ب ورزش کردن نداشتم تا وقتی ک شب شد و رفتم با شوهرم بیرون و موقع برگشت گفتم حالا ک بیرون اومدم پیاده روی هم بکنم
خلاصه بازم دو ساعت تند تند پیاده روی کردم ساعتای ۱۲ بود ک در حین پیاده روی انقباضام دوباره میگرفت و دردام شروع شده بود (از روز قبل همچنان خونریزی و ترشح داشتم )خلاصه بعد رفتم خونه زیر دوش آب گرم همون کارای دیشبی و رو انجام دادم
توی حموم ک بودم همش حس میکردم ی چیزی ازم میریزه ولی خب چون زیر دوش بودم فکر میکردم آبه
هی دست میزدم و میدیدم رنگ خاصی نیست و گفتم ولش کن وقتی برم بیرون نوار بهداشتی میزارم ک ببینم چیه
ادامه توی کامنت ها….