۶ پاسخ

نظر من اینه ازدواج نمیکردی

برو دکتر دارو کم خونی و انواع ویتامین ها بهت میده حالت خیلی بهتر میشه گلم.بله منم گاهی اینجوری میشم و توی اون دو سه روز با همسرم صحبت کردم تا جایی که میتونه و خونه باشه کمکم کنه تا حال همگی خوب باشه توی خونه.ان شالله شما هم یک روز مثلا غذا همسرت درست کنه یا از بیرون سفارش بده یا حاضری کباب تابه ای چیزی بزار که بتونی بیشتر استراحت کنی.بله ما هم اینجوری میشیم گاهی پس فکر نکن فقط خودتی که اینجوری و اصلا فکرهای بد و منفی نکن

ویتامین هات رو مرتب بخور چون حیلی تاثیر دارن. ب خودت بیشتر برس

نه من که دل درد پادرد کمردرد دائما سرپام با دوتا بچه اعصابم هم خورد ولی مجبورم چه کنم همسرم هم اصلا کمکم نیست

حالتو درک میکنم سندروم قبل پریودی برای بعضی افراد خیلی سخت و شدیده منم گاهی اینجوری میشم قبل پریودیم،ولی ی سری چیزا هست که کمک میکنه حالت کمتر خراب باشه،قرص pms هست تو داروخونه ها حتما بگیر و قبل اینکه این دوره شروع بشه بخور،کمبود ویتامین دی و آهن هم تشدید میکنه این حالتای افسردگی این دوره رو
خلاصه به خودت برس این دوران،غذای مقوی بخور،شب خواب کافی داشته باش،موزیک آروم و بی کلام گوش بده،و بپذیر که اینم دوره ای از رندگیه که باید ازش عبور کنی بچه و همسر تقصیری ندارن و فقط میتونن باهات مدارا کنن خودت باید به خودت کمک کنی خصوصا که الان مادری و مسئولیتت بیشتر شده

وای به خودت ایقد انرژی بد نده پریودی هم جز روتین زندگی هر خانومی بنظرم از کاپ قاعدگی یا نوار نازک استفاده کن هر روز دوش بگیر قرص مفناکید اسید بخور به خوت انرژی بده

سوال های مرتبط

مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
سلام مامان های گل.پسرم بیست و دو ماهشه خیلی شیطون شده،لجبازیش زیاد شده ،قهر میکنه،حرف شنوی نداره،خب شاید بگید الان ک خیلی کوچیکه نمی‌فهمه تا حرف شنوی داشته باشه.اما منم واقعا از تکرار زیاد هی با محبت مهربونی خوش لحنی از بس بهش میگم فلان کار و نکن خسته میشم . امروز بیرون رفتم کلافه ام کرد هی لجبازی ،مدام از کالسکه می اومد بیرون می‌گفت خودم باید راه ببرم منم میزاشتم ک کمی راه ببره خوشحال بشه اما دیگه حوصله ام رو ب سر برد و اصلا نباید برخلاف میلش رفتار میکردم واگرنه شیون و گریه میکرد.تا ک ی لحظه بغلش کردم ی نیش کون گرفتمش اونم از درد بیشتر گریه کرد😭.و الان که خوابیده هی یادم میاد و دلم میگیره و غصه دارم خیلی ناراحتم از کاربدم،و اینکه هربار ب خودم قول میدم تکرار نکنم عصبی نشم اما روز ب روز دارم بدتر میشم جدیدا تنبیه بدنی های کوچیک میکنم مثل نیش کون،تو دستش زدن ،سرش رو آروم زدن واقعا از دست خودم ناراحتم ک چرا در مقابل عزیز ترینم جگرگوشه ام تحملم کمه و زود قاطی میکنم؟الان ک خوابیده ب قیافه معصومش نگاه میکنم بیشتر عذاب وجدان دارم چه کنم ک صبور تر باشه لطفاً راهنماییم کنید ؟
مامان میوه دلم مامان میوه دلم ۲ سالگی
مامان نینی مامان نینی ۱ سالگی
خانمااااا اگه تجربه دارین راهنمایی کنید
و اینکه ببخشید بابت حرفایی ک میزنن ولی واقعا اذیتم نمیدونم باید چیکار کنم






خب مشکلم اینکه ک من چ باردار باشم چ نباشم قبل مهمونی نفخخخخخ شدید میگیرتم وحشتناک هااااا
بعد اینکه تو جاهای شلوغ و دستشویی تو مهمونی اصلاااا نمیتونم خودمو تخلیه کنم و فامیلامون معمولا خونشون ویلایی و توحیاط هم نمیتونم اصلاااا
ینی کلا قفل میشم
وحشتناک مردم و کلیه ام و... هم درد میگیره
چند وقتی این مشکل رو دارم
بعد گ میلم خونه تو دستشویی راحت خودش تخلیه میشه
و حتی اگه خونه مادرشوهر یا مامان خودمم برم همینا یا خونه خواهرام ب شدت اذیتم نمیدونم
چن سرس رفتم دستشویی و زور زدم ولی هیچی ب هیچی
انگار میفهمه مهمونی خجالت میکشه و نمیاد ولی من تازمانی ک خونه خودم نرسم تخلیه نمیشه
درد دارم چیکار کنم ؟؟؟؟
بعد امشب مهمونی بودم همین حالت رو داشتم و باردارم هستم ینی وحشتناک بودمااااااا از درد میمردم
حتی نمیتونم از جام بلند شم و بچمم هی اذیت میکرد و خواهرم میرف می‌آورد و مامانم گف زمان ما ۱۰ تا ۱۰ تا بچه آوردیم و بچه کوچیک داشتیم و باردار بودیم از این ادا ها نداشتیم ک خودمون رو لم بدیم ی جا
یکی دیگ بره دنبال بچش انقدرررر اعصابم خورد شده ک نگیووووو
چند بار دادم ب مردونه پیش شوهرم اونم نگرف هی می‌آورد طبقه بالااعصابم کلا بهم ریخته س
اخه تو مهمونی غریبه بودیم و جمعمون خودمونی نبود
چیکار کنم برای این مشکلم چ دکتری برم ؟؟؟؟؟؟