۹ پاسخ

مادر بودن خیلی خیلی خیلی سخته

دختر منم یه ۵ ماهی میشه دیگه کنارم شیرشو میخوره میخوابه🥰🥲

عزیزدل انشالله قدکشیدنشو ببینی گلم

آخی چقدر سخت

دختر من از اول نوزادیش همینجوری کنارم میخوابید🤣فقط ۳ماه کلا شبا نخوابید

خداحفظش گنه

الهی عزیزم خداحفظش کنه🥹
دختر منم از عید دیگ‌رو پا نخوابید

اخی عزیزدلم ولی مطمنن این همه سختی ارزششو داشته

منم پسرمو این ماهی از روی پام گرفتم و کنارم میخوابه خیلی حس خوبیه

خداحفظش کنه پسر منم یکماهه رو پا نمی خوابه کنارم دست و بازوم و میگیره می خوابه😍حست و درک میکنم😍

سوال های مرتبط

مامان زینب مامان زینب ۲ سالگی
کسی هست مثل من بعد از شیر گرفتن هم خواب بچش‌ بهم بریزه هم خوراکش؟؟؟؟
دیگه اعصابم نمیکشه به خدا، فک کنم امروز روز شیشمه‌ که قطع کردم خداشاهده‌ هرشب بیدار میشه بیشتر جیغ میزنه نزدیک یک ساعت گریه میکنه تا خوابش ببره باز دو ساعت نشده بیدار میشه هیچی ام نمیخوره😭😭
باز خوبه تدریجی گرفتم اگر یهویی میگرفتم چی میشد.؟؟؟؟
روزا راحت سرگرمش میکنم یاد شیر نمیوفته ولی غذاشم‌ کمتر شده باید به زور بدم ۴ تا قاشق بخوره ..تازه یه ماه بود شیر روز قطع کرده بودم اشتهاش باز شده بود ،شیر شبو قطع کردم که بهتر شه‌ ولی برعکس شد😭😭😭😭
انقدر شب اولی که شروع کردم راحت تا صبح آروم میشد که گفتم چرا زودتر از شیر نگرفتم که خوابش تنظیم شه ولی به خدا الان به غلط کردن افتادم.. 😭😭
خودم جون نداشتم دیگه شب تا صبح مدام شیر بدم فکر میکردم قطع کنم هم خودش راحت میخوابه هم من..‌ فکر میکردم غدا خوردنش بهتر میشه وزن میگیره بالاخره جون میگیره راه بیوفته... اینجوری پیش بره که بیشتر ضعیف میشه ...😭😭😭
از خودم متنفرم حتی یه کار درست نمیتونم انجام بدم بدون گریه زاری و پشیمونی😭😭😭😭
مامان محمد حسین❤️ مامان محمد حسین❤️ ۲ سالگی
سلام خانم گلا صبحتون بخیر
ادامه از شیر گرفتن پسرم 👇🏻
دیشب محمد حسین ساعت یک و نیم خوابید ، بعد دیگه تا ساعت چهار و بیست که اونم من بیدار شدم دیدم داره میره روی سرامیک ها کم کم ، داشت تو خواب غلت میزد و جاش خوب نبود یکم نق میزد منم سریع رفتم و جاشو عوض کردم و گذاشتمش روی تشک بعد دیدم مای بیبی پر شده گفتم عوضش کنم اذیت نشه تا صبح ، دیگه عوضش کردم و حین عوض کردم بچه خواب خواب بود ، مای بیبیشو از من گرفته بود با صدای آروم گفت اشغالی🥹یعنی ببرم بندازم اشغالی بعد بهش گفتم چشم مامان بعد سرعت گذاشتمش روی پاهام گیج خواب بود بچم بعد چند تا تکون مای بیبی از دستش افتاد و خوابید
بعد ساعت هشت باز گشنه شده بود نمی‌دونم یا تشنه بود داشت تو خواب نق میزد سریع شیر پاستوریزه ریختم توی شیشه چون دراز کشیده بود گفتم تو شیشه بدم بهش ( دوستان اصلا به پسرم شیر خشک ندادم فقط شیر خودمو خورده ) بعد همون‌طور که چشماش بسته بود شیزشو خورد و منم سریع کنارش دراز کشیدم و اونم دید کنارش خوابیدم ، چشماشو بست و ساعت هشت و ربع بود که خوابید 😊
امیدوارم این تجربه براتون مفید باشه مامان های عزیزم ❤️
مامان نیک🐣🥰 مامان نیک🐣🥰 ۱ سالگی
مامان محمد حسین❤️ مامان محمد حسین❤️ ۲ سالگی
سلام خانما
امشب سومین شب از شب‌های پر چالش از شیر گرفتن پسرم برام بود
من چون از پدر و مادرم دورم چند روزی اومدیم خونه مادر شوهرم تا بچمو از شیر بگیریم ، مادرشوهرم خیلی کمک حالمونه ، خدا خیرش بده خیلی کمک می‌کنه بهمون
امشب با مادر شوهرم رفتیم توی اتاق که پسرمو بخوابونیم پسرم خیلی علاقه نداره روی پا بخوابه چند بار بهش گفتم بیا مامان برات لالایی بزارم روی پاهام بخواب ، ولی دوست نداشت بخوابه دلش میخواست شیطنت کنه خسته هم شده بود خیلی و خوابش میومد
بعد به مادر شوهرم گفتم مامان شما خودتون بزنید به خواب منم خودمو میزنم به خواب ببینیم چیکار می‌کنه
بعد پسرم هی صدام میکرد منم آروم جوابشو میدادم ، میگفتم مامان شما هم دراز بکش بخوابیم ، بعد از یکی دو دقیقه سکوت پسرم کنار من دراز کشید منم تکون نخوردم اصلا بعد پنج دقیقه دیدم که بچم خوابیده 🥹🥹
امشب اصلا برای خواب اذیت نکرد ، حالا از شب تا صبح ببینم چند بار بیدار میشه و چیکار می‌کنه ، فردا براتون تعریف میکنم 🙂
کنارش هم شیر گذاشتم که اگه بیدار شد بهش بدم