وای خدا این اضطراب جدایی چی بود از کجا درومد 🥴
به معنای واقعی سرویس شدم ینی موقع غذا درست کردنم باید بغلم باشه
تامیذارمش پیش اسباب بازیاش شروع می‌کنه گریه کردن
لیام اصلا اینطور نبود، من میذاشمتش توی هال و از آشپزخونه باهاش حرف میزدمو کارامو میکردم
الان اصلا نمی‌ذاره
از یه طرفم ازش غافل بشم میبینم یهو رفته زیر مبل یا میز خیلی شیطون شده ماشاالله 🫠🧿

خخخخ ای خدا ننه شیطون بلا خدا نگهش داره برات

دختر منم‌اروم‌بود الان دارن دندون در میارن بهونه گیر شدن

بزرگتر میشن هوشیار میشن همینه 😁 فقط مامانی میخوان، بچه ها تا سن یکسال و نیمه وقتی یه شی یا یه شخص رو نمیبینن مساوی با نابودی یعنی فکر میکنن نیستش دیگه، حالا شما فکر کن مامان که تموم زندگیشونه رو نبینن.... این نشانه رشدشه عزیزم، کم کم بزرگتر بشه اوکی میشه تا یکسال و نیم که اوجشه، دختر منم همینطوره جلو چشمشم باشم راضی نمیشه فقط بغل 🥴😁

وای دختر منم اینجوری شده
قبلا پستونکشو میزاشتم و به کارام میرسیدم ولی الان اصلا ازم جدا نمیشه از کت و کول افتادم

تاب برقی یا روروئک نداره بزاریش تو اون کنار خودت آشپزخونه باشه ؟؟

پسرم منم اسمش لیام 😍

پ چرا سراغ دختر من نمیاد این اضطراب

ای جانم، آغوشی بگیر موقع کار کردن بذارش تو اون

سنشون اینجوریه بازیگوش شدن لیام منم اینجوری شده😂