من اون دوست تو بودم در تمام ۳ماهه اول هر سه تا بارداریم....و دریغ از غذای گرمی که معده به آتش کشیده ی منو آروم کنه...دریغ از یک فنجون چای گرم که خیلی وقت ها دلم میخواست و نای پا شدن نداشتم....هر چند دور و برم نداشتم کسی که بخوام نذارم این حسرت رو داشته باشه(من با جاری ها و مادرشوهرم همسایه بودم،اونا فک و فامیل داشتن و من غریب بودم)اما الان که این متن تورو خوندم دوستت که داشتم دوست داشته ترت شدم😇چی نوشتم من اخرش🫣😅
خیلی کار خوبی کردی ایول بهت واقعا😍🥰😇 مامانش چه اخلاق بدی داره.
دست گلت درد نکنه عزیزم صد برابر خوبیهات برگرده به زندگیت
من وقتی باردار بودم تو شهر غریب بعضی وقت ها حال نداشتم غذا بپزم البته مادرم بیشترش پیشم بود همسرمم همش غذا از بیرون میگرفت یا خودش زحمت میکشید ولی یادم نمیره مادر شوهرم هر وقت منو میدید شروع میکرد از غذاهای خوشمزه ای که خورده با ولع تعریف میکرد مثلا میگفت یه قابلمه آبگوشت پختم با جزییات یه عالمه هم موند نیاوردم میخواستی منم میگفتم نه ممنون ولی هیچ وقت کاراش از دلم نمیره
خدا عمرت بده واقعا
اخی عزیزمم خدا برات جبران کنه، خیلی کار خوبی کردی
آخ گفتی.بزرگترین کمک به زنی که بچه کوچیک داره یا بارداره همین غذاس.گاهی وقت نمیشه.من تازه زایمان کرده بودم انقد دلم میخواست برام بپزن بیارن
مخصوصا اگر اونباردار غریب باشه 🥲
عزیزم شما پیش مشاور میری؟
یاد خودم افتادم
اوایل بارداریم هماتوم و جفت پایین و هزار مدل مشکل برام پیش اومد با اون وضعیتم دانشگاهم میرفتم با اون وضعم
۵صبح از خونه میزدم بیرون اذان مغرب برمیگشتم
بعضی روزا حتی ناهارم نمیخوردم
میومدم خونه بخدا قسم میخورم برا یه لقمه غذا گریه میکردم
ویارم داشتما فقط دلم خیار میخواست ولی بازم دلم میخواست غذا داشته باشیم حتی اگه من نخورم
مامانم ازم دور بود
بقیه ام که...🥲
چقد کار خوبی کردی عزیز خدا خیرت بده واقعا
خیلی کار درستی کردید ان شاالله برکتش بیاد تو زندگیتون 🌻
عزیزم تاپیک قبلی در مورد زمان و نحوه اتمام شیردهی سوال داشتم میشه جواب بدید
واقعا درسته
خدا خیرت بده عزیزم افرین بهت ولی من انرژی این کارا و ندارم بارداریمم فقط خانوادم هوامو داشتن
احیانا اونمامانمنه
من تک بچه ام
خودم دو تا بچه دارم
دونی رو که باردار بودم بعد ۱۰ سال مامانم کلی غر زد
الانم میگه بچه بیاری اسمت رو نمیارم
آره واقعا درسته، خدا ازت قبول کنه و خیر ببینی ، یادآوری خوبی بود 👌👌
وای منم کسی نداشتم ایقد گریه میکردم ویارشدید داشتم گرسنه هم بودم و از مجبوری زنگ دختر عمم زدم وکلی گربه کردم..اونم به خواهرم خبر داد .طفلی خواهرم مثل پرستار دورم گشت و گفت چرا بهم نگفتی😭😭😭 من مادرم مریضه والا فرشته اس شانس نداشتم
بله درسته خیلی کار خوب و ایده ی خوبیه و هم خیلی ثواب داره🤲❤️
مادرش چه زنه عجیبیه🤐
عزیزم خدا خیرت بده هزار برابرش برگرده بهت
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.