۸ پاسخ

والا عزیزم تو استراحتتو بکن برادرشه خودش پاشه پذیرایی کنه
غذاام یه املتی تن ماهی چیزی خودش درست کنه
والا
خودتو اصلا اذییت نکن هرچیم گفت گذر کن تا با بحث و این چیزا حال خودتو بدتر نکنی
بذار بچه بیاد شیرینیش بره زیر زبونش بعد درکت میکنه

خونه زن باردار رفتن حرام است حرام....من سر این قضیه چندبار با همسرم مشکل داشتم.خیلی حس بدیه

چقدر بیشعورن واقعا درکت نمیکنن

با دکترت هماهنگ کن دفعه بعد با هم برید پیشش که بترسونش و بگه اگه استزاحت نکنه خطرناکه

دفعه بعد با خودت ببرش دکتر، دکترت توضیح بده شاید درک کنه

چ شوهره بی درکی وا زن خودش نه ماه عذاب میکشه عوض اینکه مرحم بشه برات خودش یه ما درد شده برات 😪

عجب بخداااا بگو بابا خطرناکهههه چای میخوای بخوری دلت تنگ شده بروخونشون

شوهرت باید درکت کنه چرا اینجوری میکنه بگو من حال ندارم حرکت کنم اگه مهمون خودته پس خودت هم بهش برس

سوال های مرتبط

مامان گل پسرا،گل دختر مامان گل پسرا،گل دختر ۴ ماهگی
خاطره زایمان :
(قسمت اول)
سلام این خاطره زایمان اولمه گفتم تعریف کنم شاید به درد کسی بخوره و از استرس بعضی ها کم کنه☺

من تو بارداری اولم کلاسای تئوری زایمان رو بیمارستان صارم میرفتم تا ۲۰ هفته بعد از اون هم کلاسای ورزش بارداری و پیش خانم کرباسی رفتم که واقعا عالی بود.😊

از هفته ۳۳ دردای پریودی اومد سراغم و هربار پیش دکتر میرفتم میگفت طبیعی....
گذشت تا ۳۶ هفته و ۶ روز بودم از شب قبلش همون دردای پریودی اومد سراغم
ولی کمی بیشتر بود هم تعداد دفعات هم شدتش ولی اصلا جوری نبود که اذیت بشم یا فکرم پیش زایمان برم
فقط تا صبح نتونستم درست از درد بخوابم.
من وقت دکترم هفته ی بعدش بود اما صبح به شوهرم گفتم نره سرکار که بریم دکتر ویزیت شم.😁
ساعت ۱۲ ظهر رفتیم مطب دکتر و گفتم بین مریض اومدم و تا ساعت ۱:۳۰ معطل شدم.
وقتی رفتم دکتر گفتم دیشب درد داشتم گفت پس بزار معاینه ات کنم😯 منم چون اولین معاینه ام بود و خیلی ترس از معاینه داشتم کلی ترسیدم🤕
اما خداروشکر با کلی ژل معاینه کرد و اصلا درد نداشت 😊
وسط معاینه چشمای دکتر اینجوری شد (😳😳)
گفت الان درد نداری؟ گفتم اصلا از صبح‌درد نداشتم فقط دیشب درد داشتم.
نشست پشت میزش یه نسخه نوشت داد دستم با خنده گفت دختر ۵ سانتی برو بیمارستان تا من بیام 🤒🤒
این جمله رو که شنیدم یه دفعه استرس گرفتم چون اصلا منتظر زایمان نبودم.
دیگه من وسایلمم اماده کرده بودم رفتم خونه یه دوش سریع گرفتم و تند تند وسایلمو جمع کردم و رفتیم سمت بیمارستان