۱۳ پاسخ

چقد گنداخلاقه شوهرت حیف تو و اون بچه ک با همچین مردی شریک زندگی هستین😔

نده بهش😂👌🏻

۹۰ درصدشون همینطوری گاون
منم بعد زایمان حالم از شوهرم بهم‌میخوره بخاطر درک و فهم‌نداشتش

برگشت خونه بگو گشنم‌بود صبحونه نون نداشتیم بخورم سرم گیج رفت خوردم زمین کمرم خیلی درد میکنه یا موقع راه رفتن لنگ بزن

هی خواهر منم همین وضع داشتم جاشو جدا کرده بود ولی من نذاشتم شبا وقتی دخترم میخوابید میرفتم پیشش میخوابیدم اون از گریع های بچع کلافع شده بود منم انقد پیشش گذاشتم بچرو الان یکم عادت کرده

از مشاور کمک‌بگیر‌به نظرم

عیبی نداره .شوهرت هنگ کرده یک دفعه ای پدر شده .سیستمش بهم ریخته 😂
زیاد سخت نگیر نود درصد مردا همینن
نمونه اش یکیش خونه منه

نمیدونم چی بگم🥲
بعضی مردا بخاطر چالش هایی که باهاش روبرو میشه اینجوری میشن شوهر منم اخلاقش فرق کرده با کوچکترین حرف از کوره درمیره بیخیال باش به حال خودش بزار یه مدت کلا چیزی نگو بهش حرف نزن باهاش ببین چیکار میکنه منظور قهر کردن نیس بزار وقتی چیزی گفت جواب بده سعی کن ساعت خواب پسرتو تنظیم کنی اگه هوای شهرتون خوبه و سرما نمیخوره شبا ببرش حموم چرغارو خاموش کن و...خوابش تنظیم شه و اصلا نزار جا خوابشو جدا کنه
امیدوارم بهتر،شه شرایطتت

افرین شوهر منم اینجور بود چندبار بحثم شد گفتم بچه رو جفتمون خواستیم پس تنها چشمت بمن نباشه کمکم کن اگه ن خرجمونو بده برو گمشو خونه بابات.مردی ک درک نداره بدرد من و بچم نمیخوره.همون طور ک من وظیفمه بچه رو نگه دارم توام وظیفته خرج بدی همونطور ک من حق ندارم برا خودم وقت بزارم توام حق نداری سمت منو بچه بیای.اینارو با گریه گفتم بهش فرداش خودش بخودش اومد الان یکم بهتر شده تو بچه داری کمکم میکنه یا تو کار خونه

جدا از شوخی.. من همسرم واقعا خیلییی کمکم میکنع اگه خونه باشم.. البته باید صدبار بگم تا انجام بده اما خداییش انجام میده.. الان ک چهارماهه مامانم مریضه اومدم خونه مامانم اونم بخاطرم هرشب اینجاس.. اینجا بهم کمک نمیکنه اصن میره عشق و حال منم سر همین موضوع همش دعوا دارم باش😂واقن چرا باید برع من بچه نگهدارم و مامانمو برسم و اون بره خوشگذرونی🙂البته منم گاهی میبره ولی خب نمیدونم چرا مث شما فک میکنم درک نداره و کمکم نمیکنه😓

سعی کن جاتو جدا نکنی
بهش مسئولیت هم بده
ایشالله کم کم درست بشه

دقیقا براش نده 😅😅

مگ هنوز چنین مردهای بی درک و بیشعوری هستن😒😒😒

سوال های مرتبط

مامان بێریوان مامان بێریوان ۱۱ ماهگی
خانما واقعا چیکار کنم مادرشوهر بیشعورم دیشب دعوتمون کرده بود خونش با جاریم بعد جاریم دخترش 45 روز از دخترم کوچیک تره حالا از سر شب تا اخر هی میگفت بچه من قویه تپله خوشکله بچه جاریم سیاهه کوچیکه بزرگ نمیشه فسقلیه چرا اینجوریه شیر مادرشو میخوره اما بازم کوچیکه درحالیکع بچه من شیر خشک میخوره تپل شده خوشکل شده سفیده اغو اغو میکنه بچه جاریم تنبله نمیتونه هیچی بگه نمیتونه سرشو نگهداره هی میگفت منم میگفتم بابا بخدا دخترم رفلاکس داره هی بالا میاره الهی بمیرم وزنم کم کرده بخدا بردمش دکتر گفت کمبود وزن داره میگفت نخیر ببین تپله چرا اینجوری میگی هی بغلش میکرد قوربون صدقش میرفت بچه جاریمم اصلا بغل نمیکرد بع زو ازش مگرفتم به بهونه شیر دادن نمیداد میگفت بزار با مامانبزرگش بازی کنه واقعا جاریم کم بود گریش بگیره منم کلا حرصم گرفته بود جاریم برگشته میگه واقعا بچم ضعیفه؟ گفتم نه بابا مادرشوهرمونو که میشناسی ار حرصت اینجوری میگه کم بود گریه کنه طفلک بخدا از وقتکه امدیم شبش دخترم یه ساعتم نخوابید فقط نق میزد تو خواب وقتیم بیدار میشد گریه میکرد بالا میاورد نمیدونم چشم خورده یا به خاطر رفلاکسشه بخدا دو سه روز بود بالا نمیاورد خوب شده بود نمیدونم چه خاکی به سرم بریزم😤😤😤😭😭