۱۷ پاسخ

ما شوهرامون رو چجور ادب کنیم وقتی از کسی حساب نمیبرن😒😂

گاهی وقتا لازمه ترسوندن ، حس قلدوری به شوهر نده

ایول خوب کردی

👏👏👍👍👌

لایک داری🤣🤣

👌👌👍👍

افرین من تحسینت می کنم قوی باش خوشم میاد از زنای قوی

ماشاالله 🧿
خوش بحالت ما ک مجبوریم بسازیم

کاش ما هم یه پدر شوهراین جوری داشتم😂😂😂
شوهرت خودش کار می‌کنه یا پیش پدر شوهرت
منظورم کارشه؟؟

حالا کدوم کاراشو میخواستی به پدر شوهرت بگی مگه چیکار کرده 😂

ما شوهرامون از خدا هم نمیترسه🤣🤣

کافه کیا اومده بودن؟
کیا رو دعوت کرده بودی؟

🤭🤭😂😂😂افرین مشکل وازراه درست حل کردی👏👏👏👏

خداروشکر عزیزم😅 کار خوبی کردی بعضی وقتا لازمه

خوبه والا از باباش حساب میبره براماکه ازهیچکس نمیترسه😄

حالا چرا نمیزاشت ببریش

👍😂😂😂

سوال های مرتبط

مامان delin مامان delin ۱ سالگی
چقدر روی بچا هاتون حساسید
حساسید یا وسولس دارین
من اسم خودم چون خیلی دلین و دوست دارم اصلا نمیتونم بیخیال باشم و اسمشو اصلا ن وسواس میطارم و ن حساس بودن یه مادر بهمیشه نگران فرزندشه
....
همسرم بنگاه داره مغازا اش کنار خونه مادربزرگشه ما بیشتر وقتا دم غروب ساعت ۸ اینا میریم پیش همسرم با دلین بعد مادربزرگ و پدربزرگ و دایی ها همسرم به دلین توراکی شکلات میدن و بارها گفتم هم خودم هم همسرم تذکر دادیم که بهش شکلات ندین فارغ از این که تایم بدیه و بچه بی خواب میشه شکلات خوردن زیر دوسال باعث پیش فعالی میشه ولی هیچ جوره حرف مترو نمیخونن دیشب مامانبزرگش با دلین پفک میده میگم عزیز نده بهش بچه تو این سن که پفک نباید بخوره میگه حالا یه دونه چه ایرادی داره من مادرشم وقتی تشخیص میدم کاری برای بچم اشتباهه چه لزومی داره توصیح بدم اینقد خسته شدم از بس حرف زدم و توصیح دادم هر بار نخاستم تند برخورد کنم ولی تصمیم گرفتم از امروز تند برخورد کنم چون تغذیه دلین برام اهمیت داره و دوست ندارم مزه خوراکی که مفید نیست و بچشه
مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
سلام به همه مامان ها
میخوام از یکی از تجربه های خودم براتون بگم شاید شما هم در موقعیت مشابهی قرار بگیرین....
زمانی که آریا تازه به دنیا اومده بود من از مادرهامون برای حمام کردن آریا تا ۳ ماهگیش کمک گرفتم. همون اول متوجه شدم که مادر خودم با آرامش و ملاحظه بیشتری این کار انجام میده ولی مادرهمسرم اینطوری نبود و من صلاح دونستم که مادر خودم فقط بگم بیاد ولی بعد یه مدت همسرم گفت که شاید مامانم ناراحت بشه و هرچند وقتی بگد برای حمام کردم اریا بیاد....
من با این که میدونستم اسن کار اشتباه ولی بخاطر رضایت همسر و مادرهمسرم این کار کردم ... و چشمتون روز بد نبینه آریا به شدددت گریه کرد و من هرچی به همسرم گفتم گفت تو خیلی حساسی و مادر من همه بچه های فامیل برده هیچ کس اینجوری نشده....
منم دفعه بعد باز گفتم بیاد و بازم آریا گریه کرد و از اون به بعد دیگه از حمام ترسیده شد.
با این که آب بازی خیلی دوست داره و من همه کاری نیکنم که داخل حمام بهش خوش بگذره و بازی کنه ولی بازم میترسه و کلی جیغ میکشه ....
اینو گفتم که بگم به عنوان یه مادر به شددددت به خودتون و احساستون اعتماد کنید اگر کاری رو میدونید که به صلاح فرزندتون نیست بخاطر رضایت دیگران اون کار انجام ندین...
چون اگر فرزند شما آسیبی ببینه این شما هستین که باید تاوانش بدین نه کسایی که با ندونم کاریشون باعثش شدن!!!
مامان مورچه مامان مورچه ۱ سالگی
میانوعده امروزش که کلی چالش داشتیم😂.
هرروز قشنگ میشینه میخوره، امروز باباشم‌ بود لووووووووس شدا😁
اولین موز رو‌ برداشت تو دستاش له کرد.
بهش تذکر دادم که اگه دوباره تکرار کنی بشقابت رو میبرم.
دوباره زردآلو رو برداشت له کرد😐
گفتم مشخصه که میل نداری، پس میبرم....
خلاصه من بردم و شیون و گریه شروع شد.
همیشه همینحا تموم میشه، منتهی باباش نازشو کشید و ایشونم واسه اولین بار خودشو زد زمین و سرخ شد و گریه و .......
باباشم بیشتر بغلش کرد که یوقت سرش نخوره زمین،
ایشونم دیگه دید که باباش از این کارش نگران شده، غوغاااااا کرد و شدید تر خودشو زد زمین🙂
به باباش اشاره کردم پاشه بره دستشویی، به محض رفتن باباش ساکت شد،😂
خلاصه یک ساعت و نیم بعد اومد بشقاب میوه رو نشون باباش داد و خواست، باباشم از من پرسید که بدم بهش یا نه و منم تایید کردم.
الانم نشست خیلی مودب، با چنگال میوه هاشو خورد😁.
و اما نکته آموزشی😁:
از گریه و قشقرق بچه ها نترسید، روی مرز ها و حد و حدود هاتون محکم بمونید، از نخوردن بچه ها نترسید!
مامان نفس فرفری🐞 مامان نفس فرفری🐞 ۱ سالگی
یه موضوعی پیش اومده که واقعا خودمم نمیدونم چیکار کنم
من همسرم بچه دوست نداشت بچه اول با اسرار خودم اوردم چون من خودم عاشق بچمم بعد بدنیا اومدنش عاشق بچه شد الان جونش به جون نفس وصله و برای اون چیزی کم نمیزاره
چون سر نفس خیلی اذیت شدم سر همه چی رفلاکس و نخوابیدن و ....
به بچه دوم فکرر نمیکردم اصلا
تا این چند وقت پیش که همسرم یهو بحث بچه دوم وسط انداخت منم نه بهش میگفتم
یه شب که خیلی اسرار کرد و میگفت یه دختر دیگ بیاریم و این حرفا رابطه بدون جلوگیری داشتیم
منم کلی فکر کردم گفتم حداقل دو تا باشن که بعد ما نفس تنها نباشه
الانم که خداروشکر نفس خیلی خوب شده خودشم عاشق بچه است دیگه همسرمم دوست داره بیارم
بعدش بیبی چک زدم دوتا دیدم منفیه دیگ سپردم به خدا اگه صلاحه بده بهمون
دوباره چند روز بعدش رابطه بدون جلوگیری داشتیم که بعدش همسرم یهو عوض شد
شروع کرد هی قرص بخور من بچه نمیخوام بچه خرج داره
منم پریودیم عقب افتاده گاهی هم درد زیر شکم دارم
خودم میدونم اشتباه کردم به حرفش گوش دادم
ولی الان همش استرس دارم اگه باشه چی وقتی باباش نمیخوادش
مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سونو ان تی موعدزایمانم زده۲۹اریبهشت ولی من میدونم زودترزایمان میکنم آخه ازدخترمم زده بود۷آبان ولی من۱۶مهرکیسه آبم پاره شدزایمان کردم الان غصه ام گرفته ازخانواده هامون دوریم اینجافقط خواهرم ازدواج کرده اینجاس دوتابچه داره با دوتا خواهرزاده همسرم که یکی بچه نداره یکی مجرده دیگه کسی نیس من غصه ام گرفته زایمان کنم هاناکجابزارم یامثلا ۲یا۳نصفه شب شدبچه کجاببرم آخه همسرم که بایدمن ببره بیمارستان روزم باشع بچه کوچیک که اذیت میکنه نمیشه ببری جایی بایدبزاری یاکی بیادپهلو تختم خواهرم بچه اش آبله مرغون گرفته هانانمیتونم ببرم اونجامیترسم بگیره خودشم که کناربچشه دیونه حواسش نبودازبستنی بچه که مریض بوده خورده گفت زودمتوجه شدم تف کردم ولی مطمعنم میگیره ازاون میترسم ناقل باشه باخواارزاده های شوهرمم راحت نیستم به دوتاخواهردارم میان ولی اونامدرسه هاآخرای اردیبهشت تعطیل میکنن دوست ندارم منت خانواده شوهررو سرم باشه خودتون که میدونیدمنظورم رو دوز دیگه بگن خانواده خودش نیومدن مارفتیم بخدا اصلادوست ندارم بهشون روبزنم خدایا من یه جوری زایمان کنم که خانواده خودم باشن خواهرم بیادبیمارستان کمکم
مامان سوفیا 💝 مامان سوفیا 💝 ۱ سالگی
مامانها بعد از تولد نی نی هاتون همسرتون تغییری کرده؟ رفتارش یا حسش؟ چجور پدریه انتظارش و داشتین
من خودن بعد تولد دخترم همسرم نسبت به قبل جایگاه مادریم براش خیلی با ارزش و مدام بهم میگه ممنون همچین بچه ای برام به دنیا آوردی واقعیتش فک نمیکردم همچین پدری بشه ولی خیلی بابای خوب و مهربون و با مسئولیتیه یعنی بخوام مقایسه کنم در قیاس با نقش همسریش به مراتب پدر بهتریه و علاقه اش به دخترمون بیشتر از علاقه اش به منه حتی از این بابت ناراحت نیستم خوشحالم هستم فقط چیزی که ناراحتم میکنه اینه که رفتارش باهام طوریه که انگار من پرستار بچه ام یا در قبال دخترم کارمندشم ازم حساب پس میگیره اگه تو یه جمع اتفاقی دخترم زمین بخوره یا طوریش بشه خون به مغزش نمیرسه یه آن خُل میشه جلو همه به من میتوپه و داد میزنه در صورتی که قبلا هیچ وقت اینطور نبود و تو جمع خیلی حواسشو جمع میکرد بعدش عذرخواهی میکنه میگه دست خودم نیست ولی خیلی بده این رفتارش مشاور گفت یه بچه دیگه بیارید حساسیتش رو این بچه کم میشه 😑
مامان آرشا❤️ مامان آرشا❤️ ۲ سالگی
سلام مامانا
پسر من ۱۹ ماهشه و ۱۱ کلمه بیشتر نمیگه ولی خب خداروشکر هوش خوبی داره اینو تو رفتار و کردارش متوجه میشم و اصلا بابتش ناراحت نیستم چون این درک رو دارم که بچه ها باهم‌ متفاوت هستن همینطور که میبینید با اعتماد بنفس این موضوع رو‌عنوان کردم دیشب ۲تا از دوستای همسرم با خانوماشون رو خونمون برای اولین بار دعوت کردم دست قضا بگیشون پسرش از پسر عزیز من یکماه بزرگ تر بود که از آرشا جان بیشتر کلمه میگفت داشتم میشنیدم که اون یکی دوست همسرم به مادر اون پسر جان میگفت ببین آرشا فرقش با پسرت یکماه ولی چقدر کم صحبت میکنه حالا با تمسخر انقدر برام‌جالب بود چطور بعضی آدما انقدر گستاخ هستن سر سفره طرف بشینن و ایراد هم‌بگیرن
بعد با همسرم در موردش صحبت میکردم امروز واقعا راست میگفت بعضی آدما به خاطر حقارت و بدبختی و تمام تروماهایی که از کودکی به دوش میکشن از آزار دیگران لذت میبرن و این باعث‌میشه رنجش خودشون از حقارتشون کم میشه سرتون رو درد نیارم خواستم بگم اگر کسی ا. قصد آزارتون داد بزارید به حساب رنجی که خودشون تو زندگی میکشن 🌱🕊️🍃