۱۰ پاسخ

من بچه دوممه....سنمم زیاد نیست...سر بچه اولمم هیچ تجربه ای نداشتم.چون تاحالا بچه دور برم ندیده بودم...ولی نمیترسیم و خیلی راحت از پسش بر اومدم....خدا وقتی بچه رو بهت میده..توان مادری کردنم بهت میده....خداروشکر همه سونو ها سالمه ولی هیچ وقتم با مشکل دار بودن بچه ناراحت نمیشم چون هرچی بشه بچمه شاید فقط برای خودش غصه بخورم ک اذیت نشه....تنها ترسم اینه کسی بغلش نکنه یا دورباشد نندازتش یا موقع زایمان مشکلی براش پیش نیارن و این حرفا....ک اونم سعی کردم استرسشو از خودم دور کنم چون افکارمون انرژی داره و برمیگرده سمت خودمون

همه مثل هم هستین یه مشت دیونه تشکیل اجتماع دادیم 😂😂😂

هر دو زایمان سختی های خودش رو داره
یکی حین زایمان، یکی بعد زایمان ولی هیچ کدوم الویت به اون یکی نداره و برتری نداره بسته به شرایط مادر و بچه دکتر میگه
ولی این و بدون که روزانه در کل دنیا، کلی خانم دارن زایمان میکنن و نی نی هاشون به سلامت تحت هر روش میاد بغلشون، و میگذره و از اول هستی همین بوده
جای نگرانی نیست و همه چیز تحت کنترل دکتر و ماماها هست خداروشکر در دوره های هستیم که خیلی امکانات نسبت به گذشته ها بیشتره و راحت تر سپری میشه
و بدن و طبیعت زن از پس چنین ماجرایی برمیاد حتمن 🥰✨️

منم بعضی وقتا بهش فک میکنم ولی وقتی به شیرینی بودنش فک میکنم باعث میشه کمتر استرس بگیرم، خدا خودش نیروی ادمو صبر ادمو زیاد میکنه اینو از هزار نفر شنیدم مام مثه همه ادمای دیگه😍

منم همینم هرروز کارم همینه😁

من خودم به باز زایمان کردم طبیعی ۱۹ سالگیم اون موقع نمیدونستم چی انتظارمه استرس زیادی نداشتم ولی حالا که ۲۶ سال دارم و تجربه دارم کلی استرس اومده سراغم
ان شالله که مشکلی پیش نیاد تا بازم طبیعی به دنیا بیارم خیلی حس شیرینیه ولی دست خودم نیست کلا استرس زیاد دارم
چند روزه دیگه زایمان دارم برا منم دعا کنین منم موقع زایمان واستون دعا میکنم 🙏🏻🤍🤍

من که بچه سومم هست ، بازم تمام این استرسا رو دارم دیگه چه برسه به کسی که بچه اولشه

فک کنم برا خاطر هورمون هامونه، منم یه وقتایی استرس میگیرم، بعد رد میشه ولی دوباره میاد اون حال
تازه دوره هم برداشتم و خیلی کمکم کرد از نظر روحی دایم حرف ها رو تو ذهنم مرور میکنم و قوت قلبمه
ولی خب تا حدودی ترس طبیعیه دیگه خصوصا شکم اول اصلا نمیدونیم چی میشه یه طری داده داریم تو ذهنمون فقط

دقیقا ترس من سلامتی بود همش میگفتم نکنه چیزی باشه سونو نفهمیده باشه تا دنیا اومد فقط نگاش میکردم ببینم خوبه هی میگفتم همه چیزش خوبه اونا هم میگفتن آره باز من سوال میکردم

نه منم همینم

سوال های مرتبط