۶ پاسخ

خداروشکر

سلام اسم دکترتون کیه

خیلیم عالی خداروشکر ولی بهتره تا بهبود بخیه هات تکون نخوری از جات مامانت هست بزار انجام بده عوارض یهو میزنه بیرون چه طبیعی چه سزارین حداقل یه هفته بدون تحرک میخواد هرچقدرم خودت درد نداشته باشی و راحت باشی

منم دکترم انقدر روی فشار دادن مصمم بود ک‌تو اتاق عمل خودش فشار میداد تو ریکاوری هم فشار میداد بعدش هم‌باز اومدن فشار دادن ولی اون‌موقع بی حسی رفته بود دردش رو حس کردم منم خونریزی ام خیلی سبک بود اصلا لخته نداشتم الان هم در حد لک فقط

کدوم بیمارستان رفتی
خصوصی بود ؟؟

افرین شیر زن برای ماهم دعا کن

سوال های مرتبط

مامان شاهان مامان شاهان روزهای ابتدایی تولد
منم گفتم مثل بقیه بیام تجربه زایمانم رو بگم
من دردم گرفت با دکترم صحبت کردم رفتم بیمارستان معاینه شدم سه سانت دهانه رحمم باز بود ولی چون من سزارین اختیاری بودم دکترم کارامو کرد ک برم اتاق عمل
قبل از اتاق عمل بهم لوله ادرار وصل کردن درد نداشت اما حس میکردی دسشویی داری من فکر میکردم خودم متوجه میشم و میتونم ادرارمو کنترل کنم اما نه اینجوری نبود دکترم صدام زد و ماما اومد منو ببره خیلی استرس داشتم ب حدی ک پاهام توان راه رفتن نداشت اما رفتم باهام صحبت کردن بی حسی رو زدن و زود منو خابوندن ولی چون استرس شدید داشتم حالم بد شد انگار بی حال بودم زبونم سریع سنگین شد فشارم اومد پایین بهم دارو زدن و ماسک اسکیژن گذاشتن بهتر شدم البته من آسم هم دارم اصلا متوجه برش زدن و اینا نشدم این ک میگن میفهمی دست میکنن تو شکمت من اصلا نفهمیدم توی ۶دقیقه بچم ب دنیا اومد و بعدش شکممو فشار دادن ک خون ها تخلیه بشه یکم حس کردم ک دارن فشار میدن بازم درد نداشتم بخیه زدن کلا ۴۵دقیقع شد تا از اتاق عمل اومدم و رفتم بخش بی حس بودم ساعت ۱۲عمل شدم تا ساعت ۹صبح هیچی نخوردم خودشون گفتن مایعات بخور و پاشو بشین یکم ک نشستم گفتن بیا لب تخت پاهاتو آویزون کن باز بعد چند دقیقه گفتن پاشو یکم راه برو درضمن صبح اول وقت لوله ادرار رو کشیدن ازم
در کل اذیت نشدم فکر نمی‌کردم انقدر آسون بگذره اگه استرس نداشتم همون اتاق عمل هم حالم بد نمیشد همون روز اوکی بودم تا عصرش ک مرخص شدم اومدم خونه فرداش یکم درد داشتم ک ی شیاف گذاشتم و آروم شدم از همون شب اول خودم کارای خودم و بچمو میتونم انجام بدم نه ک اصلا درد ندارم دارم اما کمه ک شیاف هم استفاده نمیکنم ...
مامان سام مامان سام ۵ ماهگی
واقعا اونقدر شدید نبود اما درد داشتم دکترم گفت می‌خوای اپیدورال بشی ک گفتم آره ک آمد از کمرم آمپول زد ولی من حس داشتم قشنگ بعد ی چیزی ب پشتم وصل کرده بودن ک آمپول بیحسی هی ب اون تزریق میکردن شب ساعت12دیگه دردها خیلی شدید بود افت فشار داشتم و همش حس میکردم ک خوابم میاد و از حال میرم حالا بدبختی اینکه خانوادمم فرستاده بودن خونه دکترم خیلی دکتر خوبی بود آمد گفت ورزش کن و دوش بگیر ولی من نا نداشتم پاهام بی حس بود زنگ زدن خانوادم آمدن اما تا بیان من از حال رفته بودم مادرم آمد کنارم دوتایی تو یه اتاق بودیم کمک کرد دوش گرفتم ورزش کردم تا 3صبح تا شدم 6سانت ک دیگه دکتر گفت بیشتر از این نمیشه بمونی آخه 3ظهر کیسه ابمو زده بودن پس قرار شد 6صبح برم سزارین اونهمه درد طبیعی رو کشیدم آخر باید برم سز واقعا حالم گرفته شد ولی از جیغ و داد های ک می‌شنیدم هم میترسیدم چون من اصلا داد و بیداد نکردم واسه همین دکتر و پرستارها خیلی باهام خوب بودن
خلاصه امادم کردن رفتم اتاق عمل وای ک چقدر محیط اتاق عمل آرامبخش تر از زایشگاه بود اصلا وقتی رفتم اتاق عمل آروم شدم ساعت 7.45رفتم اتاق عمل و ساعت 8و 20پسرم دنیا آمد هیچی حس نکردم سر بودم ولی لحظه ک از شکمم برش داشتن فهمیدم دکتر گفت چون آب نداشته چسبیده بود ب رحمم وای وقتی چسبوندن ب صورتم قشنگ ترین حس دنیا بود همش استرس داشتم ک نره دستگاه چون 35هفته بود با وزن 2600ک خداروشکر نرفت باورم نمیشه خدا خیلی بزرگه خیلی بعد اینکه ازم سوند رو کشیدن هم راه رفتم خودم اون همه بیحسی ک من گرفته بودم خوبیش این بود ک ن موقعی ک شکمم رو فشار دادن فهمیدم ن موقع سوند
مامان عروسک مامان عروسک ۴ ماهگی
تجربه سزارین 1:
صبح بستری شدم، اولش nst گرفتن ازم،بعدش سوند وصل کردن،
بنظر من مسخره ترین قسمت زایمان همین سوند وصل کردن بود!
خودتون رو کاملا شل بگیرید ک اصلا متوجه درد نشید،من درد نداشتم چون خودمو شل گرفتم،فقط بدیش این بود سوزش داشتی،بخصوص تا یک ربع اولش!سوزش و احساس فشار ادرار!!!
بعدش بردنم اتاق عمل! اصلا اونجوری ک فک میکردم ترسناک نبود!چون من خیلی ترسوعم!دکترم سریع اومد صحبت کرد جو اتاق عمل خیلی خوب بود و شوخی میکردن!آمپول بی حسی اصلااااااااا درد نداشت با اینکه چهار بار برام زدن!
بعدش سریع پاهام سوزن سوزن و داغ شد و عمل انجام شد!وقتی نی نی رو میزارن رو صورتت واقعا همه چیو فراموش میکنی!ی صورت نرررم و داغ و کوچولو🥺
بعدش همون موقع شکم رو فشار دادن هیچی حس نکردم!
من لرزش شدیددددد داشتم تا دو ساعت بعد عمل تو ریکاوری!دومین فشار رو توی ریکاوری دادن،دردش افتضاح بود!
سومین فشار رو توی اتاقم دادن ک خیلی کم بود دردش!
بعدش اینکه بنظرم هرچقدم نخواید هزینه کنید،ولی اتاق خصوصی بگیرید،خیلی خوبه،راحت و خوب بدون شر و صدای اضافه!نی نی هم اروم میخوابه بیدار نمیشه با صدای دیگران!
اولین راه رفتن هم اصلاااااااا اذیت نشدم واقعا!فقط یکم نفس کشیدن سخت بود! حتما پمپ درد بگیرید عالیع!
موقعی ک میخواید راه برید اول یکم بشینید رو تخت بعد اروم پاشید ب کمک همراه!
من حتی تنهایی رفتم سرویس و اوکی بودم!
بیمارستانم خصوصی بود و پرستارا همه کارای منو کردن(شیاف،تعویض پوشک و …)اصلا ب همراه نگفتن کاری کنه!
هرچی هم تو ساک واسه خودم برده بودم استفاده نشد و بیمارستان خودش داد.
مامان پناه مامان پناه ۸ ماهگی
تجربه زایمان :
پارت سه :
ساعت سه بستری شدم و دردام رسیده بود ب سه دقیقه یکبار
(سه دقیقه اروم بودم یک دقیقه درد )
دردام هم طوری بود ک تو مقعدم و رحمم همزمان درد میگرفت
و وقتی هم دردم میگرفت ایت الکرسی میخوندم و صلوات یک وقتا هم ک دردم شدید تر بود ب خودم دلداری میدادم میگفتم تا شصت بشماری دردت تمومه
و همونجور هم بود اصلا هم جیغ نمیزدم و داد و هوار نمیکشیدم
ساعتا چهار . نیم بود ک حس مدفوع داشتم و خود ب خود زور میزدم و دست خودم نبود ک ماما اومد معاینه کرد تا معاینه کرد ب پرستار گفت زنگ بزن دکتر بیاد و خودشم شروع کرد وسایل زایمان و اماده کرد اولش میگفت زور بزن بلد نبودم همراه زور جیغ میزدم یکی دوتا جیغ ک زدم افتادم رو روال یک نفس عمیق میکشیدم یک زور میزدم و جیغ نمیزدم ک بچه بدنیا اومد و حتی دکترم نرسید
با اینکه دکترم کمتر از ده دقیقه خودشو رسوند ولی من زایمان کرده بودم ماما خیلی ازم راضی بود میگفت خیلی زایمان خوبی داشته لگنش کاملا اماده بوده ک دکترم گفت لگنش بخاطر ورزشایی انجام داده اماده بوده
ولی سر بخیه هام اذیت شدم چون بیحسی پریده بود
سه تا بخیه از بیرون خورده بودم دیگه داخل نمیدونم
مامان سهند
🥹♥️ مامان سهند 🥹♥️ ۱ ماهگی
مامان Aniya ✨🧚 مامان Aniya ✨🧚 روزهای ابتدایی تولد
پارت ششم سزارین اختیاری
طبق بقیه گفته هام کاملا از سزارین راضیم و بازم انتخابش میکنم
فقط در مورد راه رفتن بعد عمل و ماساژ شکمی چیزی نگفته بودم
من تو اتاق عمل ب دکترم گفتم تا جایی ک امکان داره شکممو فشار بدن ک همه بادش و خونها بریزه ک واقعنم همین کارو کردن و خونریزیم خییلی کمه فقط بخاطر کش واکش های دکتر افشار شکمم تو قسمت دنده ها پهلپهام درد زیادی دارم موقع بلند شدن ک اذیت میشم ولی خداروشکر با شیاف اوکیع ..
من پمپ درد نگرفتم
شیاقم یدونه دیروز بعد عملم واسم گذاشتن قبل شروع دردام..
یکی امروز ظهر . چون بلند شدن خیلی سختم بود
یدونه م امشب ک درد داشتم چون سه چهار ساعت تو ماشین بودم چون زایمانم شهر دیگه بوود ..
و اما بلند شدن بعد عمل تنها چیزی ک خییلی واسم سخت بود همین بود فقط . حتما باید با کمک مامانم بلند میشدم خیلی اذیت شدم سر هربار بلند شدن چون ماساژ رحمی ب خواسته خودم واسم زیاد انجام داده بودن و جاهاش واقعا دردناک بود ..
ولی الان ک دوشب از عملم میگذره و عملم دیروز صبح بوده خیلی راحتم بلند شدن واسم اوکیه چون شیاف گذاشتن دیگه اذیت نشدم داخل خونم راحت راه میرم و میشینم.. فقط تنها مشکلم اینه ک دخترم هنوز سینمو بخاطر نداشتن نوک نگرفته بجز یکی دوبار و مجبورم بهش شیر خشک بدم البته شیر آفوز رو میدوشم با سرنگ و بهش میدم بخوره ..