۵ پاسخ

خوش اومدی گل‌ پسر
.عزیزم میشه از درد و مراقبت ‌خودت بعد عمل بگی.و اینکه بعد چن‌روز تونستی بشینی و ب بچه شیر بدی؟من خیلی میترسم ک‌بعدش نتونم ب بچه برسم
چون هم بچه‌اولمه و هم اینکه میترسم درد داشته باشم

من دوس دازم موقع زایمان ارایش داشته باشم میزارن با ارایش بری اتاق عمل یا میگن باید پا کنی ؟

زایمان سزارین عزیزم؟

مبارکه.خوش اومدی آقا یاشار💓

ب سلامتی عزیزم.ایشالا پا قدمش خیر باشه😘😍

سوال های مرتبط

مامان فندق💙 مامان فندق💙 ۳ ماهگی
پارت سوم تجربه زایمان سزارین

وارد اتاق عمل شدم هنوز لرز داشتم، من اینقدر تجربه زایمان خونده بودم و آشنا به کارا که اصلا استرس نداشتم
فقط یه لحظه وقتی چراغهای اتاق عمل رو دیدم تو دلم گفتم حالا یه هفته دیگه هم مونده بود تو شکمم هم خوب بودا😅
خلاصه تو اتاق اینقدر همه مهربونم بودند و ازت سوال میپرسم که به استرس فکر هم نکنی، دیگه دکترم اومد و یکم باهام حرف زد و پروسه بی حسی شروع شد
آمپولش خیلی درد نداره و در حد یه آمپول معمولی بود و پا شروع به داغ شدن و بی حس شدن می‌کنه
تا جایی که زدن بتادین رو حس کردم ولی حس سردی و گرمی نداشتم و دیگه چیزی حتی حس نکردم و به خاطر پارچه جلوم چیزی هم نمیدیدم فقط یکی دو جا تکونهای خیلی شدیدی می‌دیدم ، یکم حالت تهوع داشتم که برام ضد تهوع زدن. با شروع عمل من فقط یاد همه میافتادم و دعا میکردم که صدای گریه شو شنیدم و آوردن گذاشتنش روی صورتم، خیلی صورتش داغ بود و حس خوبی داشت.
بعد آوردنم ریکاوری ، که همچنان لرز شدید داشتم ولی به خاطر هیتر گرم شدم و آروم شدم.
مامان الوين 👶🏼 👣🧡 مامان الوين 👶🏼 👣🧡 ۵ ماهگی
تجربه زايمان ٣
از همسرم خدافظي كردمو وارد اتاق عمل شدم يه حس عجيبي بود هم استرس داشتم هم خيلي ذوق ❤️🥰
منو از روي تخت بلند كردنو روي تخت اتاق عمل گزاشتن محيط اتاق عمل خيلي خوب بود همه خيلي خوش اخلاق بودن هم بهم ارامش ميدادن دكترمم اومدو با مهربوني و كلي انرژي مثبت گفت ندا بريم شروع كنيم اقا پسرتو ببينيم 😍دكتر بيهوشي اومد و گفت خودتو شل بگيرو اصلا تكون نخور ميخوام يه امپول كوچولو بهت بزنم كه بيحس بشي .موقع زدن امپول اصلا هيچ دردي و حس نكردم فقط يه كوچولو داغ شدم (اصلا نترسيد از بيحسي از كمرو امپولش ) بعدش پاهام شروع كرد به داغ شدن و بيحس شدن . من همش بهشون ميگفتم نكنه بيحس نشده باشمو حس كنم همه چيو اونام بهم ميگفتن مطمئن باش تا مطمئن نشيم كه بيحس شديم شروع نميكنيم . دكترم گفت ميخوام روت بتادين بريزم يه كوچولو سرد نترسي
وقتي بتادينو ريخت اصلا حس نكردم يه ذره كه گذشت حس كردم يه چيزي ازم كنده شد بعدش صداي گريه ي پسرم تو اتاق پيچيد 🥰😍وااايي يعني نگم از حس قشنگش صداي گريشو كه شنيدم بدون اختيار اشكام ميريخت خيلي حس قشنگي بود باورم نميشد كه اين صداي گريه ي قلب منه 🥰👶🏼بعدش اوردن چسبوندنش به صورتم همين كه به من چسبوندش گريه اش قطع شد اخ يعني بهترين لحظه ي عمرم بود ايشالا كه همتون اين حس قشنگ و تجربه كنيد و به خوبي زايمان كنيد 🙏🏼
مامان نیلدا مامان نیلدا ۶ ماهگی
تجربه زایمان قسمت دوم
من که اصلا استرس عمل نداشتم همین که بردنم اتاق عمل و پرستارها و دکتر بیهوشی دیدم استرس گرفتم
دکتر بیهوشی گفت خودت خم کن به جلو و شل بگیر
و بی حسی اسپاینال انجام داد که اصلا حس نکردم خیلی خوب بود با اینکه قبلش میترسیدم از بی حسی اما اصلا سوزن حس نکردم
بعد کم کم پاهام شروع کردن به بی حس شدن و دکترم میگفت حس میکنی پاهاتو گفتم آره فشارهارو حس میکنم ، تو همین فاصله سوند وصل کردن که اصلا درد نداشت چون بی حس شده بودم و دکترم شکمم برش زده بود و من نفهمیده بودم و فک کردم هنوز منتظرن من بگم حس ندارم که گفت دارم سر بچه در میارم، خیلی حس خوبی بود هیچی نفهمیده بودم
بچه رو سریع در اوردن و نشونم دادن و گفتن میبرن تمیزش کنن
بعد تمیزکاری اوردن گذاشتن رو صورتم منم که قبلش تو اینستا این لحظه هارو میدیدم گریه ام میگرفت که چقدر حس قشنگیه
اما لحظه ای که بچه گذاشتن رو صورتم داشتم به این فک میکردم ارایش دارم و برای پوست بچه بده و کاش میذاشتن رو سینه ام اکا پارچه داشت و نمیشد
منو ساعت ۷:۴۵ بردن اتاق عمل ساعت ۸:۰۲ بچه ام به دنیا اومد و من تا ساعت ۹ اتاق عمل بودم
بقیه در قسمت بعدی
مامان گرشا💙 مامان گرشا💙 ۷ ماهگی
سلام به همگی بلخره بعداز ۵ روز فرصت کردم و بیام از تجربه زایمانم بهتون بگم

من بخاطر IUJR بودن بچه ۳۷ هفته بهم ختم بارداری دادن و من سزارین شدم
تجربه هایی که از عمل سزارین داشتم رو بهتون میگم شاید به دردتون بخوره:
۱.سوند اصلا درد نداره فقط یه مقدار سوزش داره به شخصه ترسم از سوند خیلی زیاد بود اما واقعا چیز خاصی نیست
۲.من بی حسی از کمر داشتم عوارض خاصی نداشتم فقط یه مقدار الان کمر دردم که اونم تا دو هفته عادیه
بی حسی یه خوبی که داشت تا بچم دنیا اومد اومدن گذاشتنش کنار صورتم که واقعا بهترین حس دنیارو اون لحظه تجربه کردم😍
فقط برای بی حسی یه جا اذیت شدم اینکه مایع نخاعی رو پیدا نمیکرد و چند باز امپول رو در اورد و زد تو کمر من این یه خورده اذیت کننده بود برام فقط همین
۳.زمانی که بی حس هستید یا بی هوش هستید تاکید کنید شکمتون رو فشار بدن جون واقعا درد غیرقابل تحملی داره برای من یه بار موقع بی حسی فشار دادن چیزی متوجه نشدم یه بارم وقتی تو ریکاوری بودم با اینکه هنوز پاهام بی حس بود اما اثر بی حسیه کم شده بود وقتی شکممو فشار دادن خیلی درد داشتم
۵‌.پمپ درد حتما بگیرید خیلی خوبه و خیلی به دردتون میخوره
ادامه در کامنت👇😃
مامان بشه🌹نورسا مامان بشه🌹نورسا ۲ ماهگی
پارت ۳ سزارین:👧🏻🌹💫


تا امپول بی حسی رو زد گفت دراز بکش زود و منم دراز کشیدم پاهام گرم شد و چون خیلی سزدم بود و کم کم داشتم میلرزیدم حس خوبی بهم داد گرماش.
جلوی صورتم پرده زدن و همه جام انگار یه نایلونی چیزی پهن کردن و شلوارمو تا زانو کشیدن پایین پیراهنمم تا بالای سینه دادن بالا ولی روشو پوشوندن.
احساس کردم دارن رو شکمم یه خطایی میکشن گفتم من احساس میکنما . یه دختر که بالای سرم وایساده بود و سرمم اینا رو چک میکرد گفت متوجه میشی ولی دردی نخواهی داشت که راستم میگفت هیچ دردی احساس نکردم بعدش. خانم دکترم و اونیکی اقای دکتر حرف میزدن میگفتن میخندیدن و عملم میکردن. پنج دقیقه نشده بود که صدای گریه نوزاد شنیدم و گفتن که بدنیا اومد و همشون با ذوق میکفتن الهی چه نازه چه قیافه کارتونی داره و کلی ذوق میکردن . من فقط صدای گریشو میشندیم که شدیدم بود بعد چند دقیقه که بردن کلاه اینا سرش کردن اوردن نشونم دادن و گذاشتن رو صورتم حس خیلی خوبی بود قشنگ گرم و نرم بود و خیلی خوشحال شدم و قربون صدقش رفتم ولی زود بردنش. تا اینجای عمل خیلی خوب بود همه چی ولی…