۱۲ پاسخ

سوند منم اولی خیلی اذیت شدم خدا کنم این زایمان یکی راحتر باشه گلم واسه ما هم دعا کن

بسلامتی عزیزم ساعت چن سزارین شدی.

بسلامتی گلم قدم نورسیده مبارک 😊❤️

شکر خدا گلم مبارک باشه قشنگم بسلامتی انشالله

هزینه عمل سزارین چقد شد برات توبیمارستان دولتی

بیمارستان ۱۲ بهمن شهر قدس .دکترش عالی بود ب خاطر دکترش فقط اومدم

کدوم بیمارستان زایمان کردید

دقیقا برای منم خیلی درد آور بود انگار یه چاقو کردن توم واقعا عذاب

سوند برای من درداور تر و پر استرس تر از خود سزارین بود لعنتی تا بی حسی نزدن برام خوب نشد سوزش و دردش

مبارک عزیز جان .برای منم دعا کن زود زایمان کنم🥲

ب سلامتی عزیزم
منم خاطره خوشی از زایمانم ندارم
سوند و آمپول بی حسی هیچ دردی نداشت
ولی موقع بیرون اوردن بچه من مردم وزنده شدم قشنگ دردو حس میکردم افت فشارو تنگی نفس گرفتم بیهوشم کردن
و بدتر ازهمه اینا پسرمو نیاوردن پیشم و رفت nicu چون تو ریه اش آب بود منم ۵ روز با شکم پاره و بدون هیچ استراحتی موندم اتاق مادران تا ب بچم شیر بدم
خدا اون روزارو نیاره

عزیزم بسلامتی قدمش مبارک عزیزم 😘😘😘🥳🙏😍

سوال های مرتبط

مامان لیا جانم😍 مامان لیا جانم😍 ۶ ماهگی
سلام مامانا
تجربه ی زایمانمو اومدم بگم براتون
من قرار بود ۳۱ اردیبهشت زایمان کنم سزارین
ولی چون دیابت داشتم سونو ان اس تی دادم دکتر روز ۲۷ گفت باید سزارین بشی
صبح ۲۷ رفتم بیمارستان نیکان غرب
کارامو کردم و بستری شدم
من از اول چون میترسیدم از سوند به دکترم گفته بودم برام تو بی حسی بزنه سوندو
رفتم اتاق عمل و آمپول بی حسی از کمرو زدن برام نمی‌دونم بگم چه حسیه امپوله درد نداره ولی انگار یخ می‌کنه ستون فقرات یکم حس عجیبی داره و قابل تحمل
بعد اون گفتن که دراز بکشم و امادگیه اینو داشته باشم که پاهام داغ میشه و سنگین
پاهام داغ شد ولی دکتر گفت قرار نیست که هیچیو نفهمم فقط حس دردو نمی‌فهمم ولی میفهمم که شکممو فشار میدن و فشار میاد به بدنم
بی حس که شدم سوندو زدن و شروع کردن
حدودا بعد ۱۰ دقه صدای بچمو شنیدم و برام یه آمپول زدن تو انژیوم که دکتر گفت حس خواب میگیری
بعد بردنم تو ریکاوری حس لرز داشتم ولی زیاد طول نکشید.بهم آمپول زدن لرزم افتاد
یکم موندم تو ریکاوری بعدم رفتم بخش
بقیشو تو بعدی میگم
مامان امیر مهدی مامان امیر مهدی ۳ ماهگی
پارت دوم تجربه زایمان سزارین
سریع گفتن به پشت بخواب و خوابیدم و پاهام که کامل بی حس شده بود شروع کردن


جو اتاق عمل برای من که دوبار رفته بود اتاق عمل خیلی خاص نبود

فقط بعد بی حسی حس خفه شدن داشتم
قفسه سینم انگار چیزی داشت فشارش میداد حس تهوع داشتم که برام امپول تهوع زدن و چون تا روز آخر بارداری حالت تهوع داشتم شب قبلش دمیترون خورده بودم

۱۰و۴۰ آمپول بی حسی زدن تا ۱۰و ۵۵ گل پسرم به دنیا اومد
صداش که اومد خیلی خیلی خوب بود
نشونم دادنش و بردنش
بعدش تا ۱۱و ۴۰بخیه زدن و برام سریع دوتا شیاف گذاشتن و رفتم ریکاروری
اونجا کم کم ی حسی مثل درد پریودی کم داشتم که بخاطر نبود بچه بود و این درد برای زایمان طبیعی هم هست
واقعا هم درد خاصی نبود قابل تحمل بود
بچم آوردن بهش شیر دادم
حدود ۱۲و نیم بود رفتم بخش که هنوز یکم سر بودم موقع جا به جایی از این تخت به اون تخت یکم اذیت شدم
داخل بخش ی پرستار اومد تا ماساژ بده که گفتم نکنه ی ذره فشار داد و رفت
من خیلی حرف زدم تو بخش ولی اصلا سرم تکون ندادم که گردن درد و سردرد نگیرم

واقعا خدمه توحید ی خانم جوون بود عالی بود خودش تمیز میکرد و شیاف میزاشت

درد هاش تقریبا مثل درد پریودی بود خب بستگی به آستانه درد هرکسی داره من تا میخاست شروع بشه دوتا شیاف میزاشتم و یک بار تو اتاق عمل یک بار تو بخش دوتا گذاشتم بقیش یکی یکی بود