سلام به همگی بلخره بعداز ۵ روز فرصت کردم و بیام از تجربه زایمانم بهتون بگم

من بخاطر IUJR بودن بچه ۳۷ هفته بهم ختم بارداری دادن و من سزارین شدم
تجربه هایی که از عمل سزارین داشتم رو بهتون میگم شاید به دردتون بخوره:
۱.سوند اصلا درد نداره فقط یه مقدار سوزش داره به شخصه ترسم از سوند خیلی زیاد بود اما واقعا چیز خاصی نیست
۲.من بی حسی از کمر داشتم عوارض خاصی نداشتم فقط یه مقدار الان کمر دردم که اونم تا دو هفته عادیه
بی حسی یه خوبی که داشت تا بچم دنیا اومد اومدن گذاشتنش کنار صورتم که واقعا بهترین حس دنیارو اون لحظه تجربه کردم😍
فقط برای بی حسی یه جا اذیت شدم اینکه مایع نخاعی رو پیدا نمیکرد و چند باز امپول رو در اورد و زد تو کمر من این یه خورده اذیت کننده بود برام فقط همین
۳.زمانی که بی حس هستید یا بی هوش هستید تاکید کنید شکمتون رو فشار بدن جون واقعا درد غیرقابل تحملی داره برای من یه بار موقع بی حسی فشار دادن چیزی متوجه نشدم یه بارم وقتی تو ریکاوری بودم با اینکه هنوز پاهام بی حس بود اما اثر بی حسیه کم شده بود وقتی شکممو فشار دادن خیلی درد داشتم
۵‌.پمپ درد حتما بگیرید خیلی خوبه و خیلی به دردتون میخوره
ادامه در کامنت👇😃

۱۱ پاسخ

۶.اولین راه رفتن خداییش خیلی سخته و میشه گفت سخت ترین قسمت سزارین همینه که باید از تخت بیایی پایین و راه بری اما دردش نهایتا نیم ساعته و تموم میشه
۷.بعد از راه رفتن براتون شیاف میذارن که باعث میشه شکمتون کار کنه اونم درد داره ولی دیگه بعداز اولین کار کردن شکم دیگه دردات کلا نصف میشن و راحت میشی
خلاصه که من از سزارین راضی بودم اما واقعا اگه کسی بگه سزارین راحتی و درد نداری خیلی بی انصافی کرده چون به اندازه همون طبیعی تو باید بعدش درد بکشی
اینو یادم رفت بگم کرم شقاق سینه و شیرافزا هم حتما قبل عمل بگیرین و از همون شب استفاده کنین خیلی به درد میخوره

پسر ماهم اقا گرشا روز شنبه ۱۴۰۳.۰۱.۱۱ ساعت ۱۱:۳۰ با وزن ۳ کیلو دنیا اومد و الان بغلم خوابیده
امیدوارم همتون به سلامتی و دل خوش این حس رو تجربه کنید😍💕
و کسایی که ارزو دارن به زودی دامنشون سبز شه🌱💕

قدمش مبارک باشه عزیزم😍

قدمش ب خیرو خوشی عزیزم خداحفظش کنه واست 🌱😍

مرسی عزیزم دلم از تجربیع ای که در اختیارمون گذاشتی انشالا خودتو نی نی سالم سلامت باشید ♥️♥️

عزیزم منم احتمالا iugr میشه بگید ۳۳_۳۴هفته وزنش چقدر بود و چجوری باید وزنشو ببرم بالا ؟

سلام منم مثل شما هفته بعدی برام ختم بارداری زدن میشه لطفا در خواستم رو قبول کنید چند تا سوال دارم بپرسم

خدا حفظش کنه برات عزیزم

عزیر دلم شما بهتون گفتن ای یو جی ار ولی ماشالله وزن بچه خیلی خوب بوده یعنی این سونو ها همش خطا هس

عزیزم تاپیکت حس خوبی داش
ان شاالله دامادیشو ببینی

سلام از بیمارستان راضی بودید؟ رسیدگشون خوب بود؟

تصویر نی نی هارو خوشگل طراحی میکنم زمینه شو تغییر میدم لباسشو تغییر میدم بنابه سلیقه خودتون ،هر تمی رو ک انتخاب کنید برای دی د ن مدلها پیم بدید عکسی سی هزار همه مدل نوروزی ،یلدا،ماه ب ماه و ....شماره:
صفرنهصدو سی و هشت سیصد و ده پنجاه و نه هشتاد و هشت
آیدی photodarya

سوال های مرتبط

مامان بچک مامان بچک ۳ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ ۵ ماهگی
ادامه تجربه سزارین🥰🤰
امپول بی حسی هم واقعاااااا درد نداشت... خیلی دردش کمتر از زدن سرم و امپوله و استرس و ترس داشتن براش واقعا معنایی نداره🙄
بعد کمک کردن دراز بکشم و پاهام کم کم گز کرد و بی حس شد خیلی حس خوبی بود😅 دیدن که پاهام بی حس شده یه پرده کشیدن جلوم و دستام رو اروم با کش بستن که خودم بعدا فهمیدم بستن واقعا از نمیبستن حین عمل پرده رو کنار میزدم😐
بعد کارشناس بیهوشی که بی حسی رو زده بود گفت یه امپول میزنم تو سرمت که خوابت میاد نگران نباش. وقتی زد چشمام‌گرم شد انقد خوابم میومد... اصلا حسش خیلی خوب بود ولی ادم نمیتونه بخوابه.
بعد یه چیزی رو شکمم حس کردم که انگار با دستمال نم رو شکمم میکشن و بعدش هم چیزی جز فشار و اینکه یکارایی رو شکمم میکنن نفهمیدم. هیچ دردی ادم متوجه نمیشه. حین عمل وقتی بچه رو میخواستن بیرون بیارن یه فشاری به قفسه سینه ام دادن که باعث شد یکم حالت تهوع بگیرم و زود به خانومه گفتم و تو سرمم امپول زد و چند ثانیه ایی خوب شدم.
یکمم‌نفسم گرف زود دستگاه تنفس گذاشتن اونم چند ثانیه ایی رفع شد. پس هر حسی موقع عمل داشتین حتما بگین تا حالتون بدتر نشه....