۷ پاسخ

عزیزم اول بی حست کردن بعدمتوجه شدن بایدبیهوش میشدی احتمالامشکلی بوجوداومده
اون اکسیژن نبودگزاشتن دهنت ازطریق اون بیهوشت میکنن چون من هم زایمان بی حسی داشتم هم بیهوشی

چه علائم هایی داشتی میشه بگی واسه مسمومیت بارداری

احتمالا بی‌حس عمل نکرده بیهوشت کردن منو هم بیهوش کردن

منم همینجورشدم وقتی بیحسی زد حالت تهوع گرفتم توسرم دارو ریخت تازمانی ک بتادین ریختن یادمه بعدش بیهوش شدم بعدش یکی بیدارم کرد گفت پاشو بچتو اوردم بس ک گیج بودم چهره بچمو ندیدم توریکاوری هوشیارشدم گفتم بچمو بیارین ببینم

دارو دادن ک بخوابی

شاید از هوش رفتی .نگفتن چیزی بهت؟

منم بی حسی اسپاینال زدن تو کمرم فقط برش شکمم رو حس نکردم بقیه چیزا رو کاملا هوشیار بودم و همه چی یادمه

سوال های مرتبط

مامان مورچه 🐜💓 مامان مورچه 🐜💓 روزهای ابتدایی تولد
بیاین از تجربم بگم از زایمان سزارین
اگه بیمارستان خصوصی هستین به نظرم نیاز به بردن هیچی ندارید...
به من برای بچه همه چی دادن از پتو بگیر تا قطره و کرم های مورد نیاز و لباس و....
برای خودمم لباس و پوشک و شرت ..
به نظرم حتمااا پمپ درد بگیرید چون چند ساعتی که تو ریکاوری هستین لازمتون میشه تا بیان ببرن تو بخش و شیاف و اینا بزنن دو ساعتی طول میکشه
برای سوند هم بگید بعد بیحسی بزنن که برای منو عالییی زدن و موقع در اوردنم هیچی نفهمیدم و بعدشم مشکلی نداشتم...
دکتر و بیمارستان واقعاا مهمه توی عمل
دکتر بیحسی من فوق‌العاده بود حتی اندازه یه امپول عادی هم درد نداشت....
کل عملم تا دنیا اومدن بچه ۲۰دقیقه هم نشد....
بعد دنیا اومدنم دو ساعت تو ریکاوری بودم اونجا کمک کردن شیر دادم
بعدشم اومدم تو بخش اومدن نوار گذاشتن و مسکن و .....
من از فرداش دیگه سرپا شدم مرخص شدم اومدم خونه رفتم حموم
با شیاف و مسکن اکی بودم دیگه...
فقط یکم شیر دادن سخته چون شیر ندارید
و اگه شیر خشک نمیبردم واقعااا اذیت میشدم
چون یواشکی مجبور بودم بدم....
خونریزیم هم از پریودی کمتره.....
مامان تودلیم مامان تودلیم ۱ ماهگی
#سزارین
خاطره زایمان-پارت اول
من برای ۵ روز بعد نامه داشتم اما طبق تاپیک قبلی سزارین اورژانسی شدم.
بستریم کردن و خدمه برام لباس اوردن، کمک کردن لباسارو پوشیدم و
طلاها و ساعت و اینا همه رو درآوردم و گذاشتم پلاستیک که بدم به مامانم.
شوهرمم فرستادن برای تشکیل پرونده.
بهم گفتن دراز بکش و برام سوند وصل کردن
نه درد داشت نه سوزش. یکم حس چندشی داشت.
آنژیوکت هم زدن و سرم وصل کردن و گفتن منتظر بمون تا صدات کنن.
نوبت من شد و ویلچر آوردن و بردن اتاق عمل.
با اینکه قبلا تجربه اتاق عمل داشتم اما واقعا ترسیدم
پرسیدن چند ساعت ناشتایی؟ گفتم من دو ساعت پیش غذا خوردم
شروع کردن شوخی کردن و بعد منو گذاشتن روی تخت و اماده‌م کردن.
دکتر بیهوشی اومد گفت بشین و آمپول بی حسی زد به کمرم
دردش از آنژیوکت گذاشتن کمتره.
گفت الان بی حس میشی نمیتونی پاهاتو تکون بدی
گفتم میتونم
دکتر خودم گفت باشه بلند کن پاهاتو
دیدم نمیشه🫠دیگه شروع کردن
من نه برش احساس کردم نه هیچی.
اخه بهم گفته بودن متوجه میشی اما درد نداری اما من متوجه نشدم.
من یکم به لرز افتادم و می لرزیدم
گفتن ارام بخش میزنیم برات اما یکم احساس تهوع میده
گفتم نه نمیخواد
گفتن یکم میزنیم فقط راحت شی
بچه رو در اوردن و گریه می‌کرد، گذاشتن روی صورتم و بعد سینه‌م اروم شد
هییییچ حسی توی دنیا نمیتونه توصیف کنه اون لحظه رو، هیچ حسی🥹
ایشالا دامن همه منتظرا سبز بشه و همه خانوما ب سلامتی بچه‌شونو بغل کنن.
بعد بچه رو بردن و من کم کم احساس کردم نفسم تنگ شد، واسم ماسک اکسیژن گذاشتن و بخیه زدن و تمام
بردنم ریکاوری، اونجا بچه رو اوردن یکم شیر دادم
نیم ساعت یا یه ساعت توی ریکاوری بودم و بعد بردنم بخش
«تاپیک بعدی از بعدش میگم که بردنم بخش😖»
مامان امیرعلی 🧸❤ مامان امیرعلی 🧸❤ ۱ ماهگی
🔶️ تجربه من از زایمان سزارین🔶️ (۲)


برای سزارین بعد از اینکه آماده ام کردن، اول از همه متخصص بیهوشی برام بی حسی تو کمر زد که اصلا نفهمیدم. خیلی خوب بود و کم کم پاهام شروع کرد به گز گز کردن و بعد از ده دقیقه کلا هیچ حسی نداشتم. بعد از بی حسی برام سوند رو گذاشتن که اونم طبیعتا درد نداشت. حتما بگید بعد از بی حسی براتون سوند بزنن که اینجوری خیلی بهتره. بعد یه پرده کشیدن جلوم و دکترم اومد و شروع کرد. در کمترین زمان ممکن بچه بیرون اومد و صدای گریه اش رو شنیدم که حس فوق العاده ای بود. فک کردم دقیقا همون لحظه میارنش پیشم اما اول بردنش کمی تمیزش کردن و یه سری کارارو انجام دادن (که من نمیدیدم) بعد سه چهار دقیقه آوردنش گذاشتن رو صورتم. میخواستم بمیرم براش انقدر که جیگر بود 🥰❤
بعد شروع کردن به بخیه زدن. درواقع اصل عمل سزارین همون بخیه زدن لایه هاست. که حدودا ۲۰ دقیقه شاید طول کشید ... انقدر از دکترم راضی بودم که حد نداره. واقعا دکتر مهربون و حرفه ای ودرجه یک بودن. هم در دوران بارداری هم برای عمل سزارین من واقعا راضی بودم ازشون. بعد که تموم شد منو بردن قسمت ریکاوری و چون بیمارستان خیلی شلوغ بود، حدودا ۳ ۴ ساعت تو ریکاوری بودم. مدام وضعیتم چک میشد و کم کم حس پاهام برگشت. بدترین قسمت فشار دادن شکم (چک کردن خونریزی و وضعیت رحم) بود که ۳ بار انجام شد. بار اول چون هنوز بی حس بودم اصلا نفهمیدم. اما دوبار بعدی خیلیییی دردناک بود. بدترین قسمت برای من همین فشار دادن شکم بود.