امشب خیلی دلم‌گرفته...
کمتر از یک ماه دیگه مرخصی زایمانم تموم میشه و باید برگردم سرکار...بغض دنیا تو گلومه...به چهره هانا که نگاه میکنم معصوم و مظلوم کنارم خوابیده...به اینکه تو خواب باشه و بذارمش و برم...به اینکه اصلا به کس بسپارمش و برم...نه مهد میتونم بذارمش نه کسی رو دارم تو اراک که بخواد ازش مراقبت کنه...لعنت به غربت...لعنت به دوری...اگه مامانم کنارم بود این همه سختی نداشتم...نتونستم یک پرستار مطمئن هم براش پیدا کنم...اصلا کی مثل ماود میتونه بهش برسه...اونم من که تمام زندگیمو ۸ ماهه گذاشتم پای هانا یه بچه نارس با هزارتا چالش...خدایا کمکم کن یه راه جلوی پام بذار...دعا کنید بتونم پرستار پیدا کنم...اگه آدم مطمئن واقعا کسی که بشه آوردش تو زندگیت و بچه رو بهش سپرد سراغ دارید بهم معرفی کنید...اینم بگم حتما خیلیا میگن سرکار نرو...من کارمو از ۲۳ سالگی شروع کردم بخاطرش کلی سختی کشیدم آزمون استخدامی دادم با رتبه خوب قبول شدم الان رسمی ام و نمیتونم اصلا به رها کردن کارم فکر کنم...شوهرم میگه این همه خانم شاغل که مادرم هستن توام یکیش...اما من حس میکنم ذوب میشم میمیرم از اینکه چند ساعت دخترمو نبینم و ازش دور باشم...واسم دعا کنید 😔😔😔

۲۱ پاسخ

وای حستو قشنگ درک میکنم
همین الان خوندم اشکام داره میریزه
منم شاغلم دارم دیوونه میشم از فکر اینکه ۴ماه دیگه پسرمو بزارم و برم

عزیزم اگه بتونی مهدی نزدیک محل کارت بزاری زود زود بری بهش سر بزنی نمیشه؟

انشاالله هرچی که خیره برات پیش بیاد

عزیزم خداقوت
اینم یه چالش برا شماست و البته سخت (دوری از بچه سخته)ولی شما از پسش بر میای و به شرایط جدید عادت میکنید.
امیدوارم یه پرستار خوب پیدا کنی و زود با شرایط جدید کنار بیای
حتما دوربین تو‌خونه نصب کن تا نظارت داشته باشی

ان شاالله که یه راه حل خوب خدا جلو پات میزاره که نه بچه ات اذیت بشه نه خودت

من باربد همسن دختر شما بود.مغازه دارم و از اول بارداری استراحت بودم بدون اینکه سر بزنم زیر دست فروشنده بود داشتم ورشکست میشدم بحدی کهوحقوق خود فزوشنده هم در نمیومد.دسر می اومد زود میبفت هرروز میگفت حقوقمو بیشتر کن.بخاطر اینکه لنگش بودم و نمیتونستم تایم بزارم کس دیگه رو بیارم اموزش بدم
کم میزاشن تو کار منم بیرونش کردم گفتم خودم میرم یک ماه و نیم رفتم بعدم مغازه رو کلا واگذار کردم باربدو باخودم میبردم و خیییلی اذیت میشد بچم نمیشد هیچ جوره

حیف‌که با دوتا بچه میترسم نتونم وگرنه میگفتم بیاریش پیش من
چون میگی کادر درمانی حتما کارت شیردهی بگیر ساعتای کاریت میشه صبح تا ساعت ۲ برای خواهرم کا این بود

منم‌ شاغلم همین حسو دارم عزیزم
همه همینن

ببین منم یک هفته ست برگشتم به کار اتفاقا بهت میگم برو و اصلا هم نگران نباش اگه شرایط گرفتن پرسنار رو دادی حتما شروع کن و زودتر بگو بیاد که دخترت عادت کنه و غریبی نکنه
من اگه کسی رو می‌شناختم بهت میگم
واقعا فکر نکن مادر خوب کسی که از خودش اینجوری بگذره، دو روز دیگه هرجای زندگی کم بیاری سرگوفتشو به بچه میزنی که تو نذاشتی من برم سرکار

بیار من نگهش دارم خواهر

همه چی به عادت درست میشه
چند روز اول سخته بعد درست میشه مادر منم سی سال ما سه تارو گذاشت رفت سرکار
اونایی ک میگن نرو سرکار و محل نده
فقط سوالم اینه درنهایت میخای پیش کی بزاری بری؟

میتونی یواشکی توخونه دوربین هم بزاری که خیالت راحت باشه ..انشالله یه پرستارخوب پیدا میکنی

منم از مهر باید برم سرکار و مامانمم خودش شاغله دقیقا میفهمم چی میگی
ببین بلید دوربین بذاری و پرستار را باید حتما با دوربین چک کنی
بعضی‌ها به بچه قرص خواب میدن که اذیت نکنه و بخوابه
منم دقیقا میخواستم پرستار بگیریم و اینو یکی از پرستارها ک آشنا بود گفت
تو در و همسایه آدم معتبر و آشنا نداری بذاری؟

منم مثل شما
کم کم باید برگردم سر کار
خییییلی برام سخته😢😢😢😢

اول اینکه اصلا عذاب وجدان نداشته باش الان اکثریت خانوما توی دنیا میرن سرکار فقط ک تو نیستی
ایرانو نبین که همه می شینن بچه داری میکننو خونه داری
همه جای دنیا بچه میارن سرکارم میرن اکثریت شاغلن
پرستار پیدا کن و همه جای خونه دوربین بزار
قشنگ لز تو گوشیت چک کن

عزیزم مهد بذاریش خیلی بهتره تا پرستار
هیچ کس قابل اعتماد نیس

منم همینم تاابان مرخصی دارم کسی هم دورو برم نیست. کاملا درک میکنم
میخوام برم چندماه هم درخواست مرخصی بدون حقوق بدم

یکی دوروزه اول سختت میشه بعد عادت میکنی ایشالله یه پرستار خوب پیدا میکنی

میشه بپرسم شغلتون چیه مامان هانا

با اینا تماس بگیر برات پرستار میفرستن

تصویر

چند هفته به دنیا اومد ؟؟دختر منم نارس بود پدرم در اومده

سوال های مرتبط