سلام. مامان ها همسر من همیشه میگفت دخترمون بزرگ شد عاشق میشه بالاخره، مشکلی نداره با پشر ها دوست بشه، دیت برن، ولی باید چند جلسه بیاره خونه با ما هم اینور اونور بیاد، دخترم یه دوست پسر داره پسر خیلی خوبیه با هم خیلی جورن امروز اومد دستش و گرفت سر کلاسش گفت بیا با من برقص، دور و بر دختر ما خلاصه غرق شادی و خنده میخندیدن میرقصیدن، من فیلمش و گرفتم یادگاری بمونه، باباش فیلم و دیده میگم ببین امیر ارسلان چقدر با بچه جوره، خیلی بدش اومده که چرا دست بچه ما رو ول نمیکنه همش بوسش میکنه دورش میچرخه و... میگم بابا بچه هست، بعدشم پس مگه نگفتی با پسرها دوست بشه چه اشکالی داره میگه نه من از این خوشم نمیاد این بچه شر هست نذار بیشتر از این با این پسر بگرده. میخواستم بگم روی حرف اقایون واقعا تو اینجور موارد نباید زیاد حساب کرد اونی که از همه بیشتر ادعای روشنفکری داره تو این زمینه بیشتر از همه میتونه شمارو شوکه کنه.

۲۸ پاسخ

بنظرم شما یکم مشکل روانی دارید ببخشید

روشنفکری ؟!؟
واقعا دوست داری همسرت این تفکر رو داشته باشه؟!
با چند تا مشاور نوجوان صحبت کن چند تا مدرسه دخترونه برو ببین سر همین دیت و دوستی های به ظاهر ساده روزانه چند تا دختر بچه خودکشی میکنن چند تا دختر بچه سمت مواد میرن
توروخدا تربیت بچه رو آنقدر ساده نگیرید

وای باید ترسید از شما که چی تحویل جامعه میدین😐😐😐😐

یا قرآن 🤐
اینا فقط بچه ن
جوری مطرح کردی فک کردم بایه دختر ۱۶ ساله و پارتنر ۲۰ساله طرفم🙄

شما همونی ک اصرار داشتی حتما بچت کلاس زبان بره؟
ب نظرم با این طرز فکرتون حتماذخودتو هم شوهرتو ب ی روانپزشک نشون بده

این بچه ها هنوز توعالم بچگی هستن دوست پسرچیه؟!😐
این بچه هاهنوز فرق دختروپسرم نمیدونن این حرفا چیه؟!

نمیدونم کلا حرفات جدیه یا نه..هر بار یه تایپیک جدید میزاری مثلا یه بار در مورد کلاس زبانه بچه ت. یبار کلاس استعداد یابی و واکنش شما و این بار هم این قضیه. انگار در مورد یه دختر پونزده ساله حرف میزنی و کلا از فضا اومدید.

الان کل تایپینگات خودندم از ته قلبم دلم برای بچت سوخت کل بچگیش داری سوخت میکنی ب نظرم با مشاوری چیزی صحبت کن بزار بچه ذره ای بچگی کنه گناه داره چ‌زودتر میخوایی بفرستیش مدرسه چ زودتر دوست پسر بگیره یعنی چی اخه این همه سخت گیری و اصول

واقعا که راحتی تا یه حدی گفتن نه دیگه این شکلی بعدشم بچه سه سال و پنج ماهه؟ واقعا که یه لحظه فکر کردم یه دختر ۱۶ساله و پارتنر ۱۹سالس

دوست پسر داره😑😑😑یا حضرت فیل منو بخور بدون هیچ فکرررری منو بخوووووور

دختر سه سال و پنج ماهتو میگی؟؟
اینکه خوشش میاد اصلا نشونه خوبی نیست من شوهرم خوشش بیاد دخترم دوست پسر داشته باشه کلشو میکنم
بعدشم یه فاصله بذار همیشه بین پسر ها و دخترت پسرا معمولا تو این زمینه ها خیلی بیشعورن حتی تو سن کم

راجع به بچه ی ۳ساله صحبت میکنین؟🙄🙄🙄🙄

سلام والا از قدیم میگن خواهر برادرم زیاد تنها نزارین حالا شما چی میگین

من منظورت فهمیدم از پیامی که گذاشتی اما واقعا از این همه بازخورد بقیه شوکه شدم،نمیدونم از چی ناراحت شدن و منتقد،اما منم دوست دارم در آینده انقد با دخترم اوکی باشم که اگه خواست با جنس مخالف ارتباط بگیره بهم بگه و در جریان بزارتم البته تو سن مناسب و آدم مناسبش

مردا‌هر چقدرم امروزی باشن و بقولی روشنفکر و اپن ،مطمن باش رو دخترشون حساس ترین آدم روی زمین میشن

دوس پسر؟؟؟
الان داری درباره ی بچه ۳ ساله حرف میزنی؟؟؟؟

فقط میتونم بگم بسمه الله بچت از مادر بشدت اسیب میبینه

منم به همسرم گفتم دخترم ١٨ ساله شد با خودم اجازه داره شيطنت كنه و اگرم خواست دوست پسر بگيره فقط تو خونه خودمون قرار ميزارن يا جايي خواستن برن منم باهاشون با فاصله راه ميرم..😬

طبق تایپیک های دوستان و حتی حرف خودت و شوهرت
باید بگم ک از همین الان برات متاسفم
من تا همین لحظه نمی‌دونستم دیت چیه ک شما میگی
بعد تازه وقتی پس بچه ای دخترت رو میبوسه داری ازشون فیلم میگیری
والا یامن زیادی فک کنم سنتی هستم یا شما زیادی ب روزی

مردا همینن عزیزم رو این مدل چیزا تعصب دارن

😆😆😆😆حالا همه بدشون اومده الان تو این دوره مادر و پدرها مجبورن با بچشون راه بیان دیگه دوره بچه های ماهم قطعا همینه اگر جلو خودمون با جنس مخالف دوست نشن مثل دوران خیلی از ما مامانای گهواره یواشکی با جنس مخالف حرف میزنن و نظر منم همینه حتما حتما چه دختر چه پسر باید با جنس مخالف دوست باشن مگه قراره چه اتفاقی بیفته انقد دختر و پسری راه میندازیم بخدا هرچی سفت تر بگیری بدتره

حالا واسه این حرفا زوده بزار بچگی شو بکنه

دخترت چندسالشه؟

مردشورت ببرن ک نیای صحبت نکنی برامون.دلمون از زمین و زمان سیر کردی...کاش زودتر اخرزمان بشه

😐😐😐😐😐

دخترت مگه چن سالشه کلاس چی بود

همین دخترتو میگی یا دختر بزرگتر داری؟

واسه دیگران روشنفکرن
واسه زن و بچه خودشون نه

سوال های مرتبط

مامان دلسا😍 مامان دلسا😍 ۳ سالگی
سلام خانما
من یه هم دانشگاهی دارم یه پسر داره که یه سال و نیم از دختر من بزرگتره. باهم یه جا مهد میرن. ما رابطمون در حد سلام علیک بیرون و اشنایی معمولیه
چند وقت پیش مهدشون تولد بود. دختر من ژله خیلی دوست داره. یدونه خورد. من دم در منتظر بودم. وقتی اومد بریم لج کرد باز میخوام گفتم بریم خونه درست کنیم. گفت نه و رفت تو به مربیشون و مامان دوستش گفت به من یکی دبگه بدید و گرفت و اونم خورد. بعد اون روز دوستم رو به دختر خالش که اونم هم دانشگاهیمه و برادرزادش اونجا میاد کرد و با خنده گفت بچه های ما حقشونم بخورن تو سرشونم بزنن صد سال دیگه نمیرن اینکارو کنن. این اینده یه چی میشه. با یه حالت کنایه گفت. من چیزی نگفتم
امروز که رفتم دنبال دخترم اونم اومده بود دنبال پسرش. اول بچه اون اومد سر یه مساله لج کرد و شروع کرد غر زدن و پا کوبیدن. بعد دختر من اومد و اونو دید الکی لج کرد و هی اینور اونور دوید. این یهو رو به بچش کرد و گفت بیا بریم مامان این صحنه هارو نگاه نکن یاد میگیری. در حالی که بچه خودش با اینکه ۱سال و نیم بزرگتره بدتر میکرد. اومدم یه چیزی بگم که رفت
دختر من از نظر قد و هیکل از پسر اون بلندتره. از نظر حرف زدن و حقشو گرفتنم مطمئنم بهتره. هوشی و تمرکزی هم با اینکه دخترم کوچیکتره اما قد اون بلده. فقط یه سری مهارت ها رو شاید اون جلوتر باشه
حالا به نظر شما هدف خاصی داشته؟ چیزی بگم یا بیخیال شم؟
مامان هانا ✨ مامان هانا ✨ ۴ سالگی
صبحتون پنکیکی😁🥞 خوبین رفقا چه خبرااا چه میکنید با خونه تکونی؟
دیروز هانارو بردم خانه بازی،هردفه که میریم من پر از استرس میشم واسه اینده این بچه،یعنیی انقدررررررر مظلومه،انقدرررر آرومِ حد نداره واقعا نگرانم
خیلی مظلوم میرفت سمت بچه ها خیلی مودب میگفت سلام من هانا هستم🥺 (میخاست دوست شه باهاشون)
بعد میرفت با یه اسباب بازی بازی کنه یه بچه دیگه مث گرگ میومد میگفت من میخام بازی کنم،هانام خیلی راحت کنار میرفت،اول فقط نگاه کردم ببینم چیکار میکنه دیدم نههههه این بچه تا میره با یچی بازی کنه اون بچه فضولچه هه میومد ازش میگرفت هانام خیلی راحت قبول میکرد میرفت کنار.ااخر هانا رفت پیانو بزنه باز بچه هه اومد گفت پاشو من میخام با این بازی کنم هانا تا اومد پاشه گفتم برو با یچی دیگه بازی کن بازی هانا تموم شد شما بیا با این بازی کن😠
میترسم دوروز دیگه تو مهد یا مدرسه از این بچه ها باشه که بهش زور میگن
یا مثلا یه بچه دیگه جیغ بزنه یا موقع بازی داد بزنه هانا خیلی میترسه و از اون محیط فرار میکنه حتی اگه اون بچه از خودش کوچیک تر باشه
البته اینم بگم ما اطرافمون بچه کوچیک نیست واسه همین هانا خیلی تو جمع بچه ها نبوده و ارتباط نگرفته.
ولی خب نگرانی مادرانه دارم....
مامان گلی مامان گلی ۳ سالگی
تازه میفهمم بچه رو ببری پارک بازی کنه بهش خوش بگذره یعنی چی.....تا چندوقت پیش بچمو اگر می‌بردم پارک یه بچه دیگه حواسش نبود می‌خورد به این یک قشقرقی بپا می‌کرد که چرا خورده بمن،یا میگفت کسی نباید سوار سرسره یا وسیله بازی دیگه ای بشه فقط من باید بازی کنم کلا خسته و کلافم می‌کرد ازبس با همه ناسازگار بود همش باید حواسم می‌بود کسی و نزنه ولی جدیدا خداروشکر خییییلی خوب شده یه بچه هم بزنتش حمله نمیکنه به بچه هه فقط میگه مامان این منو زد....الان با بچه ها دوست میشه کلی بازی میکنه منم کیف میکنم که اون دغدغه هام تموم شد.فقط یه مشکلی دارم با اینکه از 9 ماهگی دائم بردمش پارک و خانه بازی بازم انگار یه هراسی داره از بچه ها....اگر تو سرسره بچه پشت سرش باشه انگار می‌ترسه وا میسه کنار اون رد شه بعد خودش بره اگرم کسی جلوش باشه نزدیک نمیشه میزاره برن بعد میره بهش میگم برو کاری با تو ندارن میگه نه بهم میگن نمیشه تو بری.....یعنی میشه این ترسشم بریزه و تموم شه بره؟
مامان Hamta مامان Hamta ۳ سالگی