۵ پاسخ

از کجا متوجه شد ک بچه مدفوع کرده

چرا باید آسپرین رو تو ۳۶ هفته قطع کرد؟

وای اینهمه ورزش بکنی اخر سز بشی 😑

منم همینجوری شدم ولی رضایت نگرفتن از خودم اثرانگشت گرفتن ک نفهمیدم واس چی بود

اسپرین که باید از هفته ۳۶ قطع میکردی .مگه دکترت نگفته بود؟

سوال های مرتبط

مامان مبین جونم مامان مبین جونم ۴ ماهگی
20مین بعدش که رفتم گفت راست گفتی انقباضات همون 4دقیقه شده زنگ زد به دکتر کشیک درهمین حین داروهاروهم پرسید که گفتم آسپرین هم. تا شب قبل می‌خورد به دکتر گفت دکتر اومد یه دخترجون وکلی دعوام کرد که باید تا36 هفته میخوردی چرا بیشتر خوردی تو آن اس تی بعدی هم معلوم شد تکون بچه کمه و هانه رحمم 1سانت باز بود دکتر گفت بستری بشه زایشگاه اما عواقب‌ آسپرین خوردنت پای خودت، ساعت 10 زایشگاه بستری شدم یه ماما خوب هم اومد وگفت دراز بکش روتتت گفتم امروز زایمان میکنم گفت بذار معاینه کنم برعکس قبلی خیلی باارامش معاینه کرد گفت شدی 2سانت دهانه رحمت نرمه وهمکاری عالیه تو شیفت من زایمان
نمیکنی ولی تاشب زایمان میکنی، الانم دراز بکش تا علائم بچه روچچک. کنم گفتم نمیشه ورزش کنم گفت علائم وضعیت بچه چک بشه چرا، گفت کیسه آبت پاره شده گفتم نه دراز کشیدم چک کرد مامانمم اومد تو اتاق همون لحظه بچه یه تکون بد خورد ومتما بالاسر بود گفت انقباضی خوبی داری کیسه آبم پاره شد گفتم به‌ش چک. کرد ودید بله ولی سریع رفت بیرون
مامان نخودفرنگی مامان نخودفرنگی ۳ ماهگی
سلام دوستان
تجربه زایمان من
من دوشنبه دکتر بم نامه سزارین داد برای۵/۲۴
از سه شنبه ساعت سه نصف شب بود انقباض شدید داشتم هر پنج دقیقه می‌گرفت دو دقیقه ول میکرد رسید به هر دودقیقه
بعدباخودم گفتم من که دکترم گفت ۶صبح بیا نامه بستری داد دیگه الکی زودتر نرم
درد تاپنج صبح تحمل کردم دیگه نتونستم
در حدی بود ک رسیدم زایشگاه داد میزدم و تو سر خودم میزدم
من واژینیسموس هم دارم
رسیدم زایشگاه خواست اول ی خانوم معاینه کنه من نتونستم اجازه بدم
ب دکترم زنگ زدن
دکترم گفت چون انقباضش خیلی شدید هست باید حتما معاینه بشه ممکنه بچه پایین باشع خطرناک باشه سزارین.
خلاصه ی خانمی اومد بزور ژل و بی حسی معاینه کرد گفت دهانه رحم ۷سانت باز شده.من خودم مونده بودم حیرون ک چ جوری تو ی روز ۷سانت باز شده
خلاصه همه ماماها گفتن حیفه دهانه رحمت باز شده درداروکشیدی بیا اپیدورال برات میزنیم اصلا نمی‌فهمی قبول کردم و دکتر بیهوشی اومد برام اپیدورال زد بعد همزمان دکتر اومد بالا سرم و چنتا ماما
دکتر معاینه میکرد ماما شکمموفشار میداد خودمم زور میزدم ک هیچی حس نمی‌کردم
دکتر گفت فول شده بریم اتاق عمل
رفتم اتاق عمل دو دقیقه نشد بچه اومد بیرون
هنوز که هنوزه باور نمیکنم طبیعی زایمان کردم
خیلی خوب بود به لطف خدا ودکتر و ماماها
مامان مهربانو مامان مهربانو ۸ ماهگی
تجربه زایمان 2
دیگه عمه ام اومد خونه به مامانم گفت نه این داره ورم میکنه
ببرش زایشگاه
ما اومدیم زایشگاه دیگه ورمم انگشتم بیشتر شده بود تا دونه هامو نشون دادم با دکتر تماس گرفت دکتر گفت ختم بارداری کهیر بارداری از مسمومیت حاملگی هست و ختم بارداری
من رفتم معاینه شدم یک ساعت بودم سوزن فشار گرفتم شش ساعت اون ها میگفتن دردت خیلی زیاده ولی من حس نمیکردمش یعنی میتونستم تحمل کنم ۶ ساعت سوزن فشار گرفتم هنوز همون یک سانت بودم ولی تمام بدنم دیگه ورم کرده بود تمام دستام
کل بدنم کهیر زده بود میخارید
دکتر اومد گفت به نظر من عمل کن به همسرمم گفته بود من ده تومن هزینه خودمو میگیرم.
منم دردم زیاد نبود گفتم ول کن عمل نمیکنم ولی خب وضعیتم بدتر میشد کهیرام زیادتر ماما میگفت تا سه روز میتونیم همینجوری نگهت داریم اگه نیوردی عمل شو دکتر باز اومد معاینه کرد گفت این ورم اا توی رحمت هم افتاده اول یه سانت بود الان یه سانت هم نیستی لگنت هم از ورم داره تنگ میشه از نظر من اورژانسی باید عمل شی دکتر زد اورژانسی ولی مامای بیمارستان نوشت سزارین به درخواست مادر اینجوری هم پول بیمارستان رو دادم هم هزینه پزشک رو دادم
دکتر گفت دهانه رحمت داره بخاطر ورمت تنگ شده از نظر من که اورژانسیه بریم واسه عمل مقاومت نکن
دیگه رفتم عمل کردم نی نی منم با سزارین به دنیا اومد🥲🥲🥲🥲🥲🥲
مامان دخملی💗👼🏻 مامان دخملی💗👼🏻 ۱ ماهگی
تجربه سزارین خودخواسته1
خب دکتر گفت ساعت۶غذا بخور ساعت۱۲بیمارستان باش،اینو هم بگم من دو روز قبل سزارین مریض شدم سرما خوردم،خب من غذام رو خوردم همراه مامانم وشوهرم راهی بیمارستان شدم ساعت۹بیمارستان بودم،پذیرش شدم که بهم گفت خیلی زود اومدی نوبتت که ساعت۱۲هست ،گفت خب حالا برو زایشگاه اونجا منتظر باش من رفتم زایشگاه فهمیدن گفتن مریضی گفتم بله انژیوکت رو بهم زدن من همینجوری عرق میریختم تو کولر ها خب از اونجای که من تو کل بارداری ضربان قلبم بالا بود اونجا هم که گرفتن بالا بود حالا برا مریضی هم بدتر فشار روم بود فشارم رفت بالا همش زیر وبالا میشد۱۲/۸یه بار۱۳/۹خلاصه دیدن اینجوری با دکتر تماس گرفتن دکتر گفت دکتر قلب رو صدا بزنین بیاد پیشش دکتر خودش قرار بود ساعت۲بیاد،دکتر قلب اومد نوار قلب گرفتن با اینکه نباید چیزی میخوردم ولی دیگه خیلی صربان قلب بالا رفت دکتر قلب یک قرص ضداسترس همراه یک قلوب اب بهم دادن خوردم ،خب باز منظم همینجوری فشارم رو میگرفتن دیدن پایین نمیاد باز تماس گرفتن بادکتر ،یهو گفتن دکتر داره میاد همین الان میری اتاق عمل منو میگی یهو استرسم شدید تر شد سریع پاهام رو با باند بستن من رو بردن اتاق عمل در اتاق عمل دکتر نگاه به صورتم کرد گفت اینه مریض گفتن بله گفت زود ببرید داخل دکتر ساعت یک اومد بخاطر اینکه وضع من ابن بود خب تواتاق عمل دکتر بیهوشی فشار روگرفت که بالا بود دکتر میگفت خودت که میدونی سزارین خود خواستع هست گفتم بله دکتر هم خیلی ترسیده بود همه دورسرم جمع شده بود هل هلولکی دکتر بیهوشی گفت بیحسی براش انجام میدم خب رفتم رو تخت نسشتم دیدم همش مرد میاد
مامان رایان مامان رایان ۲ ماهگی
بعد از انجام این کارها ساعت ده دیقه به ده از اتاق عمل اومدن دنبالم، فقط از شدت استرس دوییدم تو دستشویی 🤦‍♀️😂
بنده خدا آقاعه فهمید میترسم تو راه کلی باهام شوخی کرد که ترسم بریزه چون تاحالا نرفته بودم اتاق عمل خیلی ترس داشتم رسیدیم دم در اتاق عمل خانم دکترم از اشناهامون هستت اومد جلو در دنبالم گفت نترسی و این حرفا با شوهرمو مامانمو جاریم خدافظی کردم رفتم تو، من از قبل به دکترم گفته بودم میخوام بیهوش شم رفتیم تو اتاق عمل منو گزاشتن رو تخت عمل دکتر بیهوشی اومد گفت بیهوش کردنت اصلا کاری نداره ولی بنظر من بی حسی رو انتخاب کن کلی باهام حرف زد نزدیک ۱۰ دیقه داشت منو توجیه میکرد من گفتم میگن سر درد کمر درد میگیرم سرمو نباید تکون بدم گفت نه از همین الان سرتو تکون بده اصلا همچین چیزی نیس تو ریکاوری و بخش هم رفتی تکون بده هر چی شد با من، بعد گفتم من میترسم دستامو ببندین گفت اگه قول بدی تکون ندی کاری نداریم که من قبول کردم و حتی پمپ درد هم میخواستم که دکتر بیهوشی گفت نگیر رو بچه تاثیر میزاره خیالت راحت درد آنچنانی نداری با شیاف کنترل میشه