تجربه زایمان6
دوبار زد به کمر آمپول دفعه اول بی حس نشدم ویه انقباض شدید ودوباره آمپول زد من دراز کشیدم اماهنوز حس داشتم، داشتم بهشون میگفتم من حس دارم میفهمم انگشتام تکون میدادم میگفتن صبر کن، دکترم گفت تا خوب بی حس نشی شروع نمیکنم، گفت داروگیاهی یا عرقیات خوردی؟ گفتم نه گفت عرق کاسنی گفتم نه یه دفعه یادم اومد من 3روزه عرق بابونه به توصیه ماماهمراه خوردم، گفتم گفت همون باعث شدم بچه مدفوع کنه وکلا عرقیات خطرناکه، داشتیم حرف میزدیم که بک سوزش ودرد عجیب فهمیدم گفتم من هنوز بی حس نشدم میفهمم درد عجیبی داشتم تو همون حین دکتر بیهوشی اومدگفت دخترم یه دقیقه تحمل کن الان دوباره بهت دارو میدم جون بچت مهمتره، یه آمپول زد ومن گیج ومنگ فقط آدمارو میدیدم، یه لحظه دیدم اونطرف تواین باکس‌های نوزاد تو 5متریم حدودا یه نوزاد داره نگاهم میکنه گفتم بچه منه گفتن آره گفتم ببینم گفتن نه بعد ودیگه نفهمیدم فقط لرز ولرز ولرز ولرز

منی که 8 سانت شده بودم و رفتم سزارین چی بگم😭

عزیزم داستان زایمانتو خوندم خداروشکر که خدا به شما و فرزندت رحم کرده،خدا حفظش کنه واست،بنظرت من پیاده روی کنم؟زایمان دوممه،این شیاف گل مغربی رو تو هفته های نزدیک زایمانم بزارم یا کلا اینوارا رو نکنم بهتره؟

اخییی

وای چقدر سخت بهت گذشته 😔

من سر دو تا بچه هام از ترسم هیچ کاری نکردم حتی پیاده رویی هم نکردم من خیلی ترسوم

منم دکترم گفت هیچ عرقیجات نخور
پله بالا پایین نکن
خاکشیر و اینام اصلا نخور مخصوصا خاکشیر ک باعث مدفوع بچه تو شکم میشه

به نظرتون دمنوش ها هم همینجورین ؟ من گل گاو زبون خوردم چند بار شربت خاکشیر با گلاب و زعفرون هم‌خوردم

خداروشکر هیچ نوع عرقی نخوردم تاحالا بجز یکی دوبار عرق نعنا

عزیزم🥺