۱۴ پاسخ

کاش میشد تخم بذاریم😂

عه یکی منو توصیف کرد
فقط تاجایی ک میتونم بهش فکر نمیکنم
شبا موقع خواب یادم میاد و تد صبح بیدارم ازترس

انقد اون لحظه شیرینه و منتظری که فندوقتو ببینی که همه دردا رو فراموش می‌کنی
من با پای خودم رفتم اتاق عمل 😂با لباسهای گشاد بیمارستان با دوتا پرستار گفت بزار کمکت کنم بری بالای تخت گفتم نه خودم میرم 😂
با بیحسی اول بی حس نشدم
دوباره اومد زد
انگار اصلا درد نداشت همش منتظر بودم پسرمو‌ببینم یعنی لحظه شماری میکردم
قابل تحمله استرس نداشته باش

منک خیلی میترسم ولی ب مرحله ای رسیدم میگم فقط دنیابیاد ب هرروشی دیگ خسته شدم

خدا ب دادت برسه
اسمشم میاد تنم میلرزه

منم اینجوری بودم وقتی چشت بیوفتع ب بچه خود بخود همه چیزو فراموش میکنی.انشالله اینم ب خوبی میگذره

ولی یه زمانی میرسی میگی کاش زودتر زایمان کنم 😵‍💫😵‍💫

منم مثل شمام. 🥲

مث من یهویی تصمیمتو عوض کن طبیعی زایمان کن هر کدوم درد خاص خودشو دارن ولی الان ب نظرم طبیعی بهتره همون ک بچه میاد بیرون تمام دردت یادت می‌ره اینو من نمیگم همه میگن(البته من هنوز زایمان نکردم منتظر دردم)

دقیقا منم مثل توعم ولی به هفته های بالاتر که می‌رسی دل و جرعتت بیشتر میشه میگی بالاخره باید منم یجوری بچمو به دنیا بیارم
به صورت ماهش فکر می‌کنی همه چی فراموش میشه

توی اون لحظه اصلا دیگه درد برش و بخیه رو متوجه نمیشی

باور میکنی من همش میگم کاش هفته ۲۸ اینا بودم 🤣

طبیعی زایمان کن

خدا توانش رو میده نگران نباش انشاالله برات راحت باشه

سوال های مرتبط