۱۳ پاسخ

با خوابیدن😂

دقیقا تمام حسایی که من دارم از وقتی باردار شدم هیچکس خونمون نمیاد کسایی ک ۲۴ ساعت خونمون بود ن و همیشه باهم درحاا خوشگذرونی بودیم کلا منو کنار گذاشتن چون دیگه نمیتونم کارایی ک قبلا میکردم وانجام بدم بیشتر وقتا تنهام حس افسردگی دارم همش
ولی جدیدا سعی میکنم این فکرارو دور بریزم به این فکر کن ک تو به هیچکس جز بچهات و همسرت نیاز نداری تنها کسایی ک برات میمونن همین خانواده کوچیک خودته سعی کن با خانوادت شاد باشی و خوشگذرونی کنی سخته ولی بخاطر روحیه خودمونم ک شده باید کنار بیایم 😓

گوشه ی خونه یعنی چی عزیزم ، این حرفا چیه. چی بهتر از اینکه تو یه مامانی، قراره یه نی نی دسته گل داشته باشی با همه وجودت بهش عشق بورزی ازش مراقبت کنی، اون با تمام وجودش از تو تغذیه کنه جون بگیره رشد کنه ،و یه انسان تحویل جامعه بدی که ازش نسل های متوالی قراره ایجاد بشه، چی از این قشنگتر؟ من که لحظه شماری میکنم برا اون روزا

من الان خوبم بیشتر هم با خواندن قرآن و دعا حالم خوب میشه انشاالله خداکمک کنه بعداززایمان هم خوب باشم افسردگی نگیرم

همش خوابم اصلا نمیخوام بیدار شم یا خواب دراز کشیدم کارم همینه

منم این حسو دارم همش میگم جز خدا کسیو ندارم همه ولم کردن منم بچع دومم هست کارم شده گریع کردن

من کارم کشیده ب اعصاب روان و دارو گفت بهترم نشدی تا ده دوز بعد بستری میشی روحیه ام داغوووون

من اوایل اینطوری بودم. دوست نداشتم کسی بیاد و منم جایی نرم. خیلی روحیم داغون بود شرایطمم طوریه که همیشه تنهام.ولی الان رد شدم ازین مرحله. کار خاصی نکردم. خود بخود خوب شدم.

منم دقییییقا همین حس رو دارم
امروز با بغض و گریه از خواب بیدار شدم
و کلی به خواهرم پیام دادم گلایع کردم ازشون که چقد ازم فاصله گرفتن
اونا همش دور هم جمع میشن یا جایی میرن یادی از من نمیکنن
منم شوهرم بخاطر شرایط کاریش زیاد نمیتونه ببرتم بیرون
از بس همش خونه ام حالم بیشتر بده و افسرده شدم
به حدی پیش رفتم که گفتم عمرا دیگه آدم دلسوز سابق نمیشم دیگه ناراحتی هیچکس ناراحتم نمیکنه
از همشون بریدم
چون تو شرایط سختی که لازم داشتم هیچ‌کس نبود جز همسرم

من مخصوصا اوایل بارداری خیلی حالم بد بود حس میکردم هیچکس دوستم نداره درحالی که خانوادم و شوهرم واقعا از هیچ تلاشی دریغ نمیکردن دیگه کم کم گفتم به خودم این کاراشونو ببین چرا فکرای الکی میکنی و خوبی های بقیه رو نمیبینی که چقدر برات تلاش میکنن و بهتر شدم

این حسا طبیعیه ولی مطمئن باش برطرف میشه ولی انقدر خودتو نباز اولا مادری بهترین شغل دنیاس چون ارباب رجوع ت پاکترین موجودات دنیان و تو عاشق شونی
دوما بچه ها تو برمی داری میری پارک میبری کلاس میبری باشگاه و رستوران ...
اینا خیلی قشنگه
نگران فاصله گرفتن بقیه نباش این قانون کائنات هر کی تو فرکانس تو نباشه ازت دور میشه در عوض دوستان جدید هم فرکانس خودت پیدا میکنی مطمئن باش

من فکر اینکه دیگه تا چند سال زندگیم خیلی محدوده اذیتم میکنه ولی خب خودمو با سریالای مختلف و دیدن دوستام سرگرم کردم که فکرای چرت به ذهنم نیاد.

من همچین حسی ندارم
ولی همش چیزای منفی میاد تو ذهنم گریه میکنم
فکرای مثبتم میاداا تو ذهنم ولی بازم گریه میکنم🫤🫤🫤

سوال های مرتبط