پارسال همین موقع ها بود که استراحت مطلق شدم چون دختری دلش میخواست زودتر بدنیا بیاد🥹
چرا هرچی نزدیک تولدش میشم بغضی تر میشم ؟🥲
همش یاد پارسال میکنم
اون چشم انتظاری شیرین برای دیدنش بوییدنش اصلا وصف نشدنیه با تمام اون دردا و حاملگی وحشتناک بازم با هر لگدش دلم قنج میرفت و به پهنای صورت لبخند میزدم درصورتی که دردم میمود داشتم قربون صدقش میرفتم 🥹
وای عجب دورانی بود
و همینطور دلم ضعف میره برای اون لحظه هایی که میچسبید بهم با اون دهن کوچولوش شیر میخورد از سینم😩😭 ( هرچند که موقع شیرخوردنش از درد به پهنای صورت اشک میریختم . تمااااام وجودم تیر میکشید وقتی شیر میدادم نمیدونم چرا ) ولی دلم برای اون نفس نفس زدن و قورت دادن شیرش تنگ شده 😖
کاش ادم میتونست برگرده عقب
من به عنوان مامان اولی که سالهاست حتی دوروبرشم یه بچه کوچیک ندیده واقعا خیلی کارارو نمیدونستم و خیلی خریدای اشتباه کردم دلم میخواست برمیگشتم عقب همه کارا ورفتارارو ردیف میکردم😁
واقعا کاش میشد 🫠
امشب به همسرم میگفتم واقعا هیچجوره من توان بچه دوم ندارم فکر کن بچه هرچی بزرگتر میشه انرژی بیشتری از ادم میخواد اونوقت تازه یکی دیگه بیاد که ادم جون پاشدن از جاشو نداشته باشه اون بچه اول طفل معصوم خیلی لطمه میخوره 🥲
نمیدونم واقعا بچه دوم خوبه یا نه حالا بماند...😒
همین الان بعضی روزا و شبا از شدت خستگی اشک میریزم خدا بداد کسایی برسه که دوقلو دارن یا اصلا دوتا بچه دارن واقعا وحشتناکه
کاش از دوران حاملگی بیشتر لذت میبردم از اون ارامش و ریلکسی ...🫠🥴

۹ پاسخ

من که بچه هام شیر به شیرن،یکی پارسال زایمان کردم یکی هم شهریور امسال زایمانمه به معنای تمام دارم میگم غلط کردم

منم دلم برا وقتی که پسرم تازه به دنیا اومده بود خیلی تنگ شده ولی نمیخام برگردم عقب چون اونموقع از لحاظ روحی و جسمی خیلی حالم بد بود کاش آدم حالش خوب میبود و از اون لحظات لذت میبرد

منم میگم بچه دوم ولی توان ندارم تو اولی موندم
من از وقتی باردار شدم انگار یکی دیگه شدم
هیچوقت فکر نمیکردم همه چیزمو بزارم برای یه تیکه از وجودم هیچوقت فکر نمیکردم بچه دار بشم مادر بشم
خداراشکر که منو لایق مادر شدن دونستی

مادر بودن خیلی سخته
طفلی مادرامون🥺

منم خیلی دوران زایمان و بارداریم رو مرور میکنم ،تکرار نشدنیه به نظرم🥹
من دوتا بچه دارم ، یه پسر ۳ ساله ، یه دختر یکساله
تجربه ای که داشتم میگه که آدمیزاد به شدت آستانه تحمل انعطاف پذیری داره ،و با توجه به شرایط تحملش بیشتر میشه، توانش بیشتر میشه
من خیلی نگران وضعیت بچه اولم بود چون خیلی یهویی باردار شدم، ولی خب چون خودمو آماده کرده بودم برای سختیهاش ، همه چیز راحت تر از تصوراتم بود
الانم راضی ام از اینکه دوتاان ، پسرمم هم راضیه

واقعا من اگه میدونستم اینقد بدو بدو دارم همش میخوابیدم اون موقع🤣
همین دیشب خود منم به پهنای صورت از خستگی و عذاب وجدان اینکه مادر خوبی نیستم گریه کردم🫠💔
امروز بازم یکم راضی ترم😅

ای جانم😅
واقعا همینطوره

به همه این نوشته و دلتنگی های قشنگی که نوشتی یه افسردگی بعد از زایمان رو هم اضافه کن.

تنت سلامت عزیزم واقعا بچه دوم سخته اصلا فکر کردنشم سخته منم فکر میکنم اوناییکه شیر ب شیر دارن چیکار میکننن واقعا سخته

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱۴ ماهگی
دلم برای حاملگیم تنگ شده 🤐🤢🤦🏻‍♀️
من بشدت حاملگی سختی داشتم همش حالت تهوع انواع و اقسام مریضیا رو هم گرفتم 1ماه اخرم استراحت مطلق شدم و همه اینا تنها تو شهر غریب بودم کسی نبود یک لیوان اب دستم بده 🤧 ( استراحت مطلق شدم مامانم خونه زندگیشو ول کرد یک ماه اومد موند پیشم ولی قبل از اون و بعد از اون کسی نبود )
ولی الان هرچی نزدیک تولد دخترکم میشم بیشتر دلتنگ پارسال میشم
روزایی پر از استرس شیرین
اون کاراته بازیاش تو دلم
اون استرس وزنش 😖🤦🏻‍♀️ (دکتر میگفت وزن بچه بشدت کمه😖 خب بذار بدنیا میاد وزن میگیره دیگه . اصلا قراره به این دنیا بیاد که رشد کنه حالا چه دو کیلو بدنیا بیاد چه ۵ کیلو چه فرقی میکنه؟🙄)
یه شبایی بود اینقدر تو دلم وول میخورد نمیتونستم بخوابم از شدت بی خوابی و درد گریه میکردم 😒
وای نگم از عفونت ارداری که از اول تا اخرشم داشتم و اون تندتند دسشویی رفتنا 😖
برنج نون مرغ ماکارونی ویار داشتم نمیتونستم بخورم و شیرینی جات (بخاطر دیابت بارداری 😖)
فقط خیار میخوردم 🫠
بعد با تمام این تفاسیر باز دلم واسه حاملگیم تنگ شده 🥴 چقدر عجیبه 🤦🏻‍♀️
کسی مثل من هست؟ واسه چی اینجوری شدم؟
درواقع دلم قنج میره واسه اون استرس روزای اخر که لحظه شماری میکردیم به روز عمل برسیم و اون روز اتاق عمل که فوق العاده حس رویایی و عجیبی داشت 😍
هنوزم که هنوزه ویدیو اتاق عملو میبینم بغض میکنم 🥺 خیلی حس خوبی بود 🥺
من حتی دلم برای بیمارستانمم تنگ شده چون عمل خیلی خوبی داشتم 🤣
ولی اصلا نمیتونم به بچه دوم فکر کنم . همینم بزور نگه میدارم تازه خیلی روزا کم میارم چه برسه به دوتا 😑
_ عکس دو روز قبل عملم هست 🥴
اصلا شکم نداشتم بزور دستمو گذاشتم که بگم جوجه دارم🤣