۱۴ پاسخ

منم خیلی وقتا دلم برای مجردی و اتاقم و ارامشی که داشتم تنگ میشه با اینکه الانم زندگی خوبی دارم فک کنم طبیعی باشه❤️‍🩹

چند سالتونه؟ یه دوره س میگذره و تموم میشه از دو سالگی اگه بچه معمولی باشه از بابت اذیت کردن، خیلی بهتر میشه و سه دیگه کلی راحت میشی. کمک داشته باشی بهتر میتونی ب خودت برسی،مامانت نزدیکت نیس؟

من اگه ب عقب برگردم هیچوقت ازدواج نمیکنم البته خدا رو بابت وجود دخترم شاکرم ولی کاش میشد بدون ازدواج بچه دار شد

عزیزم 🥲
قوی باش
دیگه به هر حال سختی ها زیادن
من که دیگه از همه بیشتر
یه جورایی هر چی زحمت میکشم انگار بی فایده س
منی ک هیچ سختی نداشتم خونه پدرم الان ی سری اتفاقات واسم افتاده 🥲

بخداااا منم همینم 😮‍💨دارم نابود میشم بس که به من‌وصله هیچییییی غذام‌نمیخورهههه دائمممم داره گریه میکنه بچم از گرسنگی و‌واقعاااا خستم از این وضعیت🥲
به خانوادمم‌نزدیکم اماااا اونام زندگی خودشون دارن تا می درگیر من‌باشن😕

منم خونه بابام هیشکار نمیکردم الان دارم تاوانشو پس میدم خخخخخ

مننم 🥺

اخی عزیزم خداروشکر حال خوبی داشتی ک دلت تنگ میشه خاطره ی خوبی داری
من هیچوقت دلم تنگ نمیشه

منم حسزت اون زندکی و اون روزا تو خونه پدری میخورم. چیزی که دیکه نمیشه برکشت و دختر مجرد خام اون خونه بود

دقیقا،میگن تا دوساله بعد راحتی🥲 ما تا این دوسال بگذره پیر شدیم

چیزایی که گفتی همش قشنگ بود همین که حال خونه پدریت خوب بوده شوهرت خوبه و بچه آت از شیر خودت میخوره،این خستگیا هم برای همه هست خداروشکر کن یه طوری دیگه نگاه کن

منم دلم اون روزا میخوادخوته بابا یه جیز دیگه اس آبجی اتفاقا دیروز به همسرم میگفت دوران مجردی یه چیز دیگه بود خونه مامان بزرگ میموندم با دختر عمو عمه می‌گفتیم میخندیدیم ولی الان تو شهر غریب تک وتنها همسرم صبح میره وشب میاد

حالا من مدرسه هم میرم شب باید ناهار درست کن صبحانه دخترمم آماده کنم
اوووف خیلی کار دارم همیشه

عزیزم نباید اینقدر تند تند پریود بشی حتما برو دکتر ازمایش و چکاپ بده پریودی تند تند کم خونی شدید میاره وضعف جسمانی به خودت برس پیگیر باش عفونتی چیزی نداشته باشی

سوال های مرتبط

مامان محمدآیهان مامان محمدآیهان ۱۵ ماهگی
خانما .دوماه قبل از زایمانم پدرشوهرم فوت کرد 💔من حال روحی درستی نداشتم بعد فوتش مسمومیت بارداری گرفتم‌و سزارین شدم و…توی اون مدت شاید سه ماه ۶۰درصد موهای شوهرم سفید شد 💔شوهرم ۲۷سالشه هنوز…آیهان سینه نمیگرفت بعد از دوهفته گرفت به سختی ولی سه ساعت زیر سینه بود همش گریه می‌کرد گشنش بود مجبور بودم شیرخشکش بدم که کلا شیرخشکی شد …چقدر حرف بارم کردن چقدر تیکه انداختن بهم که تو برای اینکه هیکلت بهم نریزه شیر ندادی و….هزاران حرف دیگه از بس بهم چرت و پرت گفتن بعضی وقتا فکری میشم میرم تو خودم میگم شاید واقعا من کم کاری کردم من مادری نکردم من صبر نکردم و…….نمیدونم چرا امروز یکی گفت بهشت زیر ما مادراس تو‌دلم گفتم منی که شیر خودمم ندادم هم مادر حساب میشم ؟از ظهری حالم گرفتس خیلی گریه می‌کنم کاش اونقدری شیر داشتم که بچم نیاز به شیرخشک نداشت 💔💔💔💔هنوز سینم و وقتی فشار میدم یکم شیر میاد ازش چقدر گریه می‌کنم چقدر دلم میشکنه ولی هیچکاری نمیتونم بکنم😭😭😭😭😭