۱۱ پاسخ

منم دوتا میخام یکیشون که شکرخدا دارم یکی دیگم دلم دختر میخاد اگه بده خدا که سالمشو بده خداروشکر اگه هم نداد و پسر شد بازم سالم باشه و خداروشکر 🤲😍 به هرحال دوتا خوبه ولی من سه تا پسر میخاستم یه دختر ولی شوهرم می‌خنده میگه چه خبره کی میخواد خرجشونو بده میگم خدا نگام می‌کنه 😂😂😂🤷🤷😁😁فاصله سنیشون به من باشه امروز حامله میشم ولی اینا میگن دوسالش شد بیار والا من دوستدارم فاصله نداشته باشند با اینکه حاملگیم پر از چالش و درد و هماتوم بود خونریزی رحمی داشتم ولی خدایا شکرت برام نگهش داشت خدا ولی بازم دلم میخواد آدمیزاد نباید تنها باشه باید یکی همدم داشته باشه حالا چه زن و شوهر چه خواهر و برادر و چه دو جنسیت یکجور باید همدم داشته باشه به نظرم تک فقط اون بالایی هستش

خدارو هزار مرتبه شکر میکنم ۴ تا دارم ۲ تا دختر ۲ تا هم پسر واقعا با وجودشون عشق میکنم اگر توانش و داشتم و دکتر اجازه می‌داد حتما باز هم میاوردم چون واقعا هر بچه ای ی عشق و آرامش خاصی به زندگی میده
در ضمن اصلا فکر نکنید بچه هام خیلی آروم بودن که اذیت نشدم باز دوست دارم نه اصلا بقدری اذیت می‌کنند و خوابشون کمه که مامانم همیشه میگه بچه های تو خیلی بدن و اصلا سر ۲ تا آخری برای زایمانم نیومد پیشم گفت من اصلا توان نگهداریشون و ندارم

دوتا بچه دارم سر اولی اذیت نشدم ولی سلین با خواب کم منو نمود

من دیگه بچه نمیارم

دو تا دارم برا هفتاد هفت پشتم بسه تماااام

به نام خدا
اگه به خاطر زایمان وحشتناک و ۶ماه اول بچه داری ک ادم نموده میشه نبود همین الان شوهر رو بیدار میکردم و اقدام میکردم😂😂😂

شما حوصلت سررفته من میترسم خوابم نمیبره🥴
دوتا بچه دارم بافاصله چهارسالونیم همین دوتا برام کافیه خداحفظشون کنه شرایط مملکت بدشده گرونیه دیگه نمیشه اورد وگرنه دوس داشتم یه دختردیگه بیارم

یه دونه دارم برا هفت پشتمم بسته😂

من ۲۵ سالمه یه دونه دارم از شوهرم باشه میگه چهارتا ولی من اگر بیارم یکی دیگ وقتی دخترم چهار ساله شد

سلام ماشاءالله ماشاءالله ۴تا دارم الله حفظشون کنه بسمه...۱دختر۳پسر دارم

ومن و پسرم ک تاالان بیداربودش😐داغونم داغون😩

سوال های مرتبط

مامان دنیز👼🏻 مامان دنیز👼🏻 ۱۵ ماهگی
سلام خوبین ! مامانهای منطقی که عدالت رو رعایت میکنید بیایید به من بگید خواهر شوهر حق داره قاطعانه برای بچه تصمیم بگیره ؟ که داداش جونشم رو حرفش حرف نزنه ؟
اقا من زاییدم ۹ ماه حاملگی ، درد زایمان ، بخیه ، شب بیداری ، ۲۴ ساعتی مریض شدن دنیز .... همش پای من بوده بدون هیچ کمکی تک و تنها مثل سگ مادر بچمو به دندون کشیدم وظیفم بوده .
این خانواده پیداشون نبود وقتی من از خواب بیدار میشدم با درد بخیه
نهار نداشتم گشنم بود بچم پی پی کرده بود جون نداشتم عوضش کنم یا تو خیلی شرایط دیگه .... حالا اومدن واسه من شاخ شدن ...
تو تاپیک قلبم گفتم خواهر شوهرم چقدر بیشعوره هی میگه دنیز واسه ماست .
حالا با تمام اینا من دلم نمیخواد الان گوش بچمو سوراخ کنم
هزار تا دلیل دارم مادرشم به خودم مربوطه
این بی پدر اومده وسط که من میخوام الا و بلا گوش دنیز دخترمو سوراخ کنم .
بابای دنیزم انداختن به جون من . شوهرم خیلی مخالف بود ولی حالا چون اونا میگن گیر داده باید گوششو سوراخ کنیم گوشواره ای که مادرم داده گوشش کنم ....!
یعنی چی ؟
پس من اینجا چیم ؟ سگ دره خونه ی پدرشم که منو ادم حساب نمیکنه ؟
این سری ابرو شرف احترام و میخوام بذارم کنار گوه بزنم به همشون
خستم کردن چرا شعور ندارن برای بچه ی کسی تصمیم نگیرن ؟