۶ پاسخ

سزارین کردی یا طبیعی؟

چرا ازشون شکایت نکردی

وقت معاینه هم درد بوجود میاد

مشکلت چیه عزیزم

سونو رفتی؟

عزیزم چرا واسه چکاپ میری بیمارستان؟

سوال های مرتبط

مامان سلین مامان سلین ۵ ماهگی
پارت ۷
بچه ی من لجباز بود با تموم‌ورزشای سخت‌‌بالا مونده بود تموم اذیتای من به خاطر این بود بچه بیاد تو لگن
یعنی اگ تو‌لگن از قبل بود اینقدر اذیت نمیشدم‌سر ورزشا
شاید راحت تر بود برام
من شد ساعت ۹ صبح مدام معاینه میشدم و شد ساعت ۱۰ صبح
دیگ توان زور زدنم نداشتم
تو تخت پاهامو میوردم تو شکمم سرمو‌میدادم بالا با تموم وجود زور‌میزدم
بچم‌هی یکم میومد پایین باز میزفت بالا
من یکساعت شاید پیشتر درگیر‌‌‌‌بودم‌‌هی زور میزدم
البته زور زدنم خیلی سخت بود نفس کم میومد
هی تا میخواستم نفس بکشم معاینه میشدم که اصلا نمیذاشتن یک نفس بکشم یکم جون بگیرم‌حداقل
دیگ زورای آخر برش دادن منو کهه اینقدر اون موقع درداری که متوجه نمیشی من که اصلا نفهمیدم
من ساعت ۱۰ و پنچ دقیقه زایمان کردم
وقتی بچمو دادن بغلم همه میگن وای چه حس خوبیه
من اونقدر اون شب درد کشیدم اینقدر دردام زیاد بود که از بچه خودم بدم میومد یعنی وقتی دادن بغلم هیچ حسی نداشتم بهش
فقط‌فقط‌برای اون همه درد که کشیدم
من یعنی اینقدر درد داشتم میفرستم سرویس میومدم از حال میرفتم میفتادم هیچکس منو بلند نمیکردم‌من خودم سرم بدست بلند میشدم
یا ورزش میکردم سرمو‌میکوبدیم به در
اینقدر کوبیده بودم که دماغم باد کزده بود
سرنک‌تو دستم پر خون شده بود
زایمان دردناک من تموم شد و با چند تا سرفه جفتم‌در آمد
بعد اون خواستن بخیه بزنن که دیدن اوضاع خیلی خرابه
من زیادی پاره شده بودم اینقدر زیاد که چندتا دکتر آمدن منو‌دیدن گفتن نه اینجا نمیشه بخیه زد بره اتاق عمل سریع😭🥺
مامان کوچولو مامان کوچولو ۶ ماهگی
پارت سوم زایمان


بابونه رو خوردم و رفتم بیمارستان که معاینه کردن و گفتن به زور ۱ سانتی😑بااون همه درد ۱ سانت اخه؟
به ماماهمراهم گفتم و گفت خانم دکتر میگه برو سونو ببینیم چخبره وضعیت بچه چجوریه
تو ترافیک و هوای گرم و دردای شدید رفتم سونو و فقط به خودم میپیچیدم از درد که دکتر به منشی گفت بهم یه قند بدن سونو خوب بود و بچه تو لگن بود
رفتم سمت مطب دکترم که گفت بیا معاینت کنم معاینه که کرد گفت وای تو ۵ سانتی🫠
باهم راه افتادیم سمت بیمارستان و وقتی رسیدیم دکترم به اون مامایی که منو معاینه کرد گف این ۵سانته چجوری معاینه کردی
سریع لباسامو در اوردم و رفتم تو وان و اب گرم ارومم میکرد حدود یه ربع تو وان بودم که گفتن بیا معاینه که گفتن ۸سانتم
و همه پرستارا و کسایی که کنارم بودن تعجب کرده بودن شکم اول اینهمه زود دارم پیشرفت میکنم
همسرمم امد کنارم که دستمو گرفته بود و باهام هی حرف میزد و دلگرمی میداد
سریع فول شدم و گفتن وقت زوره…

ادامه تایپیک بعد