۶ پاسخ

اون بچه وقتی بدنیا اومد یه لوح سفید بوده بر اساس غریزه و رشد طبیعی بدنش یکسری رفتار داره جیغ زدن کتک زدن لجبازی کردن اما بدنیست چجور برخورد کنه ما چی بهشون یادمیدیم داد زدن کتک زدن بدتر لج کردن بعد انتظار داریم بچه خوب رفتار کنه

نباید لج کنید من وقتی یه حرفی میزنه پسرم حواسشو پرت میکنم یا یه کلمه دیگه میگم مثلا میگه عهه راستی بیا باهم بازی کنیم یا رنگ آمیزی کنیم یادش میره دیگه نمیگه

بچه های این دوره زمونه این مدلی شدن بخدااا
پسرمنم همینجوری با این زیاد دعواش نمیکنم،نمیزنمش،فک کنمم بخاطرسنشون

خوابش میاد یکم ارومش کن ببین میتونی یجوریی بخوابونیش.همه اخلاقای بدشون تایم بیخوابیاشون رخ میده😬

پسرم از باباش یاد میگیره خیلی بد دهنه شوهرم

بچه منم خونه مامانم میریم اینطوریه ترجیح میدم خونه باشم

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌مامانا یادتونه یه سری راجب به اینکه حرف زدن بچه ها رو باید جدی گرفت در کنادراون دقت و تمرکزشون رو یه بار اینجا تاپیک گذاشتم که دوستم بچه هاش می خواستن برن کلاس اول سنجش قبول نشدن ارجاع دادن به مدرسه ی استثنائی چون درست حرف نمی زدن یه عده اومدن به من گفتن چرا استرس میدی چرا الکی میگی آخه خواهر من مگه من مرض دارم الکی بگم وقتی میگم حرف زدن بچتو جدی بگیر والا بلا تو سنجش با مشکل بر می خورن درست حرف زدن بچه ها خیلی براشون مهمه خیلی هم سخت گیرن به خدا بی دلیل و پدرک حرف نمی زنم خودمم تمام سعیمو دارم‌می کنم برا بچه ها که تا سال دیگه که بعد از پیش ۲ قراره سنجش بدن با مشکل مواجه نشن تازه دوست من بچه هاش پیش ۲ هستن این سنجش رو گرفتن برای سال دیگشون میگفت اجازه هم نمیدادن هیچ‌مادری پیش بچش باشه می گفت کلی استرس کشیدم😥من خودمم‌کلی واسه بچه هام‌نگرانم چون بچه های منم هنوز حرف زدنشون خوب خوب نشده با اینکه ۶ ماهه دارن گفتار درمانی البته بهتر شدنا ولی هنوز نیاز به درمان دارن توروخدا اگه بچه هاتون نیاز به گفتار درمانی دارن حتما اقدام کنید به خصوص اونا که بچه هاشون مثل بچه های من نیمه اولی ان خدایی نکرده ارجاع بدن به مدرسه ی استثنایی هیچ راه برگشتی نداره ها حالا از من گفتن بودوظیفه دونستم به بقیه مادرا اطلاع بدم این مدرکش من از خودم نمیگم
مامان هانا ✨ مامان هانا ✨ ۴ سالگی
پست موقت
بگید که تواین زمینه تنها نیستم😫😫این روزا عجیییییب احساس درموندگی میکنم تو تربیت هانا،یعنی این ینفر منو خل کرده بخدا،قشنگ احساس میکنم افسرده شدم،عصبی شدم بی دلیل حتی گریه میکنم از بس که مغذم پُر!
انقدررررر لجباز شده
بی ادب شده ( جایی بریم انقدررر حیغ میزنه بهونه میگیره اصن یه وضعی)
واقعا دلم نمیخاد باهاش جایی برم،خستم خیلییی خیلی خسته
دیگه نمیدونم رفتار درست با این بچه چیه،به خودم میگم خاک تو سرت که نتونستی یه بچه رو درست تربیت کنی،دوروز دیگه سوارته!

صبحا ۷ شایدم زودتر بیداره،تا حدود ۹باهم بازی میکنیم نقاشی میکشیم بعد صبحونه،تا ظهر من به کارای خونه میرسم این وسطا باز بازی مبکنیما
خلاصه مشغولیم،دوچرخه بازی میبرمش،هر روز باهم میریم قدم میزنیم
و و و.... میخام بگم وقت میزارم براش اینجور نیست که وقت نزارم و بهونه گیر شده باشه
چیکار کنم واقعا خدایی دیگه اعصابم نمیکشه
مثلا صبح رفتیم خونه بابام انقدر بیخودی حیغ زد لحبازی کرد بهونه گرفت سر درد گرفتم،نه اونجا همه جا همینه