۵ پاسخ

همدردیم منم دخترم خیلی اذیت میکنه ینی بجایی میرسونه که میزنمش خیلی خودمو کنترل میکنه ولی نمیشه همش داداششو میزنه بهونه الکی جیغ گریه واسه هرچی

نمیدونم خودم دوتا بچه داشته باشم چجوری میشم.پس نصیحتت نمیکنم...فقط میگم مامانای ما چجوری اینهمه بچه بزرگ کردن تازه کشاورزیم داشتن مامانمم..تعجب میکنم چ زور و قوت داشتن خداشاهده

خیلی سخته...منم دقیقا تو این شرایطم🥹

منم خیلی‌ از این اذیت میشم که پسرم دخترمو میزنه یا دندون میگیره یا موهاشو می‌کشه هر چی ام بهش میگم ناز کن فایده نداره تازه بدتر میکنه

سلول سلول بدنم درکت میکنه
یک هفته هست دخترم بیمارستان بستری بود تا خوب شد خودم کرونا گرفتم اصلا استراحت نتونستم پسرم اسهال استفراغ گرفت
شوهرمم باهام قهره
اینقدی کم اوردم به طلاق یا خودکشی فکر میکنم
الانم جلو دخترم خودمو زدم اینقدی ترسیده که گریش بند نمیاد

سوال های مرتبط

مامان قندعسل مامان قندعسل ۱ سالگی
مامانا کیا بیدارین ؟
من شبا این موقع ها که میشه خیلی خودم خودمو سرزنش میکنم ک میتونستی مادر بهتری باشی میتونستی غذای بهتری ب بچت بدی میتونستی بیشتر باهاش باری کنی میتونستی نذاری تلویزژون و مدبایل ببینه و ....
ولی فردا ک میشه واقعا تو طول روز یه جور دیگه پیش میره همه چی از نشستن دائم پیش بچم واقعا دیگه بعد یه تایمی خسته میشم ازینکه هر ردز با یه سری اسباب باری تکراری بازی کنم خسته میشم وقتی بی حوصلگی دخترمو و نق ها پ بهونه ها و جیغ هاشو میبنم تلویزیونو روشن میکنم خودشم میره موبایلو میاره جیغ جیغ ک برام موبایل بذار غذاهم دستپختم ازین بهتر نمیشه 😓
صبونه هام من فقط تخم مرغ ب روش های مختلف میدم چیزی دیگه مثه فرنی اینا نمیخوره
اما عذاب وجدان ولم نمیکنه همش قیافه کسل دخترم ک بغضی تایما تو خونه ب شگم میخوابه رو زنین از سر اینکه حوصلش سر رفته جلو جشمه کسیم ندارم بچم خیلی تنهاس تمام اینا خیلی ب مغزم فشار میاره
با دوستم مشورت کردم میگفت زندکیو اسون بکیر هیچی نمیشه تلویزیون ببینه موبایل ببینه از بچه داری لذت ببر اما این فکرا هر شب مثه خوره افتاده ب جونم