سلام خانم ها من هفته پیش شنبه سزارین شدم از ریکاوری که میخواستم برم بخش دستهایم دونه زد تا فردا خیلی بیشتر شد و خارش داشت بهم آمپول زدن و حس کردم بهتر شدم و گفتن مرخصی اما بدتر از قبل شد، خواستم ببینم کسی از شماها با همچین چیزی روبرو شدید؟

تصویر
۵ پاسخ

حساسیت ب دارو بی حسی یا بیهوشی داشتی

احتمالا اثرات بيهوشيه من گردن درد گرفتم

من بعد از سزارین قسمت هایی از بدنم همین شکلی شد رفتم دکتر امپول و پماد داد خوب شدم

احتمالا به داروی بی حسی آلرژی داشتی

من گلم تازه خارش داره

مقالات مرتبط

بعد از سزارین
بعد از سزارین چه کارهایی باید انجام دهیم | مراقبت های بعد...
تناسب اندام پس از سزارین
تناسب اندام پس از سزارین با روش‌‌های موثر

سوال های مرتبط

مامان فراز مامان فراز ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین ۵

تموم که شد دوتا اقا اومدن با یک تخت
یک پارچه بزرگ زیرم پهن بود از اون گرفتن بلندم کردن و گذاشتن روی تخت دیگه و بردنم ریکاوری
اونجا حدودا یکساعت نگهم داشتن توی این مدت که ریکاوری بودم لرز شدید گرفتم که اصلا قابل کنترل نبود و کل بدنم میلرزید و با پتو انداختنم رفع نشد و دکتر برام دارو زد بعد دارو لرزم بهتر شد اما باز حالت تهوع شدید گرفتم و دوباره دارو برای تهوع بهم زدن و بهتر شدم توی این مدتی که ریکاوری بودم دوبار اومدن شکممو فشار دادم اما من بیحس بودم و هیچی نفهمیدم
بعد از یکساعت بردنم بخش
تختمو جا ب جا کردن و یه خانمی اومد چندتا پوشک گذاشت زیرم و لباسمو عوض کرد اما من همچنان بی حس بودم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان پسر طلايي🤍روهام مامان پسر طلايي🤍روهام ۲ ماهگی
سلام بچه ها من ديروز سزارين كردم و از امروز دچاره گردن و كتف درد شديد شدم بيهوشيمم از كمر بود نفسم يعني بند مياد از درد خواستم ببينم كسي هست اينحوري؟
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان محمد مهدی مامان محمد مهدی ۷ ماهگی
سلام خانم ها منم زایمان کردم خداراشکر
ظهر توخونه کیسه ابم سوراخ شد آمدم بیمارستان ببینم واقعا سوراخه یانه معاینه کردن گفتن سوراخه دیگه بستری کردن و از ساعت هشت که بستری شدم تا ساعت سه و رب نصفه شب درد کشیدم و آمپول فشار زدن و دردام زیاد شد خیلی زیاد
ماما همراهم مدام باهام ورزش میکرد و میبرد زیر آب داغ اسکات میزدم تا اینکه دیگه فول شدم و سه و رب بدنیا آمد پسرم
ولی خواهرها از من به شما نصیحت اصلا نمیخوام مامان های گل و بترسونم نه لال بشم اگه قصدم اینه ولی تا جایی که شد سزارین بیارین من مردم و زنده شدم البته شاید بدن با بدن متفاوت باشه اما من که مردم
مشاهده ۲۰ پاسخ دیگر
مامان نینجی مامان نینجی ۱ ماهگی
مامانا من ۵ روز پیش سزارین کردم، طوری شد که هم بی حس کردن هم بیهوش شدم
الان از روز عمل معده درد شدید میگیرم میزنه به کمرم و امروزم بیشتر شده با تهوع
کسی بوده این عوارض رو داشته باشه؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان (😘چال گونه😘) مامان (😘چال گونه😘) ۷ ماهگی
تجربه زایمان

ساعت هفت صبح از خونه حرکت کردیم هشت بیمارستان بودیم رفتیم پذیرش چون روز تعطیل بود رفتیم تریاژ اونجا نامه سزازینمو دادم پذیرش شدم گفتن باید آزمایش بدی جوابش بیاد بعد بری اتاق عمل آزمایش دادم تا جوابش اومد ساعت یازده و نیم شد رفتم اتاق عمل بهم بی حسی زدن یکم طول کشید بی حس شدم بعد شروع کردن موقع فشار شکم یکم درد داشتم اذیت شدم بید گل پسرمو دیدم 🥰🥰😍😍بعدم شروع کردن بخیه زدن بعدم رفتم ریکاوری یکم بعدم رفتم بخش ک ساعت نزدیک دو بعد از ظهر شده بود راستی اینم بگم سوند رو قبل بی حسی زدن ک خیلی اذیت شدم اومدم بخش دردام خیلی زود شروع شد حتی قبل ازبین رفتن بی حسی شیاف دیکلوفناک استفاده کردم بهتر شوم روز اول خیلی اذیت شدم ۱۲ ساعت بعد عمل سوند رو در آوردن ک خیلی درد داشت ولی بعدش راحت شدم پاشدم راه رفتم خیلی بهتر شدم شروع کردم ب خوردن کم کم بهتر شدم ولی بعدش سردرد گرفتم الان ۴۸ ساعته تقریبا زایمان کردم دارم مرخص میشم برم خونه با گل پسرم خیلی خوشحالم امید وارم همتون ب موقع وصحیح سالم زایمان کنید سعی کردم کامل باشه اگه سوالی داشتید در خدمتم
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان فاطمه و حلما مامان فاطمه و حلما ۷ ماهگی
سلام منم زایمان کردم سه شنبه سزارین شدم قسمت همه منتظرا فقط سوند اذیت داشت برام اولش که وصل کرد یه ربع سوزش داشتم رفتم اتاق عمل میترسیدم داشتم میلرزیدم بهم گفتن برو رو تخت بشین نشستم اومدن امپول بی‌حسی رو زدن درد نداشت خیلی مثل امپولای معمولی که میزنیم بود دردش بعد سریع دراز کشیدم سردم بود رومو پر از از پارچه کردن و یه پرده زدن اولش احساس نفس تنگی داشتم نمیتونستم نفس بکشم ولی فقط دوسه دقیقه ی اول که بهم گفتن الان خوب میشی چند بارم آروم عق زدم ولی چیزی بالا نیاوردم پرستار گفت الان خوب میشی که واقعانم بهتر شدم پنج دقیقه نشد که بچه رو نشون دادن واقعا از سرعت عملشون تعجب کردم بهم نشون دادن بچه رو بعد پرستار گفت بهت امپول میزنم کمی بخوابی دیگه چیزی نفهمیدم یه دفعه دیدم دارن انتقال میدن ریکاوری کمی ام اونجا موندم بعد رفتم بخش اولش خوب بودم بی حسی که رفت دردا شروع شد درد داشتم دیگه باید تحمل میکردم چند بارم شیاف زدن بهم بعد گفتن راه برو درد داشت اما قابل تحمل بود راه که رفتم کم کم داشتم بهتر شد دردا دوروز نگه داشتن قانون بیمارستان بود بعد اومدم خونه الانم خوبم درد داشتنی شیاف میزنم خوبم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان محمد مهدی مامان محمد مهدی ۱ ماهگی
سلام خانما من روز بیستم زایمان خونریزیم که بیشتر حالت خونابه داشت قطع شد ولی از دیشب خونریزی کردم ۳۳روز بودم پریودی هم نیست چون کمر درد ندارم خیلی هم شدید چیکار کنم؟فردا می‌خوام برم پیش دکتر
مامان یار امام زمان مامان یار امام زمان ۴ ماهگی
تجربه زایمان
پارت دوم :بعد چند دقیقه اومدن با ویلچر گفتن بیا بریم من کلی استرس داشتم رفتیم اتاق عمل اون روز کلی شلوغ بود بعد گفتن بخواب سوند وصل کنیم من کلی ترسیده بودم گفتم میترسم اونا گفتن خونه خاله نیومدی سریع بخواب خانم خوابیدم شروع کردم دست و پام لرزیدن نمیتونستم پاهام باز کنم ک سوند وصل کنن دیدن حالم بد شده اول یه امپول بهم زدن بعد من فکر کردم ک آرامش بخش زدن دیدم نه یه ماسک گذاشتن رو دهنم خیلی حالم داشت بد میشد احساس خفگی داشتم دیگ چیزی نفهمیدم تا بهوش اومدم خیلی درد داشتم دیگ تو ریکاوری گفتن اومدن مسکن زدن بعد نیم ساعت اومدن منو ببرن بخش ک همون تو ریکاوری شکم فشار دادن خیلی درد داشت جیغ بلندی کشیدم و بچه گذاشتن رو شکمم گفتن با دست بگیر بریم بخش خیلی اینجا حس خوبی داشت
ادامه داره
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان آنیسا مامان آنیسا ۲ ماهگی
سلام خانوم ها من سردرد و سرگژچه شدید داشتم ۱۸مرداد سزارین شدم
از زایمانم بهتون بگم از کمر به پایین بیهوش شدم وسط عمل رحمم خونریزی کرد و ۲تا قرص گذاشتن زیر زبونم بعدش ک عمل تموم شد تو ریکاوری به لرزش افتادم بخاطر قرصه بود پمپ درد تم گذاشم آروم بودم وقتی. از اتاق عمل اومدم بیرون شروع به صحبت کردن کردم حرف زیاد زدم بعد شب شد ک پمپ درد تم تموم شد بعدش از تخت اومدم پایین بشدت خونریزی داشتم و بخیام درد فردا شد مرخض شدم اومدم خونه بشدت سردرد وحشتناک ک تا الان تو عمرمم اینقدر سردرد نشده بودم سرم فقط میبایست پایین باشه هر مسکن و شیاف میزدم خوب نشدم مامانم فرستادم پیش دکترم گفت بگو کافین بخوره و چون بعد از عمل صبحت کرده زیاد و اسرات بیهوشی هست
اصلا خوب نشدم تا روز بعدش دیگه رفتم بیمارستان دیگه سرم آمپول زدن تا بهتر شدم دیگه
الان ۲۱,روز زایمان کردم و یه دختر ناناز خدا بهم داد
همه این سختی ها ارزش داشت
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان پناه مامان پناه ۱ ماهگی
ادامه تایپیک قبلی تجربه سزارین
من یه شدت استرس داشنم برای اتاق عمل وارد اتاق عمل شدم دکتر بیهوشی اومد با دوتا امپول بی حسم کرد درد داشت ولی نه زیاد میشد نحمل کرد استرس من الکی بود بعدش سریع بی حس شدم دکترم اومد عمل شروع شد کلا با بخیه زدن فکر کنم نیم ساعت طول کشید اخرای عمل من ب شدت دچار لرزش شدم گ گفتن طبیعیه سردم بود،متو بردن ریکاوری اونجا با بخاری گرمم کردن دخترمم تا زماتی ک برم بخش کنارم بود بهش شیر دادم اونجا
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان مامان پرنسس 👧 مامان مامان پرنسس 👧 ۲ ماهگی
خانم منم سزارین کردم تموم شد فقط جای عملم از الان درد میکنه دو ساعت اومدم از ریکاوری چیکار کنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان زهرا مامان زهرا ۱ ماهگی
با سلام بار چند روز پیش سزارین شدم بعد از ترخیص از بیمارستان یک هفته بعد محل بخیه خونریزی داشت مراجعه کردم دوباره شستشو دادند و عمل دوباره انجام شد از بیمارستان که مرخص شدم دوباره آب زرد از سمت بخیه میاد این مشکلات نشونه چیه
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان ایلحان مامان ایلحان ۴ ماهگی
سلام خانوما، من شنبه زایمان کردم، سزارین شدم، بچه رو ۱ روز کامل تو nicu نگه داشتن بعد ک اوردنش بخش گفتن ازمایش عفونتش مثبت شده و الان اصلا بهم نمیگن شرایط و دلایل اش چیه، چیز خطرناکیه؟؟؟ از دوشنبه تا امروز بستری تو بخش نوزادان
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان آتوسا مامان آتوسا ۲ ماهگی
خانم ها من از دیشب درد شدیدی گرفتم صبح رفتم بیمارستان گفتن چیزی نیست ولی الان خیلی درد دارم میخام برم اگه برم بگم بهم امپول درد میزنن که بچه بیاد؟بخدا نفسم و درد بریده دیگه نمیتونم بیشتر از این صبر کنم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۷ ماهگی
تجربه سزارین
پارت اول
خوب من اورژانسی عمل شدم رفتم مثلا تشکیل پرونده بدم که منو دکتر معاینه کرد و آمپول ریه زدن و گفتن باید عمل بشی
ساعت ۳و ۵۰ دقیقه منو آماده کردن و بردن تو اتاق عمل
اولش گفتم پمپ درد بزارین .نزاشتن گفتن مسکن هامون قویه بعدش دکتر گفت بیهوشی دوست داری یا بی حسی؟ گفتم از بی حسی میترسم سزارین قبلیم بیهوش بودم .دکتر گفت نترس مثل دندان‌ پزشکی هست یه چیزایی حس میکنی اما درد متوجه نمیشی از پرستار و جراح و متخصص زنان و بیهوشی همه مهربون بودن و خیلی بهم روحیه میدادن موقعی که وارد اتاق شدم تپش قلبم ۱۳۲ بود و فشارم ۱۵شده بود کم کم ذکر گفتم نفس عمیق کشیدم تپش قلبم شد ۱۰۰ فشارم شد ۱۱ آمدن و منو نشوندن و گفتن سرت پایین بگیر شونه هات شل بگیر و حواسم پرت کردن متوجه نشدم آمپول کی زدن .بعد گفتن دراز بکش
بعد از دو ثانیه از سر انگشت های پام احساس کردم مور مور شد و آمد تا قفسه سینم حتی نفسم تنگ شد به متخصص بیهوشی گفتم نفسم تنگ شده حتی نمیتونم صحبت کنم گفت طبیعیه یه آمپول زد و ماسک اکسیژن وصل کرد حالم بهتر شد خیلی بهم آرامش میدادن واقعا از بی حسی میترسیدم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر