۹ پاسخ

شوهر که پایه نباشه حق داری سخته و خسته کننده
من هر شب میرم بیرون خداروشکر یا با خواهرم یا شوهرم
نگران نباش بچه ت بزرگتر میشه و راحت میتونی بری بیرون
خب با دوستات برو بچه رو بذار کالسکه اینقدر حساس نباش

تو تنها نیستی عزیزم هممون وضعیتمون همینطوره ماه های اول

من انقد دوست دارم شیرخشک بدم بچم ک بعدش خودم بتونم کمی برای خودم باشم اما اطرافیان نمیزارن😔
انقد بهم عذاب وجدان میدن ک حد نداره

من حتی بچم رو پیش سوهرمم نمیتونم بزارم چون نگهش نمیداره اصلا حتی ده دقیقه ی دفه گذاشتم پیشش رفتم آرایشگاه ۱۰ دفه زنگ زد کوفتم شد آرایشگاه نصفه برگشتم خونه دلم برا خودم میسوزه واقعا

من ک همیشه همینطوریم همش خونه و گوشی
الان خدا رو هزار مرتبه شکر گل دختریم هست دلخوشیم شده

دقیقا منم همینطورم و حس بدی دارم

درست میشه عزیزم پسرت یکم بزرگتر شه دوباره به روال قبل برمیگردی🤌🏻

من ۳تاکوچه امامان دورم بازم میرن میان خدابزرگ براتون

دیدی تا از بدبختیت میگی یکی پیدا میشه میخواد ثابت کنه از تو بدبخت تره😂الان من‌میخوام روضه بخونم‌واست،خانواده من یه شهر دیگن من اینجا خیلی تنهام منم قبلا خیلی بیرون میرفتم فیلم‌میدیدم کار نقاشی و رزین انجام‌میدادم شکلات درست میکردم‌کیک میپختم،الان هیچکدوم اینا رو ندارم،اینش خیلی مهم نیس مهم اینه ۴ماه خونریزی و لکه بینیم طول کشید سینه جپم شیرش تقریبا خشکید سینه راستمم‌شیرش‌کم‌بود بچم دیگه سینه نمیگیره همش دارم‌میدوشم و شیر خشک بهش میدم،کم آوردم همش به خودم فحش میدم چرا با شهر دیگه وصلت کردم، حس میکنم افسردگی‌گرفتم هیچی حالمو خوب نمیکنه

سوال های مرتبط