"درد و دل"
۸ سال پیش ما اصلا قصد بچه دار شدن نداشتیم،چند ماه بود خواهرشوهرم بچه اولش بدنیا اومده بود،مادرشوهرم ی پاش کرج بود و ی پاش تهران
ی روز بی مقدمه برگشت به من گفت ،فکر خودتو کن ،بچه بیاری من نگهش نمیدارما،هر کی باید مادر خودش ،بچه شو نگه داره،آخه من شاغل بودمو مامانم هم اون موقع شهرستان زندگی می‌کرد
خیلی دلم شکست ،هیچی بهش نگفت،تو دلم گفتم آخه بذار بیارم بعد اگه بهت زحمت دادم بعد زر زر کن
خلاصه فقط گفتم خدایا یجور با دخترش سرگرمش کن ،که ما از یادش بریم
حالا مادرشوهرم الان ۸ ساله ،نوکر تمام معنا دخترشه،دخترش توی این ۸ سال دو تا بچه آورد،دو تا فوق لیسانس گرفت. الانم سرکار میره،مادرشوهرم دیگه توانایی نداره،میاد پیش من درد و دل میکنه میگه بخدا نمیکشم،منم فقط پوزخند میزنم میگم دخترته دیگه ،باید براش انجام بدی

حالا بچه هاشم ،از اونایی که بزرگه که ۸ سالشه با قاشق باید بهش غذا بده،کوچیکه که ۴ سالشه،تازه از پوشک گرفتن،هی میرینه تو شلوارش،باید شلوار بچه رو بشوره،خلاصه بد جور ،از کت و کول افتاده

منم تصمیم گرفتم مثل خانم بشینم خونه م ،نه به مامانم زحمت بدم،همسرمم مجبوره بیشتر کار کنه ،که جبران حقوق منم در بیاد،

در واقع شیاف شده به کون نوه هاش😂

عزیزم چوب خدا بی صدا هست خدا همیشه به بنده هاش نشون میده ولی بنده هاش خودشونو زدن به نفهمی

مادرشوهر منم تو خیلی از مسایل ازین گوها زیاد میخورد اما با سیاست کاری میکردم ک باز کمکم میکرد بیچاره😂😂

امان از مادرشوهررررررررر

بهترین کار بعدش که بچت بزرگ شد میتونی بری سرکار ولی یدفعه حتما بهش بگو تو خودت نگه ندار

منم تو بارداری ب خاطر کار که دو شیفتم بود و همش باید می‌نشستم بد بلایی سرم اومد تو 24 هفتگی مجبور ب سرکلاژ شدم و بقیه بارداری رو با استرس از دست دادن بچم گذروندم وقتی به یاد اون اون روزا میفتم هنوزم اشکم در میاد خیلی استرس کشیدم. خدا رو شکر ک بچم طوری نشد🙏دیگه بعد از زایمانم برنگشتم سر کارم دلم نمیاد بچمو بزارم این ور و اون ور . درسته که مرد و زن باید کار کنن تا روزگار بگذره اما خدا خودش روزی رسونه تا حالا نموندیم از این ب بعدم میگذره فقط سلامتی مهمه🙏💕

اول اینکه خودت داری کار درست رو می‌کنی و منت کسی رو بالای سر خودت و بچه هات نمی‌ذاری

دوم اینکه خواهرشوهرت چنان سودی نکرده ک بچه هاشو بزرگ نکرده. بچه رو داده مادرش ک اونم نتوانسته خوب بزرگشون کنه و دچار سوء تربیت شدن هم روحی هم جسمی

هه مادرشوهرم چن قدمیمه میاد مث خانم مشینه مخوره مخوابه مره ی ساتم نشده بچه رو نگه داره مادرمم میاد گوش شوهرمو پر مکنه چرا مادرش میاد خدا همچی ادماییو از رو زمین محو کنه ادم دلش نمخواد حتی اسمشونو بیاره ولی مجبورم اه

به نظر من ادم خودش بشین پای زندگیش بهتره من خیلی دوس داشتم درسمو ادامه بدم ولی دیدم باسرکار رفتن منو و درس خوندنم قطعا زندگیم اسیب میبینه بچم یا باید نحوه تربیت مادرشوهرمو بگیره یا مامانمو شوهرم یه ادم وسواس تمیز که همیشه دوس داره خونه تمیز و مرتب باشه ترجیح دادم قید کار و درس و بزنم عوضش بی دردسر خونوادمو حفظ کنم

آفرین چقد عاقل 😂

خدا جای حق نشسته جواب مادرشوهرتو داده

جواب ظلم بی جواب نمیمونه عزیزم.