از یه مادر خسته و داغون
ببخشید که ناراحتتون میکنم. من هیچ وقت فاز درد و دل تو این برنامه رو نداشتم چون میگفتم کاربرد این اپ یه چیز دیگه اس ولی امروز بعد از چن روز سختی واقعااااااا کم اوردم. دلم درد و‌دل میخواد 😔🥺
کوروش یه هفته کامل تب میکرد و بی اشتها بود اصلا لب به غذا نزد و شیر هم خیلی کم میخورد یه بار خیلی شدید بالا اورد چند تا دکتر بردم شبا تا صبح نمیخوابید بی تابی میکرد 😔 یه جاهایی پا به پای بچم نشستم گریه کردم همه میکفتن گریه نکن شیرت بد میشه ولی دست خودم نبود. تقریبا دو روزه بهتر شده که اونم من گند زدممممم 😔😔😔 بعد از اون حال بدیا دندونای بالاش نیش زد فهمیدم به خاطر دندون بوده حالا دیروز میز جلو مبلی رو گرفته بود بلند شده بود سرپا پشتش نشسته بودم که نخوره زمین یهو از جلو افتاد چونه بچم خورد لب میز و نوک زبونش سوراخ شد دهن بچم پر شد خون😔😔😔 الان یه تیکه از زبونش سفید شده و از قسمت اصلی زبونش جداست. وقتی میبینم جیگرم اتیش میگیره چرا نتونستم بچمو بگیرم از دیروز دارم خودمو فحش میدم 🥺 امروزم سر ناهاری باز یه لحظه از بغلم گذاشتمش زمین غذا شو بکشم رفت سر کابینت دستش در رفت باز خورد زمین باز دندون بالاش رفت تو لب بالاش یکم خون اومد. 😭😭😭 واقعا امروز حس میکنم یه مامان بی عرضه ام 😢 نمیتونم بچمو نگه دارم ، امروز بعد از اینکه خورد زمین بغلش کردم زدم زیر گریه همونجوری که دهنش خونی بود هی نگام میکرد لبخند میزد بعد بغلم میکرد یعنی بهم میگفت من حالم خوبه گریه نکن. این کارش بیشتر جیگرمو اتیش زد. من نابودممممم نابود 😔😔😔 واقعا حالم بده واقعا دلم گرفته حس بدی دارم حس مادر ناکافی 😭🥺 ببخشید سرتون رو درد اوردم ولی حس کردم درد و دل با دوستای مجازیم شاید یکم حالمو خوب کنه.

۸ پاسخ

عزیزم اینجوری نگو مطمنم تو بهترین مادر دنیای اما خب واقعا بچه داری هم سخته مخصوصا که الان بچه هامون نوپا هستن و شیطون شدن یه جا بند نیستن منم دائم داره بلا سر بچم میاد اما تا جای ک بتونم مواظبشم براش صدقه بده اسپند دود کن حتما

بچس دیکه انقدر باید بخوره زمین بلند شه تا بزرگ بشه فک نکن مادر بی عرضه ای هستی ماهم مثله خودتیم بار هاو بار ها شده بچه زمین بخوره یا اشیب ببینه جلو چشممون ولی کلا تو سن حساسین که نیاز به این دار چشم روشون باشه بیشتر مواظب باش ازین به بعد که خیال خودت ووجدانت راحت بشه🥰🥰

عزیزدلممممم حق داری ناراحت نباش مگه ماچقدر توان داریم 😔ازهمه نظرحق داری

غصه نخور آبجی گل تو مادر نمونه ای هستی تقسیر شما ک نیس گل پسر داره رفتنو یاد می گیره می افتد دهنشم خوب می شد تو غصه شو نخور😢

عزیزمممممم انقدر سخت نگیییییر😃 درسته مادر بودن سخته پر از مسئولیت و استرسه ولی قرار نیست این روزای شیرینمونو با سرزنش کردن خودمون خرابش کنیم ، ، هلسا الان چهار دیت و پا میره روزی ۵۰۰ بار میفته زمین و سرش میخوره به این طرف و اونطرف ، یا خلاصه پیش میاد یه جوری ضربه ببینیه ، این موقع ها میخندم که هم به خودم آرامش بدم هم ترس و درد رو از بچم دور کنم ، الان هلسا وقتی میفته چ‌ن میدونه من قرار بخندم سریع میشینه و شروع میکنه دست زدن و بای بای کردن به نشونه اینکه هیچیش نشده ، حتی پیش اومده یه بار هلسا کنارم رو تخت خواب بود یه دور کامل چرخید از پایین پای من خودشو پرت کرد رو سنگ کف زمین گرومپی صدا کرد ، تا دو ساعت مثل گیجا بودم که نکنه بچم چیزیش شده باشه ولی همه ما با همین ضربه ها و آسیبا بزرگ شدیم

زهرا‌جان‌عزیزم،تو خیلیم مادر نمونه ای هستی حالتو میفهمم چشمام‌پر اشکه دارم تایپ میکنم طفلکی کوروش🥺همه این اتفاقا برای بچه ها عادیه دلیل نمیشه ک تو بی عرضه ای برای همه بچه ها میوفته
برای پسرای منم افتاده بچه ها باهمین چیزا بزرگ میشن نگران نباش همیشه اول صبح صدقه بزا کنار ایه الکرسی بخون براش

عزیزم تمام این اتفاقات با مدلای گوناگون برا ما مادرا پیش میاد دلیل بر بی عرضگی و عذاب وجدان نیس زیاد به خودت فشار روحی آوردی گلم

الهی عزیزم برای همه پیش میاد تو یه مادر عالی هستی که فقط نیاز داره یکم استراحت کنه همین منم همینجوریم همه مادر ها همینن
متاسفانه ما مادرها کارمون شبانه روزیه و تعطیلی و استراحت نداره اما به عشق بچه و همسرمون تلاش می‌کنیم‌.
منم همش غصه می خوردم که بچه ام میخوره زمین و اینا اما مامانم میگه باید اینا هم باشه تا توی بالا پایین روزگار کم نیاره همه اینا تموم میشه و فقط خاطره اش میمونه.انشالله هیچ بچه ای درد نکشه و هیچ مادری غم نبینه و خدا خودش بهمون قوت بده

سوال های مرتبط

مامان زینب😍🫀✨ مامان زینب😍🫀✨ ۹ ماهگی
من خیلی مامان بدیم😭
گاهی وقتا با خودم میگم چرا یه بچه ی معصوم و بی زبون رو به دنیا آوردم وقتی نمیتونم باهاش درست رفتار کنم😭😭
من غریبم و خانواده ی خودم و همسرم شهرستانن و دست تنهام
از یه طرفم چهار پنج ماهه یه مشکلی پیش اومده تو زندگیمون خیلی اوضاع روانیمون به هم ریخته و هرکسی زنگ میزنه به اسم احوال پرسی کلی بهم تیکه میندازن و اذیتم میکنن
امشب خیلی حالم بد شد و از داخل مغزم داشت از این همه فکر و خیال و فشار عصبی منفجر میشد ، دخترم رو خوابوندم اومدم بذارمش سر جاش بیدار شد یه کم جا به جا شد و یه کلی بالا آورد روی پتوش منم یکدفعه نشوندمش و با صدای بلند دعواش کردم و پتوش رو برداشتم بردم توی پذیرایی پاک کردم با دستمال ، زینب داشت گریه میکرد بلند بلند میگفت ماما😭😭😭اومدم تو اتاق دیدم چهار دستو پا اومده پشت سرم تا در اتاق و همش با گریه میگفت ماماااا😭 بغلش کردم و خوابوندمش و بوسش کردم ، الان کلیییی گریه کردم و حالم بده ، نگله که به صورتش میکنم از خودم متنفر میشم😭😭😭💔💔💔