دختر منم تا یازده ماهگی هم شیررخودمو میخورد هم شیر خشک یهو خنگ شد دیگه نخورد شد شیر خشکیه کامل
منم باورت نمیشه یک ساعت پیش تو عالم خودم انقدر خودمو فوحش میدادم که چرا ب این بچه شیر خشک دادم که الان تو حسرت شیر دادنش بمونم🥹🥹🥺🥺🥺
منم فقط چند بار ب پسرم شیر دادم و متاسفانه سینه ام نوک نداشت یعنی داخل بود و ب سدت شیر کم داشتم
چقد گریه کردم برا اینک نمیتونم ب بچم شیر بدم
از لحاظ ی سریا عادی بود الان یادش میفتم ک تو تنهایی چقد زجه زدم چشام اشکی شد
چ کیفی میداد همون مدت واقعاااا
الهی تنشون سالم باشن
خدایا مواظب بچه های غزه هم باش
ی رحمی کن ب این طفل های معصورم
خدایا ارامش و اسایش رو قسمت تمام بنده هات کن😍
حالا من بگم
بچم تا دوماهگی سینمو گرفت
از همون اول مامانم سرش میگرفت به زور
تا دیدم نمیشه از دوماهگی شیشه دادم
باورت میشه چه بلایی سرم اومد ؟
دقیقا بعد از دو هفته دیگه شیر نخورد
شیشه رو هم پس زد
وایی که چقد سختی کشیدم
تو خاب دادم
با قطره چکون دادم
دوشیدم شیرمو
شیر دوش برقی خریدم
اما تا یک سالگی مخصوصا مرگو با چشمام دیدم
هر دوساعت بخابون شیر بده
رفلاکس شدید
غذا نمیخورد حتی یه قاشقم نخورد با شروع کمکی
عزیزم چقدر قشنگ گفتین....کاش منم به اون مرحله میرسیدم که از شیر دهی خسته بشم نه که تو اوج لذت دیگه سینمو دیگه نگیررره🥺🥺
برای منم شیر دادن جز قشنگترین و بهترین حسایی بود که تا حالا داشتم❤️
اصلا خوشم نمیاد کاش پسرم شیرخشکی بود
سلام گلی بعضی جاها انگار من نوشتم دخترمشیرم نگرفت ۴ماهش بود اخه بخاطر رژیم شیرم کم بود اولین بار که خانه خوردم انقدر گریه کردم خلاصه گفتن بهترین شیر شیر مادر و من دوباره ۱۴ روز الرژن حذف کردم ولی بازم دخترم نگرفت اخه خیلی کم بود انقدر بدو بدو کردم سر شیر نیوکیت کومیداژن و پپتی
اهن و اد
خلاصه خیلی اذیت شدم ولی خدا رو شکر
من شیر نداشتم خیلی اذیت شدم،منم دوست داشتم بدم ولی نشد،پسرت الان چند کیلو هست
منم تا سه ماهگی همه زورمو زدم ولی دوست نداشت شیرمم کم بود شبا گاهی شیرخشک میدادم با روزی ی وعده انگار فهمیده بود شیشه رو ترجیه داد منم انقدددد گریه کردم حد نداره الانم مشکل دارم سر شیر خوردنش موقع دندون دراوردن نمیخوره
دختر منم رفلاکس شدبد داشت خیلی بالا میاورد
منم بهش شیر خشک میدادم ولی بگم ک من شیردهیم سختم بود بعضی وقتا انگار میخاست جونم از دهنم بزنه بیرون خیلی برام سخت بود و اینکه جاییم ک مرد بود نمی تونستم شیر بدم خجالت میکشیدم
اوایل از شیر خشکی شدنش ناراحت نبودم ولی بعد واقعا گریه میکردم و غصه میخوردم
ولی نمیدونم چرا کلا شیر دادن برا من لذت بخش نبود🥲🥲🥺🥺🥺
من قصدم این بود هم شیشه بدم هم سینمو
که گرشا تا ده روزگی قبول کرد که یه وعده اینو بخوره یه وعده اونو بعدش هر کاری کردم هر چقدر زور زدم سینه رو نگرفت
من دیابت بارداری داشتم بعد زایمانم از ترسمهیچی نخوردم که قندم بالا نره برا همین شیرم کم بود ،هم بخیه هام عفونت داشتن یکم،قرصهای آنتی بیوتیک رو دوباره گرفتم خوردم که باعث شد شیرم کمتر بشه ،بچه حق داشت که از سینه شیر خوردن براش سخت باشه
(کلا دوس نداشتم زیاد سینه بدم چون دخترم پدرمو درآورده بود هر کاری کردم شیشه نگرفت بدغذا هم بود همش ممه دهنش بود هم حکم غذا داشت هم آب هم پستونک هم اسباب بازیو سرگرمی🤪)ولی با این حال گرشا که دیگه سینمو نگرفت خیلی اذیت شدم،سینمو میذاشتم دهنش گریه میکرد خودشو میداد عقب منم گریه میکردم باهاش،شیشه میدادیم آروم میشد سریع میخورد میخوابید من همچنان گریه که چرا اینجوری شد😅
من حتی بدم میام کسی ب جزخودم بچه موب سینه ش نزدیک کنه و بوی تن اونو حس کنه کاری ک ب شدت مادرشوهرم درخفا بابچه م میکرد ..الحمدلله الان کبزرگترشده متوجه میشه منم ک فقط مامانشم و شیرمیدم بهش و فقط ازسینه ی من میتونه شیربخوره
الهی بگردم عزیزم..خداروشکرر ک تنش سلامته دیگه قسمت اینجوری بوده وگرنه تو ک براش کم نذاشتی ..واقعاشیردادن لذت بخشه 🥰مهم اینه ک۵ماه شیرتو خورده و چیزایی کنیازش بوده رو گرفته ..
دختر من اصلا سینمو نگرفت هیچ جوره تا دوماه فقط گریه میکردم نمیتونستم همچین چیزیو قبول کنم مث دیوونه ها شده بودم
واقعا حرف قشنگی زدی قدر چیزی ک داریمو نمیدونیم منم همش غرمیزنم ک پسرم شیرمیخوره ولی خودم خیلی دوسدارم ک میخورع
عزیزم اولش چرا شیر خشک دادی کنارش؟ من خودم شیرم کافی نبود مثلا ی مدت دادم ولی بعدش قطش کردم شیر خشکو
من امروز از شیر گرفتمش
حالم بده 😭
یاد خودم افتادم
دختر منم تا ۳ ماهگی سینه گرفت اونم به زور چقدرم شیر داشتم سینه هام همش پر میشد ولی لعنت ب رفلاکس دیگه نگرفت منم تا ۶ ماهگی دوشیدم دادم چ روزای بدی بود حتی ذره ای دلم نمیخاد برگرده انقد ک حالم بد میشد
بعضی شبا با یادش لکی گریه میکنم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.