داشتم گالری ، رو نگاه میکردم این عکس رو دیدم .
دقیقا پارسال همین تایما بود ۳ ونیم ماهگی البته ک دیگه فرهان سینه رو ول کرد و شیشه رو ترجیح داد .
چقدر اذیت شدم چ گریه ها نمیکردم تا مدت ها 🥲 چقدر شیر دادن برام شیرین بود ولی خیلی مدت کوتاهی این حس شیرین رو تجربه کردم 🥲🫠
من یکماه هم دوشیدم دادم تا جایی ک میشد میدوشیدم میزاشتم یخچال بهش میدادم .
گاهی نمیزاشت بدوشم چون باید تو بغلم راه میبردم . شیرخشک میدادم اون موقع اچ آ باید میخورد و نمیخورد فقط شیر خودمو میخواست اونلحظه ها باز گاهی سعی میکردم سینه بگیره میریختم دهنش میخورد ولی سینه رو مک نمیزد میگرفت بین لثه هاش فشار میداد و میکشید ..
دیگه کم کم قبول کردم و دیدم نمیشه گاهی بدوشم سختمه از اینور درد سینه و سفت شدنش اذیت کننده میشد از اینور شیرخشک رو بسختی میخورد دیگه قبول کردم کامل شیرخشکی شه
یادمه روزی ک دوشیدم و بهش دادم دیگه غروبش با دوستامون رفتیم بیرون و فرهان پیش مامانم بود .
ی بغضی داشت خفم میکرد ک حدنداشت میگن از شیرگرفتنی مادر بیشتر از بچه اذیت میشه از لحاظ روحی واقعا من خیلی اذیت شدم خیلی کلا بهم سخت گذشت فرهان ول کرد حالا نگیدا چقدر بزرگش کردی ولی خب من واقعا لذت میبردم از شیردهی 🥹
حتی اینجا هم تاپیک گذاشته بودم نمیدونم مامانا یادشونه یا نه 😢

و بشدت شیرم به فرهان ساخته بود و بعداز قطع شیر خودم از نزدیک ۵ماهگی تا ب الان با شیرخشک کلا ۲ کیلو ۲۰۰ اضافه کرده ☹️

خلاصه بعد کلی پر حرفی دلم خیلی تنگ شده برای شیر دادن 🫠
مامانارو میبینم خسته شدن از شیر دادن میگم کاش منم به اون مرحله میرسیدم خسته میشدم نه تو اوج لذت بردن ول کنه 🤭

برای شما هم شیردهی لحظه قشنگیه ؟؟😍

تصویر
۱۷ پاسخ

دختر منم تا یازده ماهگی هم شیررخودمو میخورد هم شیر خشک یهو خنگ شد دیگه نخورد شد شیر خشکیه کامل
منم باورت نمیشه یک ساعت پیش تو عالم خودم انقدر خودمو فوحش میدادم که چرا ب این بچه شیر خشک دادم که الان تو حسرت شیر دادنش بمونم🥹🥹🥺🥺🥺

منم فقط چند بار ب پسرم شیر دادم و متاسفانه سینه ام نوک نداشت یعنی داخل بود و ب سدت شیر کم داشتم
چقد گریه کردم برا اینک نمیتونم ب بچم شیر بدم
از لحاظ ی سریا عادی بود الان یادش میفتم ک تو تنهایی چقد زجه زدم چشام اشکی شد

چ کیفی میداد همون مدت واقعاااا
الهی تنشون سالم باشن

خدایا مواظب بچه های غزه هم باش
ی رحمی کن ب این طفل های معصورم

خدایا ارامش و اسایش رو قسمت تمام بنده هات کن😍

حالا من بگم
بچم تا دوماهگی سینمو گرفت
از همون اول مامانم سرش میگرفت به زور
تا دیدم نمیشه از دوماهگی شیشه دادم
باورت میشه چه بلایی سرم اومد ؟
دقیقا بعد از دو هفته دیگه شیر نخورد
شیشه رو هم پس زد
وایی که چقد سختی کشیدم
تو خاب دادم
با قطره چکون دادم
دوشیدم شیرمو
شیر دوش برقی خریدم
اما تا یک سالگی مخصوصا مرگو با چشمام دیدم
هر دوساعت بخابون شیر بده
رفلاکس شدید
غذا نمیخورد حتی یه قاشقم نخورد با شروع کمکی

عزیزم چقدر قشنگ گفتین....کاش منم به اون مرحله میرسیدم که از شیر دهی خسته بشم نه که تو اوج لذت دیگه سینمو دیگه نگیررره🥺🥺
برای منم شیر دادن جز قشنگترین و بهترین حسایی بود که تا حالا داشتم❤️

اصلا خوشم نمیاد کاش پسرم شیرخشکی بود

سلام گلی بعضی جاها انگار من نوشتم دخترم‌شیرم نگرفت ۴ماهش بود اخه بخاطر رژیم شیرم کم بود اولین بار که خانه خوردم انقدر گریه کردم خلاصه گفتن بهترین شیر شیر مادر و من دوباره ۱۴ روز الرژن حذف کردم ولی بازم دخترم نگرفت اخه خیلی کم بود انقدر بدو بدو کردم سر شیر نیوکیت کومیداژن و پپتی
اهن و اد
خلاصه خیلی اذیت شدم ولی خدا رو شکر

من شیر نداشتم خیلی اذیت شدم،منم دوست داشتم بدم ولی نشد،پسرت الان چند کیلو هست

منم تا سه ماهگی همه زورمو زدم ولی دوست نداشت شیرمم کم بود شبا گاهی شیرخشک میدادم با روزی ی وعده انگار فهمیده بود شیشه رو ترجیه داد منم انقدددد گریه کردم حد نداره الانم مشکل دارم سر شیر خوردنش موقع دندون دراوردن نمیخوره

دختر منم رفلاکس شدبد داشت خیلی بالا میاورد
منم بهش شیر خشک میدادم ولی بگم ک من شیردهیم سختم بود بعضی وقتا انگار میخاست جونم از دهنم بزنه بیرون خیلی برام سخت بود و اینکه جاییم ک مرد بود نمی تونستم شیر بدم خجالت میکشیدم

اوایل از شیر خشکی شدنش ناراحت نبودم ولی بعد واقعا گریه میکردم و غصه میخوردم
ولی نمیدونم چرا کلا شیر دادن برا من لذت بخش نبود🥲🥲🥺🥺🥺

من قصدم این بود هم شیشه بدم هم سینمو
که گرشا تا ده روزگی قبول کرد که یه وعده اینو بخوره یه وعده اونو بعدش هر کاری کردم هر چقدر زور زدم سینه رو نگرفت
من دیابت بارداری داشتم بعد زایمانم از ترسم‌هیچی نخوردم که قندم بالا نره برا همین شیرم کم بود ،هم بخیه هام عفونت داشتن یکم،قرصهای آنتی بیوتیک رو دوباره گرفتم خوردم که باعث شد شیرم کمتر بشه ،بچه حق داشت که از سینه شیر خوردن براش سخت باشه

(کلا دوس نداشتم زیاد سینه بدم چون دخترم پدرمو درآورده بود هر کاری کردم شیشه نگرفت بدغذا هم بود همش ممه دهنش بود هم حکم غذا داشت هم آب هم پستونک هم اسباب بازیو سرگرمی🤪)ولی با این حال گرشا که دیگه سینمو نگرفت خیلی اذیت شدم،سینمو میذاشتم دهنش گریه میکرد خودشو میداد عقب منم گریه میکردم باهاش،شیشه می‌دادیم آروم میشد سریع میخورد میخوابید من همچنان گریه که چرا اینجوری شد😅

من حتی بدم میام کسی ب جزخودم بچه موب سینه ش نزدیک کنه و بوی تن اونو حس کنه کاری ک ب شدت مادرشوهرم درخفا بابچه م میکرد ..الحمدلله الان ک‌بزرگترشده متوجه میشه منم ک فقط مامانشم و شیرمیدم بهش و فقط ازسینه ی من میتونه شیربخوره

الهی بگردم عزیزم‌..خداروشکرر ک تنش سلامته دیگه قسمت اینجوری بوده وگرنه تو ک براش کم نذاشتی ..واقعاشیردادن لذت بخشه 🥰مهم اینه ک‌۵ماه شیرتو خورده و چیزایی ک‌نیازش بوده رو گرفته ..

دختر من اصلا سینمو نگرفت هیچ جوره تا دوماه فقط گریه میکردم نمیتونستم همچین چیزیو قبول کنم مث دیوونه ها شده بودم

واقعا حرف قشنگی زدی قدر چیزی ک داریمو نمیدونیم منم همش غرمیزنم ک پسرم شیرمیخوره ولی خودم خیلی دوسدارم ک میخورع

عزیزم اولش چرا شیر خشک دادی کنارش؟ من خودم شیرم کافی نبود مثلا ی مدت دادم ولی بعدش قطش کردم شیر خشکو

من امروز از شیر گرفتمش
حالم بده 😭

یاد خودم افتادم
دختر منم تا ۳ ماهگی سینه گرفت اونم به زور چقدرم شیر داشتم سینه هام همش پر میشد ولی لعنت ب رفلاکس دیگه نگرفت منم تا ۶ ماهگی دوشیدم دادم چ روزای بدی بود حتی ذره ای دلم نمیخاد برگرده انقد ک حالم بد میشد
بعضی شبا با یادش لکی گریه میکنم

سوال های مرتبط

مامان فندوقی مامان فندوقی ۲ سالگی
این تجربه من از شیر گرفتن پسرم . متاسفانه عادت داشت موقع خواب فقط سینم دهنش باشه تا بخوابه ، شبا سه جهار بار بیدار میشد واسه شیر .خیلی وابسته سینم شده بود ولی حیف ک من شیر نداشتم وقتی سینم میمکید حس میکردم جونم درمیاد از بس هیچی نداشتم .ولی بلخره تصمیم گرفتن از شیر خودم بگیرم ولی بجاش چیزای دیگه جایگزین کنم . اول تا چند روز فقط قبل خواب شیر میدادم بعدش تصمیم گرفتم شبا هم شیر ندم . اخ نگم براتون خونه رو سرش گذاشته بود . اولش قبل خواب دادم بعد گفتم توی طول شب بیدار بشه ندم . هر دوساعت بیدار میشد واسه شیر خیلی بی قراری می‌کرد ولی من کلی خوراکی براش آماده کرده بودم خداروشکر آروم میشد توی کالسکه میچرخوندم تا بخوابه . ولی اين بهم ثابت شد یا کامل از شیر بگیرم یا دوباره شیر بدم چون حس میکردم بچم اینجوری نمیتونه سینه فراموش کنه .پس تصمیم گرفتم هرچی زودتر کامل بگیرم . اینم بگم سر سینه هام شربت استامینوفن زدم خیلی بدش اومد. ☺️ . وای مشکل من بیشتر همین شیر شب بود . شب دوم اول شیر خشک دادم بعدش منتظر موندم بازی کنه ولی بازم نمیتونست بخوابه منم تو کالسکه چرخوندم. اینم بگم خیلی گریه هاش کم شده بود . و توی طول شب یه بار بیدار شد که با خوراکی آرومش کردم و به سختی خوابید . صبح هم بیدار شد بهش شیر خشک دادم ک خوابید . خداروشکر کم کم داره عادت میکنه ولی هنوز بی قراری ها ادامه داره ... اینم بگم توی مدت شیر دهی حتما با خوراکی های مناسب حواسش پرت کنید و حتما قبل خواب سیر باشن
مامان ویام مامان ویام ۱ سالگی
تجربه استفاده از شیر مایع اینفترینی✅

ویام از نوزادیش تا حدود چهل روزگیش شیر آپتامیل خارجی خورد که خیلی عالی بود و همون ماه اول وزنگیری خوبی هم داشت که یه دفعه بدنش به این شیر حساسیت نشون داد و با مشورت مشاور تغذیه شیرخشک هیپ رو براش جایگزین کردیم که شیر خوب و سبکی بود و تا حدود نه ماهگی شیر هیپ رو بهش میدادم
بعد از واکسن شش ماهگی کلا پروسه وزن گیریش مختل شد
چکاپ شش ماهگی ۷کیلو بود و بعد از واکسن اشتهاش خیلی کمتر شد و و حتی تا یک هفته اصلا درست شیر نمیخورد وزن هم‌ کم‌ کرد با مشورت پزشکش براش شیر مایع اینفترینی گرفتیم و اوایل روزی یکی و بعد از اون یک روز درمیون یکی میدادم میخورد طعمش رو دوست داشت و استقبال کرد از این شیر
اما این شیر هم اونجوری که توقع داشتیم و ازش تعریف میکردن نتیجه نداد اما چون هم تعداد زیاد تهیه کرده بودم هم بخاطر مقوی بودن و ارزش غذاییش هفته ای سه تا و دو ماه آخر تا قبل از یکسالگیش هم هفته ای دوتا بهش میدادم
برای وقتایی که جایی بودم که امکان شیر درست کردن نداشتم خیلی به دردم میخورد البته این شیر بعد از باز شدن بهتره زود مصرف بشه و توی یخچال هم باید نگه داشته بشه و نهایتا تا ۱۲ مصرف بشه
تجربه من این بود شاید به یه بچه ای بسازه و به وزنگیریش کمک کنه

اینشیر برای زیر یکساله و برای برای بالای یکسال از شیر مایع پدیاشور استفاده میشه
که تو تاپیک بعد راجع بهش بهتون میگم
مامان بهنام مامان بهنام ۱ سالگی
بالاخره از شیر گرفتم
مامانایی که بچه هاشون فقط زیر سینه میخوابن بیان تجربمو بخونن، اول روش تدریجی رو انتخاب کردم به مدت دوهفته شیردهی رو کم کردم طوری که دیگه تو روز اصلا شیر نمیدادم فقط موقع خواب ظهر و شب میدادم، بعدش برای خوابش اگه میشد ینی بچه گریه نمیکرد و تو بغلم میخوابید بدونه سینه میخوابوندم بعضی وقتام خیلی بیقراری میکرد دیگه چاره ای نداشتم میدادم، بعد دیدم تدریجی دیگه جواب نمیده تصمیم گرفتم چسب بزنم، دستمال کاغذی گذاشتم دورشم چسب برق زدم شب اول گریه کرد بهش نشون میدادم درجا ساکت میشد یه کم بیقراری کرد راش بردم خوابید تا صب هم یک بار پاشد باز همین کارو کردم خوابید، شب دوم راحت خوابید تاصب بیدار نشد، ولی شب سوم اولش خوابید ولی دیگه ساعت 5 پاشد دیگه هی بیدار میشد تا 9 صب، پدرم دراومد، خیلیییی سخت گذشت پامیشد گریه میکرد به بدبختی میخوابوندمش باز دودقه بعد بیدار میشد، خلاصه که همین بود و الانم یک هفته گذشته عادت زیر سینه خوابیدن از سرش افتاده، روپا اصلا نمیخوابید الان بعضی وقتا بیخوابه، کلا گریه و نق نقش تو طول روز خیلی کم شده چون قبلا همش نق میزد که سینه بدم الان دیگه نه 👌