۱۳ پاسخ

👌👌👌👌👌👌

کمپوت گلابی و خرما چون شیرین هست واسه قبل هر بار بلند شدن از تخت هم خیلی کمک می‌کنه که فشارتون نیافته

عزیزم مبارکه هزینه جدا برای لباسی که به خودتون و نینی دارن گرفتن یاجزو همون هزینه زایمان بود

شماره تماس بیمارستانو دارید؟
هرچی تماس میگیریم با یه شماره که تو اینترنته جوابگو نیستن

عزیزم شماره دکترت رو میدی من پیدا نمیکنم تو گوگل

منم اونجا زایمان کردم، عالی بود، منم اصلا کمردرد نشدم

عزیزم وزن نی نی چقدر بود که سایز ۰گشاد بود؟

با کدوم دکتر؟

👌👌👌👌👌👌

ساک نوزاد چیا بردی که استفاده شد ؟؟من طبیعی هستم نمیدونم چیا ببرم

نوار و شرت یکبار مصرف هم‌میدن؟

عزیزم منم قراره ببمارستان نیکان برم
هزینه ساک مجزا بود یا با خوده هزینه زایمان بود؟

ممکنه از ست لباسی که بهت دادن عکس بدی😅 چون من خودم دارم یه ست بلیز شلوار میبرم گفتم یکی دیگه هم ببرم شاید کثیف بشه نیاز باشه عوض کنم الان گفتی لباس میدن خوشحال شدم

چقدر خوب ک تجربه ات رو در این مورد هم گذاشتی.❤

سوال های مرتبط

مامان خرسی🐻🍯 مامان خرسی🐻🍯 ۴ ماهگی
تجربه زایمان پارت تکمیلی
از سزارین بخوام بگم، بعد از بی حسی با اینکه سرمم زیاد تکون داده بودم نه سردرد داشتم نه کمردرد، فقط جای بخیه هام به شدت میسوخت، پمپ درد هم نگرفته بودم، و اولین راه رفتن بعد از عمل به حدی دردناک بود که رنگم سفید شد، سوند رو بعد از بی حسی بهم وصل کردن بخاطر همین چیزی حس نکردم، فقط موقعی که درش آوردن یه مقدار سوز داشت، بعد از عمل هم یه مقدار شکمم رو فشار دادن، ولی چون همچنان بی حس بودم بازم چیزی حس نکردم،
از تجربه خیلی کمی که از طبیعی هم‌داشتم میتونم بگم موقعی که اومدن سوند رو بهم وصل کنن گفتن دهانه رحمت زخم شده، بخاطر معاینه ها، من از اون آدمایی بودم که به شدت طرفدار زایمان طبیعی بودم، ولی بعد از تجربه ای گه داشتم واقعا‌حق میدم به‌کسایی که‌ دوس ندارن طبیعی زایمان‌کنن، خودمم اگه برگردم عقب از همون اولش سزارین رو انتخاب‌ میکنم با توجه به وضعیتی که داشتم، از بیمارستان هم بخوام بگم ولیعصر بیماستان خوب و تمیزیه، ولی از برخورد کادر و پرسنلش زیاد راضی نبودم، از حال الانمم بخوام بگم بعد از ۲ هفته خداروشکر دردام خیلی کمتر شده، فقط گهگاهی تو قسمت بخیه ها احساس سوزش دارم هنوز، این بود کل تجربه ی من، بازم سوالی بود بپرسین میام جواب میدم حتما❤️
مامان رستا 🌸 مامان رستا 🌸 ۴ ماهگی
تجربه زایمان: پارت دو🌸
نی نی که به دنیا اومد تمیز کردن آوردن چسبوندنش به دو طرف صورتم و روی سینم باورم نمیشد این فرشته کوچولو نی نی منه🥹
بعد بردنش منم آوردن ریکاوری یکم موندم پمپ دردم رو وصل کردن با سرم و اومدم بخش به بار شکمم رو آروم فشار دادن که بی حس بودم و پمپ درد هم داشتم چیزی حس نکردم اصلا و حالم نسبت به هم اتاقی هام که پمپ درد نداشتن واقعا بهتر بود، نمی‌دونم بخاطر پمپ درد بود یا بدن ها باهم متفاوته ولی برای منی که به شدت ترسوام و جوری از ترس میلرزیدم که دکتر بیهوشی گفت اگه میخوای بیهوشت کنم، واقعااااا تجربه عملم فوق العاده بود اوج دردی که من حس کردم در حد انقباض های پریودی بود حتی موقع راه رفتن واقعا اوکی بودم، تعویض پد و گذاشتن شیاف و… همه رو پرسنل انجام میدن که برای منه خجالتی خیلی خوب بود، هنوزم بعد از چند روز باورم نمیشه به همین سادگی بدون کوچک ترین دردی من زایمان کردم و کابوسم تموم شده😍
از انتخاب دکتر کریمی و بیمارستان پارسا بی نهایت راضیم رسیدگی‌شون اخلاقشون و تمیزی بیمارستان و هرچیزی که براتون مهم باشه از من عالی بود
_ پمپ درد بی نهایت عالی بود برای من
_ بیمارستان یه ساک میده که پوشک برای نی نی و لباس و یدونه پتو دور پیچ داخلشه لباس برای خودمون دمپایی و لیوان قاشق و چنگال (۱۱۰۰و اجباریه )
_هزینه پمپ درد با هزینه بیمارستان با بیمه نیرومسلح شد حدود ۱۱ میلیون
_ دکتر کریمی دستمزد نمیگیره و دلیل میزنه تو نامه عمل براتون

دیگ چیزی به ذهنم نمیرسه سوالی بود بپرسین بتونم کمک کنم خوشحال میشم
امیدوارم تجربه زایمان برای همه خانم ها اینقدر فوق العاده و راحت و شیرین باشه🌸
مامان دوقلوها مامان دوقلوها ۶ ماهگی
تجربه زایمان
خب بالاخره یک دقیقه وقت خالی پیدا شد
اول بگم که من قرار بود بیمارستان جوادالائمه به روش بی حسی سزارین بشم
صبح وقتی رفتم با توجه به شرایطی که داشتم بیمارستان بستریم نکرد و بعد دو ساعت گفت ما ICU نداریم اگه لازم بشه نمیتونیم مسئولیت قبول کنیم
برا همین رفتم بیمارستان پاستور وقتی رفتم اتاق عمل دکترم گفت باید بیهوش بشی و بی حسی برات ضرر داره مجبور بودم قبول کنم و بی هوش شدم اول اذان ظهر بود ساعتای ۱ بهوش اومدم ولی چون همون اول نمیتونستم دست و پام رو حرکت بدم یا حرف بزنم اولش خیلی ترسیدم تا اینکه کم کم خوب شدم یک بدشانسی که داشتم سرماخوردگیم بود که واقعا اذیتم کرد
بعد رفتم بخش و بچه ها رو آوردن خداروشکر نیاز به دستگاه و چیزی نداشتن
ساعت ۱۰ شب اومدن گفتن میتونم مایعات بخورم ولی تا معده ام کار نکنه نمیتونم چیز جامد بخورم اولین چیزی که خوردم نسکافه بود خیلی خوب بود سرم رو آروم کرد از اون سنگینی که بعد عمل داشتم
اونایی که سزارین هستین حتما با خودتون ببرین
ساعت۱۰ پرستار اومد کمک کرد که بلند بشم و راه برم چند قدم اولش برام سخت بود ولی بعد اوکی شدم شیاف گذاشتن و ساعت ۱۲ معده ام کار کرد و بعدش خرما خوردم البته که تا ساعت ۲ به خاطر اون شیاف دم به دقیقه سرویس بودم
من شیر خشک برده بودم بیمارستان و اول که شیرم نیومده بود با قطره چکون از کنار سینه ام به بچه ها شیر میدادم
این خلاصه روز زایمانم بود اصن اون طور که فکر میکردم اذیت بشم نبود خداروشکر
من پمپ درد نگرفتم تا الان فقط ۳ تا شیاف استفاده کردم دوتا تو بیمارستان یکی هم شب اول که اومدم خونه دیگه لازمم نشد خداروشکر
حالا باز سوالی داشتین بپرسین مامانای گل
مامان علی جانم👼🏻🩵 مامان علی جانم👼🏻🩵 ۶ ماهگی
سلام 🙋🏼‍♀️

اومدم یه توضیح کوتاه هم راجب بیمارستان بدم برای کسایی که سوال کردن🥰

بیمارستانم نیکان سپید (خصوصی)بود

که خدایی من خیلی راضی بودم پرستار ها و ماما ها خیلی پیگیر بودن

زایمانم طبیعی بود که همون اولی که بستری شدم رفتم تو اتاق خودم که هم اتاق درد بود و هم اتاق زایمان یعنی از اولش تا بدنیا اومدن علی جانم تو همون اتاق بودم

همسرمم اجازه داشت کنارم باشه که از همون اول تا اخر پیشم بود🥹(چقدرم حضورش مفید بود برام)

قصدم برای اتاق بخش( بعد زایمان) خصوصی بود که وقتی زایمان کردم خواستم برم تپ بخش اتاق خصوصی ها پر شده بودن

ولی اتاق های معمولیش دو تخته بود که اصلا اذیت نشدم من یه پرده هم بینمون کشیده میشد

برای وسایل هم
به مادر لباس و پوشک دادن
به بچه هم یه دست کامل لباس و دور پیچ دادن و پوشک
ولی خب من هم برای خودم لباس بردم هم برای علی جونم

همراه هم شب مامانم موند پیشم (فقط خانم میزارن بمونه تو بخش زنان)
غذا هم وعده ای به همراه میدادن

مامای همراهمم توی تیم دکترم (لیلا سعیدی ) بود که از اول بارداری همراهم بود که ۱۸۰۰ هم هزینه گرفتن برای روز زایمان که من واقعاااا راضی بودم

دکترمم برای زایمان هزینه ای نگرفتن

هزینه بیمارستان هم شد ۲۵ تومن که شوهرم وقت تسویه که رفته بود
گفته بودن بیمارستان برای زایمان طبیعی بهمون پنج تومن هدیه تخفیف دادن😁😁
که شد ۲۰ تومن کلا

سعی کردم همه سوالا رو جواب بدم باز اگه چیزی جا مونده بپرسین عزیزا😘😘
مامان فندق😍 مامان فندق😍 ۸ ماهگی
سلام خانما روزتون بخیر🌹
پارت اول:
امدم از تجربه زایمان سزارینم بگم، من آدمی بودم که خیییلی استرس و ترس داشتم از زایمان، شاید باورتون نشه حتی از یع امپول زدن میترسیدم😬😂
به نظرم ما از زایمان غول ساختیم و‌الکی کلی استرس بیخود‌‌‌ به خودمون وارد میکنیم
صبح رفتم بیمارستان و امدن سرم وصل کردن و نوار قلب گرفتن..
بعدش دکترم زنگ زد که امادش کنین واسه اتاق عمل
میگفتم برم اتاق عمل سکته میکنم ولی اونقدر استرس نداشتم خدارشکر
سند رو قبل بیحسی برام وصل کردن درد و‌ سوزش داشت من شل نگرفتم ولی قابل تحمل بود، بعدم چندتا سرم وصل کردن که حالت تهو گرفتم
دیگه متخصص بیهوشی امد ۳ بار سوزنو فرو کرد داخل تا کانال رو پیدا کرد که درد داشت، ولی سعی کنین اصلا تکون نخورید،چند دقیقه بعدش پاهام سنگین شدن و شکمم بیحس، دیگه دکتر شروع کرد به بریدن و بچه رو آوردن بیرون، حین عمل خیلی گیج شده بودم به خاطر دارو ها با اینکه بیحسی از کمر بود دیگه دخترمو گذاشتن روی صورتم، شانس آورده بودم بچه خفه نشده بود چون دو دور بند ناف دوز گردن بچه پیچیده بود ‌و آب داخل کیسه آب خیلی زیاد شده بود،که احتمال خفگی رو برده بود بالا ولی خدارشکر به خیر گذشت
از اونجا هم بردنم ریکاوری یه شیاف بهم زده بودن که خیلی لرز داشتم به خاطر همین فشار روی بخیه هام امد ، وقتی پاهام به حس امدن امدیم بخش و کع درد هام شروع شدن با اینکه پمپ درد گذاشتم و شیاف ولی حدود ۸ ساعتی درد کشیدم