۳ پاسخ

وای چقدر خوب
کاش منم بتونم بگیرم پسرموو

نگیرین
بزارین بدون پستونک عادت کنه
حالاالان یاچندماه دیگ قراربودازپستونک بگیریش دیگ فرقی نداره پس
شماک دوروزندادین پستونک نصف راهورفتین دوروزم همینطوری پیش برین یادش میره

سلام عزیزم آره حالا که شرایط پیش اومده بگیر دیگه ازش
پسر من وابسته نبود ولی ی روز گم کرد پستونکشو دیدم اصلا بهونشو نمیگیره منم ندادم بهش دیگه
نهایت یکی دوروز دیگه یادش میره کلا

سوال های مرتبط

مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید
مامان اقا بنیامین🧸 مامان اقا بنیامین🧸 ۱ سالگی
امروز رسما اولین روز ترک شیشه شیر اقا پسر بود
دیشب حسابی شکمشو سیر کردم تو خواب چون عادت داشت بیدار میشد با شیشه اب میخورد بیدار شد گذاشتمش روی پا یکم غر غر کرد خوابید،
اما نگم از صبح همیشه ساعت ۶بیدار میشه و با جیغ و گریه شدید جیجی میخواد که خب خیلیییی پر استرس بود برای من جیغ میزد گریه میکرد من گذاشتمش رو پام همسرم گذاشت اما اصلا ساکت نشد
میخوام این وعده شیرشو حذف کنم اخه اصلا با لیوان نمیخوره!فقط شیشه میخواست!
دیگه بعداز گذشت یکساعت رو پا گذاشتن خوابید گذاشتمش زمین با هزارتا شلامو صلوات که بیدار نشه
دیگه خوابید تا ساعت ۹ بیدار شد دوباره با گریه شدید که جیجی میخوام
رفتم تو لیوان شیر گرمو عسل درست کردم گفت نه انقد گریه کرد به هق هق افتاد
بغلمم نمیومد اصلا نمیذاشت بهش دست بزنم😕دیگه یکم گریه کرد یه نی بهش دادم گفتم بیا با نی بخور یکم بازی کرد اما لب نزد به شیر
همشرم میخواست بره سرکار دیگه گفتم بلند شیم کلا هرچی بیشتر بذارمش رو پا گریه میکنه لجوج میشه
دیگه پاشدیم براشون یه صبحانه درست کردم میزو چیدم یکی دو لقمه خورد اماااا به خیر گذشت دیگه خبری از گریه نبود!!!
غول مرحله برای من قطع شیر شبه حالا تا پوشک گرفتن
بیدار ک میشه بد چریه میکنه من حالم بد میشه از گریه بچه اما یه روزش خداروشکر گذشت طی روز خیلی بیتابی نمیکنه فقط اول صبحا!
دیگه اینجوری گذشت
بماند به یادگار از قطع شیشه شیر بنیامین
۱آذر۱۴۰۳❤️
پسرم دیگه داره مردی میشه مامانشم داره پیر میکنه با کاراش😃