بچه ها بیاید ی نظری ازتون میخوام و ازتون میخوام بگید چ رفتاری داشته باشم با اون شخص

بچه ها من در هفته ی روز در حد چندساعت اونم با تماسای پدر شوهرم ک میگ دل تنگ بچه ام میام خونشو و بر میگردم خونه گاهی شب دیر وقت میرسیم میخوابیمو فرداش بعد ناهار میریم و ی مادر شوهر فوق العاده فضول دارم ک فک میکنه خودش خوبه و بی نقصه ولی من پر از مشکلم اینا همش یک طرف
بعد خودتون میدونید ک ی مادر حسش هیچوقت اشتباه نمیکنه من متوجه این هستم ک از الان داره یجور رفتار میکنه ک وقتی بچم ب اون درک از فهم رسید نسبت ب من بدبین و ازم فاصله بگیره از رفتاراش معلومه مثلا هی بچمو بغل میکنه میگه مامانت منماااا بعد بچم گریه میکنه ک بیاد بغلم هی میگ بیا بریم بچرخیم بغل اون نرو دیگ اوایل برداشت خوب میکردم ولی بعدها حرکات دیگ ام دیدم مثلا من بچمو میبوسمم میگ اه نکن بچه بو گرفت یا بچه کثیف شد میبره فورا میشوره دستو صورتشو ولی خودش انقد بچمو تف مالی میکنه ک بچم جیغ میزنه میرم میگیرمش یا امروز بچم داشت جیغ میزد میگ انقد مادرش داد زده اینجوری میکنه ها برادرشوهرم گفت چرا مضخرف میگی اخه اون بیچاره ک همش اروم میحرفه گفت ن همش داد میزنه شما کرید حتما پدر شوهرم گفت والا تو خودت حرف زدی ی محل و حالی میکنی ک یا میگ بچه رو من تربیت کنم واقعا رو مخمه کارهای دیگ ای ک زیادن ب نظرتون چیکار کنم

۱۵ پاسخ

بخاطر پدرشوهرت نمیتونی نری .اما هرکاری مادرشوهرت میکنه برعکسش انجام بده،مثلا صورتشو میشوره بگو دستت درد نکنه بگیر ازش ی عالمه بوسش کن و‌گازش بگیر
مثلا‌میگه مامانت منم‌ بچتو بگیر بگو خدانکنه دخترم فقط ی مامان داره .دو سه بار بگی دیگه ازاین غلطا نمیکنه.

بچە های گهوارە رو جمع کن باهم خفەش کنیم 😑😑😑😑

وای من باشم اصلا تحمل نمیکنم مدیس
چرا میری ؟!
ترو خدا نکنین اینجور تو خودت یکی زایدی تربیت کردی تموم شد رفت
بزار طرف بچه خودشو با سبک زندگی خودش بزرگ کنه
دفعه بعدی چیزی گفت اصلا خجالت نکش یا نگران چیزی نباش
بهش بگو ت خودت مادری و چند تا بچه آوردی و بزرگشون کردی
و هر جور دوست داشتی تربیت کردی
و الان من مادر این بچم و من تربینش میکنم درسته شما مادر بزرگش هستی اما جای مادر خودشو نمیگیری از اینک ایقد بچه منو دوست داری خوشحالم اما دلیل نمیشه ک از الان بخای اختلاف ایجاد کنی بین مادر و فرزند ک اونم دختر چقد سخته
از همه نزدیک تر ب بچه مادرشه اون وقت این میاد جای بوس ترو میشوره؟!
ببخشید اما عجب زن بیشعوریه
من مادر شوهرم ب هیچکس اجازه بوسیدن محکم یا جوری ک بچه اذیت بشه نمیده گاهی من جلوش پناه خیلی لوس میکنم میگم مامان دلم میخاد قورتش بدم میگ حقته بچه تو ب خودت میرسه و......

وقتی مادر شوهرت زیادی حرف زد جوابشو بده
یا ب شوهرت بگو ب مادرش بگه احترام خودشو نگه داره وگرنه بد میشه براش
ب شوهرت بگو مادرشو متوجه کنه تو مادر بچه ای و هر چی ک خودت صلاح بدونی برا بچت انجام میدی
ی مدت هم نرو خونشون پدرشوهرت گفت بیاید بگو پدرجان شما بیاین

اصلا رو دربایستی نداشته باش بگو بچمو بدین یعنی چی قشنگ حالیش کن

ببین عزیزم جدی بگیر توروخدا
نگو اشکال ندارع حالا ی چی میگم
من ی فامیلمون همینجور مادر شوهرش اینکار رو کرد آخر بچه رو گرفت از مادرش
الان اون بچه ۱۰ سالشه و فک میکنم مادربزرگش مادرشع
و مادر خودش یعنی همین فامیلمون زنداداششع
ب پدرش میگه داداش ب مادرش میگه زنداداش
این فامیل خاک تو سر ما هم الآنم هیچی نمیگه بهش کلا بچشو گرفتن ازش
فامیلمون ک برای بار دوم بچه آورد میخواستن اون هم بگیرن دیگه نشد

عزیزم سکوت تو پررو تر و فوضول ترش میکنه هیچیو درست نمیکنه شوهرت نباید زبون تو باشه با هرکی مثل خودش رفتار کنی دستش میاد از دفعه های دیگه سنگین میشینه سر جاش تجربه دارم که میگمااا

اصن نرو عزیزم

به ‌پدرشوهرت بگو بیاد خونه ات بچه رو ببینه کمتر برو

ب بعضیا هرچی‌ میرینی ادم‌نمیشن
مادرشوهر منم خیلی خیلی پروعه
هرچی جوابشو میدم بازم پروعه

به شوهرت بگو که اگه باز اینجور رفتار کنه مادرت اونجا نمیری، وبه مادرش بگه که تو ناراحت میشی

الله و اکبر از این مادرشوهرا، حالا بازم خداراشکر کن پدر شوهر و برادر شوهرت عاقل ترن وگرنه دیگه واویلا
هیچی عزیزم رفت و آمدو کم کن و اگر شوهرت همراه و همدله باهات بهش ی جوری بگو ک ب مادرش گوشزد کنه

من ری*دم دهن این مادر شوهرا چقد عو*ضی ک*ثافتن
واا یعنی چ دیگه نرو اونجا یا هم رفتی حرف بزن بخدا هر چقد سکوت کنی میگن خره حرف بزن پرو باش جوابشونو بده

چه صبری داری من بودم همون اول سکته زده بودم از دستش یه کاری دستش داده بودم

یعنی چی بچه رو بردار برو خونت واااا

سوال های مرتبط

مامان emma مامان emma ۹ ماهگی
اگه جای من بودین چیکار میکردین؟🥲 من میرم خونه مامانم هفته ای یک روز ،بعد امروز گریه میکنه میگ من خستم کار دارم میاین اینجا به من فشار میاد،بچتو جمع نمیکنی🤐در حالی که من بچمو جمع میکنم بچم وقتی اونجاست دوست داره بغل مامانم باشه،پسرم خیلیییی مامانمو دوست داره
خب من ک بزور بچه رو‌نمیتونم نگهدارم
بعد بهش گفتم اروم تر کار کنه بچم بیدار میشه(تا بچم میخابه مامانم شروع ب کار میکنه بیدار میشه)میگ تو‌چقد خودخواهی خب بیدار بشه مگ چیه
بچه ای ک‌من با بدبختی خابوندم ک کای گریه کرده
من شاغلم البته از توخونه کار میکنم میگ کار نکن بچتو نگهدار🥲من بچه بغل کار میکنم بخدا
هیچی برا بچم کم نمیزارم همشم پیش خودمه باباش سرکار شبم باشگاهه
بعد کلی ناراحت شده ازمو میگ نمیبخشمت😢فقط برااین ک گفتم سروصدا نکن بچم بخوابه
میگم مادرشوهرم نگه میداره بچمو بی منت میگ اون بخاطر پسرش نگه میداره تو ک برا ما هیچکار نکردی
واقعا دلم داره میترکه....من کل شبو نمیخابم کل روزم کار میکنم بچمو هم نگه میدارم ی روز در هفته حقم نیست یکم استراحت کنم؟؟
بخدا من میبینم همه بچه هاشونو مادراشون بزرگ میکنن
ما کل بچگیمونو خونه مادربزرگم بودیم چون کار بابام شهر دیگه بود،یک بار اعتراض نکرد..
واقعا دیگ بهم بر خورده ،سر میزنم ولی عمرا دیگ بمونم خونه بابام
مامان دلسا مامان دلسا ۱۰ ماهگی
مامانا ی سوال دارم ازتون تورو خدا بیاید خیلی تزسیدم .من یه دوس صمیمی دارم که خیلی رفت و امد داریم .بعضی موقه ها هم در حد نیم ساعت اینا بچمو پیشش میزارم حموم میرم .چون همسایه رو به روییمونه .تازگیا بهش شک کردم .ی بار دیدم داره قرص میخوره ی هو تا منو دید رنگش پرید گف ویتامین دارم میخورم اوف از دست ویتامینا .دستاش ب شدت لرزش داره بعضی وقتا .خالی میبنده خیلی .بعضی موقه ها میگ من یه موجودی مثل موکل یا روح میبینیم .میگ من میشنوم که یکی داره راحبم غیبت میکنه .بچه بوده تو توهم میگ من ی موجوداتی میدیدم منو جادو کرده بودن و از این حرفا .ممکنه شیزوفرنی یا اسکیزوفرنی داشته باشه؟؟؟؟؟😭😭😭من گوگل ی زره تحقیق کردم میگن حرکات خیلی پرخاشگرانه دارن یعضی وقتا .میترسم بچمو دیگ بزارم پیشش 😵‍💫😵‍💫بچم تاحالا مشکلی باهاش نداشته اتفاقا خیلی باهاش خوبه دوسش داره زوق میکنه براش .ممکنه واسه بچم خطری داشته باشه؟؟کسی اصن راجب شیزوفرنی و اینا چیزی میدونه؟؟؟