۷ پاسخ

به نظرمن اینجورمردهاچرادخترمردمومیگیرن خب خواهرمادرشونوبگیرین دیگه وقتی اولویتشون خواهرمادرشونه چرادخترمردموبدبخت میکنن یکیش هم شوهرمن هیچ نمیدونه مادرش مادرخودشه یانه اولویتش مادرشه بااین رفتارش داره ازچشمم میفته

بگو نمیگم‌ازخواهرو مادرت بگذر ولی فردا بچت بزرگ‌بشه میگ باید بفکراینده من بودی نداشتی نمیتونسی بدنیانمیاوردیم اول حواصت و محبتت باید برادخترت باشه بعدبرا خواهرت و بقیه دختر اگر توجه ومحبت پدر نبینه به هزار راه میره

توام اولیتت دخترت باشه خیلیم حوصله بحرج نده گلم به شوهرت بگو وظیفه اول تو دخورته چون توخاستی بدنیا بیاد چون بچس خواهرت بچه نیس ک فرداروز خواهر بچه پس بندازه داداششو ب بچش ترجیح میده ایا؟

احترام وشان ومنزلت روهرکسی برای خودش باید بوجودبیاره جوری باشه که کسی نتونه احترامش روحفظ نکنه.
من عشق میکنم همسرم پدرومادرش روالویت بزاره بهشون برسه کنارشون باشه هرچقدررسیدگی همسرمن به خانوادش منو عزت من روبالامیبره
فضای رقابتی کنترل کردنش مشکله ودچارریزش میشه هرچیزی جای خودش اولویت خودش روداره

من اینجور وقتا که همچین حسی بهم دست میده مستقیم به شوهرم میگم.
میگم من با اینکه حواست به مادرت، پدرت، خواهرت و... هست مشکلی ندارم. ولی نیاز دارم که برای من و دخترمونم وقت بذاری.
و عادلانه رفتار نکردنت باعث میشه حس من به خانوادت بد بشه.
در واقع دلیل خشمم تنفر از خانواده‌ات یا حسادت نیست، دلیلش نیاز به دیده شدن و مهم بودن من و دخترم واسه توعه.
اگه تونستی فصل جدید پادکست جافکری رو گوش کن. فکر کنم اسم فصلش دلبستگی بود.
خیلی خیلی خیلی بهت کمک میکنه. تضمین میکنه تمومِ خشم‌ات تبدیل بشه به کلمات درست و جاری بشه روی زبونت تا به همسرت بگی.

هرکسی جایگاهی داره . شما در مقام زن مطمئن باش شان و منزلتت حفظ میشه

چرا همه فک میکنن باید با خانواده شوهر رقابت کنن؟؟؟؟؟
چه عیبی داره مادر و خواهرش براش مهم باشن؟؟؟؟
از اول با رفتار های درست و با سیاست میتونی دقیقا همین اولویت داشتن رو منتقل کنی به خودت
ولی با حسادت و احتمالا زدن حرف های غلط تو موقعیت های مختلف باعث میشی بدتر باهات لج بکنه و بدتر بره سمت خانواده اش

سوال های مرتبط

مامان رادوین مامان رادوین ۲ سالگی
سلام خانوما شبتون خوش
گفتم بیام یکمی حرف دلمو بزنم پسرم خوابه از وقتی خوابیده همش یه چیزی تو دلم داره یه طوری میشه انگار دارن تو دلم رخت میشورن خیلی حالم بده من خیلی مادر نالایقی هستم چند روزه اصلا حوصله پسرمو ندارم وقتی هم پسرم شیطونی میکنه یه چند تا حرف از حرصم میگم بعد پشیمون میشم خدا چرا من لال نمیسم‌اخه 😭😭
نمیدونم چرا اینطوری شدم اصلا حوصله خودمم ندارم شوهرم که هیچ اصلا هیچ حسی بهش ندارم انگار دارم با مرد غریبه زندگی میکنم ولی واسه پسرم خیلی دارم کم کاری میکنم نمیدونم چرا انرژی ندارم همش خستم دلم نمیخواد تو خونه خودم بمونم همش دلم میخواد برم پیش. خانوادم بدم پسرمو نگه دارن من استراحت کنم نمیدونم چرا حس تو خونه موندن و سر و کله زدن با بچه و شوهر رو ندارم
موندم چیکار کنم دلم واسه پسرم میسوزه اون الان بیش تر از هر چیزی به محبت و توجه من و پدرش نیاز داره ولی هیچ کدوممون بهش این ها رو نمیدیم پدرش که هیچ منم بعضی وقت ها باهاش بازی میکنم حرف میرنم بعدش دیگه حوصلم نمیکشه دلم میخواد چن ساعتی ماله خودم باشم بی خیال بشم استراحت کنم چیکار کنم که این حس بره بتونم پر انرژی واسه پسرم وقت بزارم تو رو خدا راهنماییم کنید 🙏🏻🙏🏻🙏🏻🙏🏻