وای خانما توروخدا شمام اینجورید یا منم فقط ؟
دارم میمیرم دیگه همیشه خستمممم ، همه جونم درد داره ، کف پاهام درد گرفته ، گیج دارم میزنم ، انقدر خستم همش میخورم تو دردیوار وسیله هارو میریزم ، شبا از خستگی نمیتونم بخوابم تا ۲ اینا بیدارم ، روزام هیچی نمیتونم بخوابم ، نمیدونم چه مرگم شده ، بچمم تو سن اضطراب جداییه ، دودقیقه بزارمش زمین گریههههه که بیا پیش من بشین ، یا باید بغلم باشه و کارامو کنم ، یا بشینم زمین کنارش تا بازی کنه منم بازی کنم باهاش ، یا یکسره شعر بخونم ، نفسم دیگه بالا نمیاد ، از خستگی سرگیجه و تهوع گرفتم
شوهرمم به یه ورشه همه چی ، میگه من اعصاب بچه ندارم نمیتونم نگه دارم ، دلم میخواد بگم تو که اعصاب نداشتی پس .... خوردی بچه خواستی ، ولی دلم نمیاد درمورد بچم اینجور بگم ، نمیخوام جلوش بحث کنم با شوهرم ،
از بس سر پام عفونت گرفتم ، هم ادراری هم اونجا چون دسشوییم درست نمیتونم برم اصن
حالا امروز رفتم دکتر دارو داد یه چکابم برام نوشت بدم ببینن چه مرگمه چرا دارم میمیرم اخه

۴ پاسخ

منم همینم خواهر
ولی خدا روشکر شبا یکی دوبار شوهرم بیدار میشه شیر درست میکنه واس پسرم 🤣🤣
البته پسرم با شوهرمم نمیمونه تازکیا

منم اینجوریم خواهراینقدخسته میشم که اخرشب دیگ بیهوش میشم ولی خداروشکرشوهرمن درک میکنه وروزایی که خونس خیلی کمک حالمه

حتما بدنت ضعیف شده یه قرص تقویتی خوبی می‌بایست دکتر واست بنویسه و در کنارش عزیزم به خودت برس غذای مقوی بخور

بخدا منم خیلی خسته ام شوهرمم اصلااااا درک نداره همش بیرونه
واقعا خوشبحال اونایی ک شوهرشون همدردشونه

سوال های مرتبط

مامان دریا مامان دریا ۱۰ ماهگی
مامانا اگه راهی دارید بیاید به من خسته بگید ،واقعا کم آوردم هم جسمی هم روحی ، من دیگه اکثرا با دریا تنها هستم و کمکی ندارم متاسفانه، دریا از صبح که بیدار میشم نمیذاره حتی صبحانه بخورم ،بدون اغراق یک لحظه تنها نمیمونه بازی کنه، فقط،باید من یا یک نفر راه ببره باهاش حرف بزنه و بازی کنه، نمیتونم آشپزی کنم، نمیتونم کارامو کنم ،امروز پریود بود دل درد داشتم میمردم نذاشت کمرم و بذارم زمین ، در طول روز هم ۱۰ دقیقه بیشتر نمیخوابه ،تا میایم به کار کنم بیدار میشه گریهههه، امروز واقعا عصبی شدم هم دل درد داشتم هن سر درد گذاشتم تو اتاق در اتاق و بستم نشستم گریه کردم ، بخدا دارم دیوانه میشم ، یعنی حتی بیدار میشه میذارم زنیم تا برم قطره رو بیارم یا شیر رو درین کنم تو همین یه دقیقه هم گریه میکنه، دلم ریش میشه دست و پامو گم میکنم. اینجوری میکنه که گاهی داد میزنم بسه دیگه ،بعد عذاب وجدان میگیرم. گاهی سکوت میکنم فقط با حرص کاراشو میکنم گه آروم بشم اما میفهمه که خسته و ناراحتم بدتر میکنه ،